شهادت امام حسین
امام حسین که لعنت بر قاتلش و همچنین لعنت بر کسی که به قتلش راضی بود باد، در روز عاشورا (دهم محرم) سال ۶۱ هجری شهید شد، کسی که بسیار برای کشتنش تلاش میکرد شمر پسر ذی الجوشن بود که چندین بار به جانشین یزید در حکومت عراق یعنی عبیدالله پسر زیاد نامه نوشت و بالأخره ابن زیاد نیز به جنگ و رویارویی با امام حسین دستور داد، ابن زیاد، عمر پسر سعد ابن ابی وقاص را به جانشینی خود در این جنگ انتخاب کرد هر چند که امام حسین مانند سایر مسلمانان به آنها گفت با خود جنگ آور نیاورده و قصد جنگ ندارد و از آنها خواست او را آزاد بگذارد تا به سوی مدینه بازگشته و یا او را به نزد پسر عمویش یزید بفرستند یا بتواند به «ثغر» رفته و با کفار بجنگد اما آنها گفتند یا باید به اسارت آنها در آید یا با او میجنگند امام حسین اسارت را قبول نکرد و با او جنگید تا خود و عدهای از خانواده و یارانش را به شهادت رساندند سپس جنازه و خانوادهاش را به نزد یزید پسر سر معاویه در دمشق فرستادند یزید به قتل امام حسین دستور نداده بود بلکه از کشتنش نیز خوشحال نشد میگویند وقتی جریان را فهمید گفت: لعنت خدا بر بن زیاد باد به خدا سوگند اگر در میان ابن زیاد و حسین صله رحمی وجود داشت حسین را نمیکشت. یزید خواست با این جمله، ادعای ابن زیاد را زیر سوال ببرد که خود را از ابی سفیان میدانست. (ابوسفیان از بنی امیه و امام حسین از بنیهاشم بود) و بنی امیه و بنیهاشم هر دو از بنی عبد مناف بوند.
روایت شده وقتی جنازه امام حسین و خانواده ایشان به نزد یزید رسیدند گریه و زاری تمام کاخ و منزل یزید را گرفت یزید احترام و محبت فراوانی را به نسبت خانواده ایشان اظهار کرده و پسرش علی را در بین ماندن نزد یزید و یا رفتن به مدینه مختار کرد که علی رفتن به مدینه را انتخاب کرد اما محلّی در مسجد جامع دمشق که به زندان علی ابن حسین معروف است باطل و بیاساس است اما متاسفانه با وجود همه اینها یزید نه تنها حد و قصاص شرعی را با قاتلین امام حسین اجرا نکرد بلکه برای تداوم حکومت و ملک خویش یاران وی را نیز به قتل رساند. در این رابطه اشعاری نیز از وی نقل گشته که کفر صریح و آشکار است:
لـما بدت تلك الحمول واشرفت
تلك الرّؤوس إلی ربّی جیرونی
نعق الغراب فقلت نح او لا تنح
فلقد قضیت من النبی دیونی