اصول و مبانی اعتقادی «اصول السنة»

شرح حال امام احمد بن حنبل رحمه الله

شرح حال امام احمد بن حنبل رحمه الله

«گزیده‌ای بسیار مختصر»[٣].

اسم و نسب:

او امام اهل سنت و جماعت، شیخ اسلام ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد بن ادریس بن عبدالله بن حیان بن عبدالله بن انس بن عوف بن قاسط بن مازن بن شیبان بن ذهل بن ثعلبه بن عُکابَة بن صعب بن علی بن بکر بن وائل ذُهلی شیبانی مروزی بغدادی می‌باشد.

تولد وی:

فرزندش صالح می‌گوید: «پدرم به من گفت: در ربیع الاول سال ١٦٤هـ متولد شدم». و مانند این از یعقوب دورق نیز روایت شده است. اما فرزندش عبدالله و احمد بن ابوخیثمه می‌گوید: امام احمد در ربیع الآخر متولد شد.

دوران کودکی:

پدر امام احمد  / از سربازان مرو بود و درحالی‌که جوان بود و حدود ٣٠ سال سن داشت فوت شد. به این ترتیب امام احمد یتیم پرورش یافت و مادرش سرپرستی او را به عهده گرفت و با وی از مرو بازگشت. و گفته‌اند: درحالی‌که به امام احمد حامله بود از مرو بازگشت.

آعاز‌ فراگیری علم:

امام احمد  / از همان کودکی به کسب و فراگیری علم روی آورد و شنیدن حدیث را در سال ٧٩ هجری آغاز نمود. حنبل می‌گوید: شنیدم که ابوعبدالله می‌گوید: حدیث را در سال ٧٩ آغاز نمودم و وفات حماد بن زید را در حالی شنیدم که در مجلس درس هُشیم بودم.

اساتید امام احمد:

امام احمد  / از افراد زیادی کسب علم نمود، چه از بزرگان و چه از کسانی که کم سن و سال‌تر بودند و در مسند از دویست و هشتاد و اندی استاد روایت کرده است. از جمله کسانی که از آنها روایت کرده عبارت است از:

ابراهیم بن سعد که از وی کمتر شنیده است و هُشیم بن بشیر که بیشتر از وی شنیده است. و عباد بن عباد مهلبی و معتمر بن سلیمان و سفیان بن عیینه، قاضی ابویوسف، عمر بن عبید طنافسی، یوسف بن ماجشون، جریر بن عبدالحمید، بشر بن مفضل، عباد بن عوام، ابوبکر بن عیاش، عبدة بن سلیمان، ابوخالد احمر، ولید بن مسلم، یزید بن هارون، شعیب بن حرب؛ و بیشتر از وکیع و یحیی بن سعید قطان، انس بن عیاض لیثی و معاذ بن معاذ و عبدالرحمن بن مهدی و عبدالله بن نمیر و محمد بن ادریس شافعی و ابوعاصم و ابونعیم فضل بن دکین و عبدالرزاق و ابوعامر عقدی و عبدالصمد بن عبدالوارث و روح بن عبادة و سلیمان بن حرب و بسیاری دیگر. تا از قتیبة بن سعید و علی بن مدینی - اما پس از محنت و فتنه خلق قرآن از روایت کردن حدیث از ابن مدینی خودداری کرد و ابوبکر بن ابی شیبه و....

شاگردان امام:

محدثان و راویان زیادی از امام احمد حدیث روایت کرده‌اند:

فرزندانش صالح و عبدالله و پسر عمویش حنبل بن اسحاق و اساتید وی همچون: عبدالرزاق و حسن بن موسی اشیب و ابوعبدالله شافعی؛ اما شافعی در روایت از امام احمد اسمی از او نبرده است بلکه می‌گوید: «حدثني الثقة»؛ و علی بن مدینی و یحیی بن مَعین و دُحَیم و احمد بن صالح و محمد بن یحیی ذهل و حسن بن صباح و عباس الدوری و ابوزرعه و ابوحاتم و ابوبکراثرم و احمد بن ابوخیثمه و ابراهیم بن هانیء نیشابوری و احمد بن منصور رمادی و... از امام احمد روایت کرده‌اند.

توصیف ظاهری امام احمد:

از محمد بن عباس نحوی روایت است که می‌گوید: «احمد بن حنبل را دیدم که چهره‌ای زیبا و قامتی چهارشانه داشت؛ با حنایی که رنگ آن قرمز سیر نبود رنگ می‌کرد؛ در ریشش موهایی سیاه بود و دیدم که لباسش بسیار سفید است و عمامه می‌بست و لنگ و ازاری به تن داشت.

مدح و تایید علما و محدثین:

مدح و تایید علما در مورد امام احمد و تزکیه و گواهی دادن آنها بر شرافت وی، بیش از آن است که در این مختصر بیان گردد، اما برخی از آنها را به عنوان نمونه ذکر می‌کنیم:

اسحاق بن راهویه می‌گوید: «احمد حجت میان الله و آفریدگانش می‌باشد».

علی بن مدینی می‌گوید: «احمد نزد من از سعید بن جبیر در زمان خود برتر است زیرا کسانی همانند سعید در آن زمان بودند».

ابوعبید می‌گوید: «من با ذکر و یاد احمد دینداری می‌کنم، کسی را ندیدم که همچون او به سنت آگاهی داشته باشد».

ابن مَعین می‌گوید: «مانند احمد ندیدم».

نفیلی می‌گوید: «احمد بن حنبل از شخصیت‌های ممتاز و پیشوایان دین است».

نصر بن علی جُهنی می‌گوید: «از پدرم در مورد علی بن مدینی و احمد بن حنبل سوال کردم که کدام یک از آنها در حفظ برتر است؟ گفت: در حفظ نزدیک به هم بودند اما احمد فقیه‌تر بود. هرگاه کسی را دیدی که احمد را دوست دارد، پس بدان که پایبند به سنت است».

و ابوزرعه می‌گوید: «احمد بن حنبل برتر از اسحاق و فقیه‌تر از اوست، کسی که از احمد کامل‌تر باشد ندیدم».

محمد بن یحیی ذهلی می‌گوید: «احمد را امام و پیشوایی در بین خود و الله قرار دادم».

و ابوداود می‌گوید: «مجالس و نشست‌های احمد، مجالس آخرت بود؛ در آنها ذکر و یادی از امور دنیا نمی‌شد؛ هرگز در مجالس وی ذکر و یادی از دنیا ندیدم».

و نسائی می‌گوید: «احمد بن حنبل شناخت حدیث، فقه، زهد، پارسایی و صبر را (در خود) جمع کرده بود».

و ابن مدینی می‌گوید: «در میان اصحاب ما کسی حافظ‌تر از احمد نیست».

وی می‌گوید: «امروز احمد حجت خداوند بر خلقش می‌باشد».

و امام ذهبی می‌گوید: «منزلت و جایگاه احمد بسیار والاست؛ در حدیث و فقه و عقیده پیشوا بود، بسیاری از دشمنانش مدح و ثنایش را گفتند، پس چه تصور می‌کنی در مورد برادران و نزدیکانش؟! بسیار با هیبت بود چنان‌که ابوعبید می‌گوید: در سوال کردن از مسائل دنیا از هیبت هیچکس همچون احمد بن حنبل حساب نبردم».

امتحان و آزمایش وی:

همان‌طور ‌که پیامبر  ج خبر داده بود، با دوری از عصر نبوت، بدعت‌ها به سرعت در میان مردم انتشار یافت؛ و این به خاطر دوری از عصر نبوت و آلوده شدن باورها به علم کلام و جدال و ترجمه‌ی کتاب‌های فلسفه قدیم و پخش و نشر آنها در بین مردم بود، تا اینکه دوران مامون فرا رسید و با پناه بردن برخی از اهل بدعت به او، تبدیل به شمشیری از نیام کشیده بر گردن اهل سنت و جماعت تبدیل شد و به مزدورانش در شهر و استان‌های مختلف دستور داد تا مردم را در زمینه قرآن مورد امتحان و آزمایش قرار دهند و هرکس که معتقد به خلق قرآن نیست و بدان اقرار نمی‌کند با شمشیر تهدید کنند؛ و اینگونه خون‌های بسیاری در زمان وی ریخته شد؛ اما برخی از اهل علم که از کشته شدن به خاطر عدم اقرار به خلق قرآن می‌ترسیدند، از روی ترس آنچه سربازان و مامون می‌خواستند، به زبان می‌آوردند و در آن شرایط حقیقتی را که به آن معتقد بودند (عدم خلق قرآن) در باطن پنهان می‌کردند.

اما امام احمد  / از رخصت استفاده نکرده و راه عزیمت در پیش گرفت و حق را آشکارا بیان کرد و بدان آواز سر می‌داد و در راه خدا با اهل بدعت جهاد می‌کرد و با آنان مناظره و مناقشه نموده و آنان را به سکوت و تسلیم وا می‌داشت.

در این راه بارها با برق شمشیر مواجه شد و بارها شلاق خورد و گاهی با تطمیع و گاهی با تهدید با او روبرو می‌شدند اما هرگز از اعتقادش مبنی بر عدم خلق قرآن دست بر نمی‌داشت و علنا آن را اظهار می‌کرد.

الله متعال از جانب ما و همه‌ی مسلمانان به او پاداش نیک عنایت فرماید که به وسیله‌ی او دین را از تحریف و تبدیل حفظ نمود.

مصنفات امام احمد:

ابن‌جوزی  / می‌گوید: «امام احمد معتقد به نوشتن کتاب نبود و بلکه از نوشتن سخنان و مسائلی که بیان می‌نمود، نهی می‌کرد. و اگر معتقد به این امر بود قطعا تصانیف زیادی داشت.

امام احمد «مسند» را تصنیف نمود که در آن سی هزار حدیث وجود دارد و به فرزندش عبدالله می‌گفت: از این مسند مراقبت کن چرا که امامِ مردم خواهد شد.

و «التفسیر» را که در آن صد و بیست هزار (حدیث) وجود داشت به رشته تحریر درآورد. و از دیگر مصنفات وی: «الناسخ و المنسوخ»، «التاریخ»، «حدیث شعبه»، «المقدم و الموخر فی القرآن»، «جوابات القرآن»، «المناسک» و «الکبیر و الصغیرة» و نیز کتاب «الإیمان»، «الأشربة»، «الفرائض» و «الزهد» و... از تصانیف ایشان است. اما حافظ ذهبی  / تفسیری را که امام احمد نوشته باشد، انکار می‌کند.

وفات امام:

امام احمد در روز جمعه در‌حالی‌که ١٢ روز از ربیع الاول سال ٢٤١ هجری گذشته بود، وفات یافت.

[٣]- شرح حال وی را در: الجرح و التعدیل (١/٢٩٢)؛ تاریخ بغداد (٤/٤١٢)؛ حلیة الأولیاء (٩/١٦١)، سیر أعلام النبلاء (١١/١٧٧)؛ البدایة و النهایة (١٠/٣٢٥)؛ مناقب الإمام أحمد تالیف ابن جوزی مطالعه کنید.