لحظاتی با سخنان دلنشین پیامبر

فرصت عمل

فرصت عمل

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «نِعْمَتَانِ مَغْبُونٌ فِيهِمَا كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ: الصِّحَّةُ وَالفَرَاغُ».

ابن عبّاس  ب می‌گوید: رسول خدا  ج فرمودند: «دو نعمت هستند که بیشتر مردم در مورد آن دو دچار ضرر و زیان می‌شوند؛ یکی، سلامتی و دیگری، فراغت».[١١]

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِرَجُلٍ وَهُوَ يَعِظُهُ:«اغْتَنِمْ خَمْسًا قَبْلَ خَمْسٍ: شَبَابَكَ قَبْلَ هِرَمِكَ، وَصِحَّتَكَ قَبْلَ سَقَمِكَ، وَغِنَاءَكَ قَبْلَ فَقْرِكَ، وَفَرَاغَكَ قَبْلَ شُغْلِكَ، وَحَيَاتَكَ قَبْلَ مَوْتِكَ».[١٢]

ابن عباس  ب می‌گوید: رسول خدا  ج مردی را نصیحت می‌کرد و به او فرمود: «پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت شمار (قدرشان را بدان): جوانی‌ات را قبل از پیری‌ات، سلامتی‌ات را قبل از بیماری‌ات، ثروتمندی‌ات را قبل فقرت، فراغت و بی‌کاری‌ات را قبل از مشغولیّتت، زندگیت را قبل از مرگت».

[١١]- حدیث را بخاری (به شماره‌ی ٦٤١٢) و غیرِ او روایت کرده‌اند. شایسته‌ی ماست که بیشتر در آن تأمّل کنیم: این حدیث شریف فکر و نظر را متوجّهِ دو نعمت از نعمت‌های خداوند به انسان می‌کند، که کم‌تر کسی ملتفتِ جایگاه و مکان آن دوست، و خیلی کم از آن دو در طریق مشروع و راه صحیح استفاده می‌شود. حقیقت آن است که انسان در بین دو موضوعِ سلامتی و بیماری قرار دارد وارزش سلامت را نمی‌داند مگر زمانی که بیماری به او روی آورد یا بیماران را ملاقات کند یا آن‌ها را ببیند، بیماری هم، مشکل و مانعی است از مشکلات و موانع بزرگ که مانع از انجام کار می‌شود (و یا حد اقّل، انجام کار را دچار تغییر و افت می‌کند)، خواه کارِ دینی باشد و خواه کار دنیوی؛ و به همین خاطر، زمانِ سلامتی نعمت بزرگی است که بر انسان عاقل لازم است که از آن در چیزی بهره بگیرد که در امر دنیا یا آخرتش برای او سود به دنبال دارد و هرچه سریع‌تر و با تمام توانِ خویش اقدام به بهره برداری از سلامتی کند قبل از آن که بیماری به سراغ او بیاید و بین وی و آنچه می‌خواهد انجام دهد مانع ایجاد کند، زیرا که هر کس زمان تندرستیِ خویش را با لهو لعب و بیکاری هدر دهد و آن را در کارهای نیک به کار نگیرد، حقیقتاً ضرر کرده، چون چیزِ ارزشمند و گران‌بهایی را بدون هیچ عوضی فروخته است. و نعمت دوم: فراغت و بیکار بودن است، و مقصود از فراغ (فراغت)، آن وقت از اوقات است که در حالی بر انسان ارزشی دارد که نمی‌توان قیمت گذاری‌اش کرد، و اگر چنانچه انسان آن را در امر خیر به کار گیرد، این خوش شانسی است، ولی اگر بگذارد که آن زمان همان طور بگذرد بدون آن که از آن در کاری بهره گیری یعنی همان چیزی که بدان "وقت کشی" گفته می‌شود یا آن که آن وقت را در کاری باطل وبیهوده بگذراند، چنین انسانی حقیقتاً مغبون و ضرر کرده است زیرا که وقت همان زندگی است، و از همین رو، ارزشمندترین چیزی است که انسان دارد، پس شایسته و بایسته است که تنها در چیزی صرف شود که گران‌بهاتر از خودِ آن است و آن گرانبهاتر هم چیزی است که پس اندازی باشد در کفّه‌ی ترازوی حسنات در آخرت. ابن هبیره ارزشمند و نفیس بودنِ وقت را چنین در سخنِ خویش ذکر کرده است: وقت با ارزش‌ترین چیزی است که باید در حفظِ آن کوشید ولی من می‌بینم که آسان‌تر از هر چیزی از کف تو می‌رود و ضایع می‌شود. گذشتگانِ صالح ما -رحمت خداوند بر آن‌ها باد- هم مردم را به ارزشِ وقت توجّه داده‌اند و آن را برایشان بیان کرده‌اند و بر استفاده کردن از آن تا حّد امکان تشویق نموده‌اند. حسن بصری  / می‌گوید: «ای فرزند آدم! همانا وجود تو فقط چند روز است، هر روز که می‌گذرد، بعضی از وجود تو هم می‌رود». و نیز گفته: «من اقوامی را دیدم که افراد آن‌ها بر عمر خویش حریص‌تر از درهم‌ها و دینارهایشان بودند». او (حسن بصری  /) در نامه‌اش به عمر بن عبدالعزیز  /، در بیان ارزش وقت و دعوت به استفاده از آن پا را از این هم فراتر نهاده و می‌گوید: «در واقع، آنچه از عمر باقی مانده است، قیمت‌گذاری نمی‌شود و هیچ چیزی با بهای آن برابر نیست و اگر تمام دنیا هم جمع شود، هرگز با یک روز که از عمر کسی باقی مانده برابری نمی‌کند؛ پس هرگز امروز را مفروش و آن را جز به قیمتِ واقعی خودش در ازای هیچ چیز از دنیا مده و کاری نکن که آن کس که در قبر است (مرده) بیشتر از خودت چیزی را که تو داری تعظیم کند و بزرگ بدارد در حالی که آن چیز (وقت) مال توست (و تو باید بیشتر برای آن ارزش و احترام قایل شوی). به جانِ خودم سوگند که اگر به یک دفن شده در قبر گفته شود: "بیا این همه‌ی دنیاست از اوّل آن تا آخرش، آن را برای فرزندانت قرار می‌دهیم تا در نبودِ تو ثروتمند و با رفاه باشند چون خودت وقتی که در دنیا بودی غصّه‌ای جز آن‌ها نداشتی این را بیشتر دوست داری یا یک روز را که (به تو بدهند و) تو را در آن به حال خود بگذارند که برای خویشتن کار کنی؟!" قطعاً آن مُرده این یک روز را انتخاب می‌کند و از بس که آن یک روز برایش خواستنی و عزیز و با ارزش است که آن را بر هرچیزِ دیگری ترجیح می‌دهد، بلکه حتّی اگر تنها یک ساعت هم به او بدهند و او را مختار کنند که میانِ آن یک ساعت برای خودش وبین چندها برابرِ آنچه که برایت گفتم و چند برابرِ آن برای دیگری، یکی را انتخاب کند، او فقط آن یک ساعت را که برای خودش است انتخاب می‌کند و ترجیح می‌دهد». با این تصویرِ دقیق از قیمت وقت از امام حسن بصری  / سخن در موردِ نعمت دوم، نعمت فراغت را به پایان می‌بریم؛ نعمتی که هم می‌توان آن را در کار خیر صرف کرد و از آن استفاده بُرد و یا آن که آن را به حال خود رها کرد که بیهوده بگذرد، که در ان صورت، انسان مغبون و زیان دیده خواهد بود. این حدیثِ شریف از جوامعُ‌الکلم است و چون اثرِ بزرگی در زندگی انسان دارد، امام بخاری، کتاب الرّقائق از صحیحِ خود را با آن آغاز می‌کند.

[١٢]- حاکم آن را تخریج (نقل) کرده (٤/٣٠٦) و صحیح دانسته و ذهبی هم با او موافق است.