مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
ستایش مخصوص الله متعال است، و درود و سلام بر رسول الله و آل و اصحاب ایشان باد.
هنگامی که کتابی را میخوانی، یا روزنامهای را ورق میزنی، یا یک سایت اینترنتی را بررسی میکنی، با مطالب و گفتارهایی برخورد میکنی که با متون شرعی در تعارض کامل است، و انسان را به دیدگاه و نظری کاملا مخالف احکام دینی فرا میخواند، اما عجیب آن است که نویسنده اینگونه مطالب معتقد است نظراتش مخالفتی با متون و نصوص شرعی ندارد، بلکه تنها با قرائت و برداشتی مشخص از نص مخالفت کرده است، که نادرست است و با اصول شرع سازگاری ندارد.
این نقطه مشترک بسیاری از افکار و دیدگاههای معاصری است که با متون شرعی مخالفت کرده و گاه اجماع علما را نقض میکنند، و به ندرت میتوان کسی را پیدا کرد که به صراحت نصوص شرعی را نامعتبر و بیارزش بداند. بلکه غالب این تناقضات و تضادهای فقهی و شرعی در قالب تفسیر و برداشت متفاوت از نصوص ارائه میشود، و ادعا میگردد که این برداشتها بر اساس نگاه میانه رو و معتدل و با هدف جلوگیری از سوء استفاده افراطیون و متشددین از نصوص شرعی شکل گرفته است.
دشمنان نصوص شرعی به خوبی دریافتهاند که در آوردگاه نصوص قطعا بازنده خواهند بود، و هر قدمی به جلو تنها قرار گرفتن در معرض آتش بیشتر است، چرا که در وجدان بیدار ملتهای مسلمان احترام و تعظیم و علاقه بسیار عمیقی نسبت به دین و ارزشهای آن وجود دارد، و به همین دلیل حتی از مشاهده صاحبان چنین افکاری دوری خواهد کرد، چه رسد به اینکه دیدگاههای وی را بپذیرد.
دشمنان نص متوجه شدهاند که تمام نیروهای فکری و رسانهای آنان برای از هم گسستن ارتباط و یکپارچگی نصوص و نفوذ به قلب ملتهای مسلمان کافی نیست. به همین دلیل به فکر ترفندی افتادند که با استفاده از آن به هدف خود برسند و دچار تضاد و درگیری با نصوص شرع نیز نگردند. در نتیجه نوک پیکان خود را در این درگیری بجای خود نصوص، متوجه فهم نصوص کردند، و تلاش کردند نصوص را به شیوهای تاویل و تفسیر کنند که تمامی دیدگاهها و تفکرات نادرست و مخالف شرع را بتوان در چارچوب و محتوای نص جاسازی کرد، و تفسیر و فهم فقهی آنها را بپذیرد. روشی که یکی از آنان چنین توصیفش میکند: "راهی غیر عقلانی برای رسیدن به عقلانیت"!
آن مفاهیم ضد شرعی و ضد دینی تغییری نکردهاند، و مفاهیم آوردگاه اول، همان مفاهیم آوردگاه دوم هستند، اما بجای اینکه در تضاد با نصوص قرار گیرند، موافق و هم راستای نصوص هستند، و آن مفاهیمی که از بیگانگان گرفته شده بودند، به شکلی عجیب تبدیل به ارزشهایی شرعی شدهاند که نصوص نیز همگی آن را تایید میکنند!
این تحول استراتژیک ممکن است به نظر برخی، تحولی مثبت و گامی برای تصحیح توسط دشمنان نص دیده شود، اما واقعیت آن است که این تحول در روش و نگاه، خطر بزرگی برای احکام و مفاهیم شرعی است؛ زیرا عامه مردم توانایی و تخصص درک جزئیات این مسائل و در نتیجه تشخیص حق از باطل را ندارند، و تنها معیار آنان پذیرش نص یا عدم آن است، و هنگامی که انحرافات فکری این افراد در قالبهای شرعی ارائه شود، به سادگی میتواند بسیاری از مردم را فریب داده و به آنان القا کند که این نظرات مورد تایید شریعت و در راستای دستورات و خواستههای الله متعال و رسولش است.
احترام و بزرگداشتی که جوامع اسلامی برای نصوص شرعی قائل هستند، یکی از مهمترین دلایل حفظ هویت و فرهنگ این جوامع به شمار میرود، و هنگامی که دزدان فرهنگ و هویت بتوانند این احترام و همبستگی را در هم شکسته و با ورود به عمق مفاهیم نصوص، احکام شرع را به بازی بگیرند، مطمئنا خطری واضح و مصیبتی بزرگ مفاهیم و ارزشهای این جوامع را تهدید میکند.
در مقابل این دزدی فرهنگی هیچ راه حلی جز همراهی و وحدت علما و روشنفکران و متفکران اسلامی برای رسوا کردن این روشها و برداشتن نقاب از چهره چنین افراد، و اعلام برائت و دوری از اینگه تحریفات و تاویلات در نصوص وجود ندارد. همه علما و دلسوزان امت باید موضع انکار و رد و حتی شدیدتر از آن را اتخاذ کرده، و برای مسلمانان روشن سازند که استدلال به نص شرعی همیشه نشانه درستی روش نیست، بلکه گاه ممکن است هدف از این استدلالها تبدیل نصوص از یک راه حل برای مشکلات فرهنگی و فکری، به مشکلی در نفس خود باشد، که باید از آن رهایی یافت تا با فرهنگ امروزی همراه شویم!
در نقطه مقابل این سوء استفاده از نص، حالتی از جمود و رد هرگونه اجتهاد -حتی اگر با نصوص در تعارض نباشد- را میبینیم. کسانی که اختلافات علما را بر نمیتابند، و اجتهادی که بر اساس اصول شرع و قواعد صحیح انجام شود را نیز تنگ نظرانه نمیپذیرند. فهم نصوص را تنها در دایره نگاه و اجتهاد خاص خود محصور میکنند، و گستره دیدگاههای فقهی و اختلاف مکاتب آن را درک نمیکنند. این تضاد، درگیری موجود را پیچیدهتر کرده، و بسیاری از مردم را در انتخاب موضعی صحیح نسبت به این اختلافات دچار تردید میکند.
این مسئله به شکل اخص محتاج تبیین و تالیف از سوی علمای آگاه و متخصص است، زیرا آنان به درستی میتوانند حد وسط و مناسب بین انحراف نامناسب در فهم نصوص یا فهم اجتهادی که در چارچوب ادله حرکت میکند را تعیین نمایند، و تفاوت بین اختلافات مجاز و غیر مجاز، و انحراف غیر قابل قبول را روشن سازند. زیرا مخلوط شدن این مفاهیم در نگاه انسان میتواند باعث سرگردانی شود، و تفسیرهای مخالف شرع و غیر صحیح به عنوان مسئلهای اختلافی و قابل قبول پذیرفته گردد، یا برداشتهای صحیح از نص به دلیل وجود انحرافات برخی افراد در فهم نصوص زیر سوال رود.
در این زمینه پژوهشها و مقالات متعددی نوشته شده که بخشهای مختلفی از این مبحث را مورد موشکافی قرار دادهاند، اما تلاش و تحقیق و تالیف بیشتری در این مباحث لازم است، و چنین مسائل اساسی و کلیدی به توضیح و رفع شبهه بیشتری نیاز دارد.
این کتاب شامل موضوعات متفرقه و مختلفی است که بخشهایی از این آوردگاه را به تصویر میکشد، و به بررسی و حل برخی از مشکلات و ابهامات شرعی و فکری میپردازد. مشارکتی متواضعانه، که دعا میکنم الله متعال آن را بپذیرد و مبارکش سازد، ولا حول و لا قوة إلا بالله.