كنارهگيرى تشيع چرا؟
اگر قصد سوء و غرض خبیثى در کار نـمىبود دلیلى وجود نداشت که «ولایت»، مسلمین را از یکدیگر جدا کند و درمیان آنان تـخم فتنه و فساد و دشـمنى بباشد، زیرا مسلمانان که عبارت از «اهل سنت و جماعت» مىباشند و کلمه مسلمان صرفاً به آنها اطلاق مىشود یک فرد هم درمیان آنان پیدا نمىشود که اهل بیت رسول اللهصرا، بد ببیند، پس چرا فرقه تشیع ولایت را به خودشان اختصاص مىدهند و به بهانه آن با مسلمانان دشـمنى مىکنند و آنها را تکفیر مىنـمایند و بر آنها لعنت مىفرستند، و امامت همچنین، آیا این استهزاء و بازى کردن با دستورات اسلام نیست، که اسلام مسئله انتخاب امامىکه درمیان مسلمانان طبق شریعت الهى و سنت نبوى حکم کند به خودشان وامىگذارد تا بنابر صلاحیت و کفایت، هر کسى را که مىخواهند براى امامت و رهبرى انتخاب کنند، امّا فرقه تشیع بگوید: خیر! امام و خلیفه باید معصوم باشد، و به او وحى نازل گردد و امامتش منصوص باشد و با وصیت تعیین شود! معلوم نیست، مسلمانان کى چنین امام و خلیفهاى با این شرایط خواهند یافت؟!.
آیا تشیع براى همین از مسلمانان کناره گرفته و به آنها لعنت مىفرستند و با آنها دشـمنى مىکنند؟!.
اى شیعه حقجو! بدان که عقیده ولایت و امامت جز وسیلهاى براى گمراه کردن و فریب دادن مردم چیزى بیش نیست که هدف از آن ویران کردن اسلام و از بین بردن وحدت مسلمین است.