«نقد و بررسی روایات مربوط به یزید و شهادت امام حسین و محل دفن وی»
امام حسین در محل کربلا نزدیک به رود فرات شهید گشته و جنازه وی در همان محل دفن شده و سر بریده شدهاش به نزد عبیدالله ابن زیاد در کوفه فرستاده شد این چیزی است که امام بخاری در صحیح خود و عدهای دیگر از ائمه آن را نقل کردهاند. اما حمل جنازه به سوی شام به نزد یزید در روایتهای منقطعی آمده که هیچیک از این روایتها ثابت نیستند حتی در بعضی از آنها کلماتی وجود دارد که شکّی در ساختگی بودن آن باقی نمیگذارد مثلاً در یکی از این روایات آمده که یزید با تکه چوبی لب امام حسین را بالا زده و آن را به دندانهایش کشیده و عدهای از اصحاب مانند انس ابن مالک و ابی برزه در آنجا حضور داشته و از این کار نهی کردهاند که این، انحراف و عوض کردن ماجرا است.
اولاً: هم چنان که در احادیث صحیح آمده کسی که این کار را انجام داده عبیدالله ابن زیاد بود نه یزید در این روایت یزید را به جای ابن زیاد گذاشتهاند شکی نیست که ابن زیاد دستور قتل امام حسین را صادر کرده و امر کرد تا سرش را به نزد وی ببرند.
ثانیاً: پس از این ماجرا ابن زیاد به همین خاطر از جانب مسلمین کشته شد چیزی که ماجرا را بیشتر روشن میکند این است که دو صحابه مذکور در شام نبودهاند بلکه در آن هنگام در عراق سکونت داشتهاند. دروغگویان سازنده این روایت حداقل همیناندازه آگاهی نداشتهاند تا بدانند به چه چیزی استناد کردهاند. اما داستان حمل و انتقال جنازه و یا سر امام حسین به مصر باطل و جعلی است تمام علما بر این رأی متفقاند که زیارتگاه مشهور به قبر حسین در مصر کاملاً ساختگی است نه جنازه و نه سر امام حسین در آنجا دفن نشده است.
این زیارتگاه در اواخر دوره حکومتی اولاد عبیدالله ابن قداح که دویست سال بر مملکت مصر حکومت کرده و در زمان نورالدین محمود حکومتشان نابود گردید ساخته شد آنها ادعا میکردند از اولاد حضرت فاطمه هستند و ادعای شرف نسب و خاندان میکردند در حالی که دانشمندان و متخصصین علوم انساب میگویند حسب و نسب شریفی ندارند و بعضی میگویند جدّ بزرگ آنان ربیب شریف حسینی است که به خاطر رسیدن به او در نسب است که ادعای شرف خاندان و نسب میکنند علمای کرام میگویند این گروه، مذهب و عقیده منکر و خبیثی داشتهاند.
مذاهب شیعه را در مصر علنی کردند اما بیشتر افراد بزرگ و افراد عادی آنها مذهب خبیث قرامطه باطنیه را داشتهاند که از جمله خبیثترین مذهبهای روی زمین و خطرناکتر از دین یهود و مذهب یهود و نصاری است.
به همین خاطر بود که تمام کسانی که به این جماعت پیوستند اهل کفر و نفاق و بدعت فلاسفه و اباحیه و رافضی و امثال اینها بودند که اهل علم و معرفت شکی در کفری بودن این عقاید و مذاهب ندارند.
زیارتگاه مذکور در مصر در قرن پنجم ساخته شده است مدتی پس از آن دولت و حکومتی که آن را ساخته بود با مرگ عاضد آخرین پادشاهشان منقرض شد. آنچه در رابطه با محل دفن سرِ امام حسین مورد اعتماد باشد گفته زبیر بن بکار است که در کتاب (انساب قریش) میگوید: سر امام حسین به مدینه انتقال داده شد و در آنجا مدفون است زبیر آگاهترین و مورد اعتمادترین عالم در علم انساب است و گفتهاش نیز مناسب و عقل پسند است.
قبر پسرش علی، برادرش امام حسن و عموی پدرش حضرت عباس نیز همانجا است. ابوالخطاب پسر دحیه که به او میگویند صاحب دو نسب، نسبی از امام و نسبی از دحیه در کتاب «العلم الـمشهور في فضل الأیام والشهور» همان جمله زبیر را از محمد پسر امام حسن نقل کرده و سپس میگوید: وقتی سر امام حسین به مدینه رسید بنیامیه نزد عمرو بن سعید (حاکم مدینه) بودند صدای شیون و زاری را شنیده و پرسیده صدای چیست؟ گفتند صدای گریه زنان بنیهاشم است چون سرِ حسین را دیدهاند شیون و زاری میکنند. سپس ابوالخطاب میگوید: سر امام حسین را به نزد عمرو بن سعید بردند گفت ای کاش امیر المومنین سر حسین را نزد من نمیفرستاد و در آخر میگوید: این اثر [۱]ثابت میکند که سر امام حسین به مدینه انتقال داده شده است و جز این اثر قول صحیحی در دست نیست و زبیر آگاهترین عالم در علم نسب است. اما آنچه میگویند سر امام حسین در عسقلان مصر دفن شده است داستانی است ساختگی و باطل که هرگز آن را قبول نمیکند کسی که یک ذره عقل داشته باشد چون بنی امیه با وجود همه دشمنیها و کینه و عداوتی که در دل داشتند چگونه تصور میشود که بر محل دفن سر امام حسین زیارتگاه بسازند؟ این کار در زمان بنی عبید روی داده، در روزهای شکست و زمان روی آوردن نکبتی و بدبختی به آنها و اواخر حکومتشان یعنی در زمان فرمانروایی قاسم عیسی پسر ظافر که در سن پنج سالگی ریاست را به وی سپردند. چون روز جمعه یازدهم محرم سال ۵۴۴ متولد شده و در روز کشته شدن پدرش ظافر یعنی در روز پنجشنبه آخر محرم سال ۵۴۹ حکومت را در دست گرفت. بیعت و امامت هیچ حاکمی در سن کودکی جایز نیست.
این حاکم کودک، در شب جمعه هفدهم ماه رجب سال ۵۵۵ پس از یازده سال و شش ماه عمر فوت کرد. زیارتگاه مشهور مصر در زمان حکومت وی در قاهره ساخته شد، ساختن گنبد و بارگاه و زیارتگاه موسوم به زیارتگاه سرِ امام حسین فقط به خاطر خود شیرینی و کسب قدرت و سلطه از دست رفته و جلب اعتماد دوباره مردم مسلمان مصر بود و کاری عمدی و قصدی و برنامه ریزی شده بود برای کسب اعتماد و طرفداری مردم، سازنده آن نیز فردی بود به نام طلائع پسر رز یک رافضی بود.
هیچکدام از نویسندگانی که در رابطه با شهادت امام حسین، کتاب نوشتهاند نگفتهاند که سر مبارک امام حسین به کشوری غریب برده شده است. و چیزی که ابوالخطاب ابن دحیه در رابطه با ساختگی و جعلی بودن آن محل نوشته، مورد اتفاق اهل علم است.
گفتار در این مورد و موارد مشابه بسیار زیاد است چون به سبب شهادت امام عثمان و امام حسین فتنههای زیادی پدید امده و دروغ و افتراهای بسیاری ساخته شده عده زیادی از مردمان قدیم و جدید در این فتنهها و افترائات افتادند انواع اکاذیب و افترائات به هر دو امیر المؤمنین عثمان و علی نسبت داده، بخشی از این افترائات را دوستان و شیعیان و بخشی دیگر را دشمن ساختند خصوصاً پس از شهادت امام عثمان که دروغ پردازیها زیاد شد. در رابطه با امام علی افترائات زیادی از دو طرف دوست و دشمن ساخته شده که امام علی از هر دو بری است.
بالأخره بدعت سازی کارش به جایی رسید که شرحش بسیار طولانی است مانند: بدعت سازی روز عاشورا که اخیراً ساخته شده و ان اینکه در روز عاشورا عدهایی عزا و ماتم گرفته و در آن مجالس، کارهایی از قبیل شیون و زاری و خود زنی و خود آزاری و ستم بر حیوانات انجام گرفته و همچنین به اولیای بزرگ الهی که در قدیم الأیام وفات کردهاند، دشنام و اهانت و توهین میشود و افترائات و دروغهای زیادی به اهل بیت نسبت میدهند که تمام اعمال مذکور از جانب قرآن و سنت و اجماع نهی شدهاند (و در مقابل بدعتهای فراوانی از جانب دشمنان مانند: برپایی جشن و سرور و غسل و پوشیدن لباس نو و عطر افشانی و غیره در همین روز ساخته شده است).
(مقام حسن و حسین و اعمال مشروع و نا مشروع به هنگام مصیبت)
خداوند متعال در روز عاشورا، امام حسین را به درجه رفیع شهادت مکرّم و عزیز ساخته و همچنین قائل و همدستانش و هر کس که به قتلش راضی بود را ست و خوار و ذلیل کرد و اسوه و امام و مقتدای حسین در شهادتش، شهدای قبل از او هستند.
حسن و حسین سید و سرور جوانان بهشتیاند اما چون هر دو در زمان عزت و قدرت و حکومت اسلام تربیت شده و از هجرت و جهاد و صبر بر اذیت و آزار به خاطر خدا، بهرهایی نبرده بودند، خداوند متعال آنها را به شهادت، مکرّم و معزّر کرد تا همانند سایر افراد اهل بیت درجه و مقام و منزلتشان کامل گشته و درجه کامل آنها را دریافت کنند و براستی که شهادت امام حسین مصیبتی عظیمی بود.
خداوند متعال به هنگام مصیبت دستور به استرجاع فرموده همچنان که میفرماید: ﴿وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِينَ ١٥٥ ٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةٞ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ ١٥٦ أُوْلَٰٓئِكَ عَلَيۡهِمۡ صَلَوَٰتٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَرَحۡمَةٞۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُهۡتَدُونَ ١٥٧﴾[البقرة: ۱۵۵-۱۵۷]. «به بردباران بشارت دهید آنانیکه به هنگام مصیبتشان میگویند: ما همه متعلق به خدا بوده و همگی به سوی او باز میگردیم آنان کسانی هستند که از جانب پروردگارشان رحمت و برکت بر آنان است و آنها هدایت یافته هستند».
در صحیحین (مسلم و بخاری) از پیامبر اکرم روایت شده که فرمود: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ تُصِيبُهُ مُصِيبَةٌ فَيَقُولُ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ اللَّهُمَّ أْجُرْنِى فِى مُصِيبَتِى وَأَخْلِفْ لِى خَيْرًا مِنْهَا. إِلاَّ أَخْلَفَ اللَّهُ لَهُ خَيْرًا مِنْهَا». «هر مسلمانی که به مصیبتی گرفتار آید بگوید: ما همه متعلق به خدا هستیم و همگی به سوی او بر میگردیم خداوندا در مصیبتم مرا اجر و پاداش عطا فرموده و بهتر از آنچه از دست داده ام را برایم جایگزین فرما، قطعاً خداوند او را اجر و پاداش عطا فرموده و بهتر از آن را برایش جایگزین خواهد کرد».
جالب اینجاست که امام احمد و امام ابن ماجه از فاطمه دختر امام حسین روایت کردهاند که امام حسین از پیامبر نقل میکند که فرمود: «ما من مسلم یصاب بمصیبة فیذکر مصیبة و إن قدمت فیحدث عندها إسترجاعا کتب الله له مثلها یوم أصیب»«هر مسلمانی که به مصیبتی گرفتار آید هر وقت که آن مصیبت را به یاد آورد بگوید: إنا لله و إنا إلیه راجعون، خداوند هماناندازه برایش اجر و پاداش مینویسد که روز اول مصیبت و گرفتاری نوشته است هر چند که مدت زمانی طولانی از وقوع مصیبت سپری شده باشد». این حدیث را فاطمه از امام حسین بازگو میکند فاطمهایی که شاهد شهادت پدرش بوده است. جای شک و تردید نیست که با وجود مرور زمان و قدمت ایام، باز هم مصیبت کربلا و شهادت امام حسین همیشه به یاد مسلمانان میافتد پس چه زیبا است که هر مسلمانی به سنت پیامبر عمل کرده و هر وقت این مصیبت را به یاد آورد استرجاع کند تا همان اجری را دریافت کند که مسلمانان در روز عاشورا و وقوع حادثه عظیم کربلا دریافت کردهاند.
اما اگر مسلمانی پس از مدت زمانی طولانی به هنگام یاد آوری آن مصیبت کارهای نامشروعی را انجام دهد که پیامبر اکرم آن را در زمان وقوع مصیبت منع فرموده و از آن نهی نامشروعی را انجام دهد که پیامبر اکرم آن را در زمان وقوع مصیبت منع فرموده و از آن نهی میکند مانند: خود زنی، سینه دریدن، واویلا گفتن و غیره، بداند که عقوبت و سزای او بسیار خطرناکتر از کسی است که آنها را در لحظه اول وقوع حادثه مرتکب شده است. در صحیحین (مسلم و بخاری) از عبدالله ابن مسعود روایت شده که پیامبر اکرم میفرماید: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ ضَرَبَ الْخُدُودَ، وَشَقَّ الْجُيُوبَ، وَدَعَا بِدَعْوَى الْجَاهِلِيَّةِ». «کسی که بر صورت خود کوبیده، سینه را پاره کرده و مانند زمان جاهلیت واویلا بگوید، از ما نیست».
همچنین در صحیحین از ابوموسی اشعری روایت است که فرمود: «أنا بریٌ مما بریٌ منه رسول الله إن رسول الله جبریٌ من الحالقة و الصالقة و الشاقة». «من از هر آنچه پیامبر از آن بری بوده، بری هستم براستی که پیامبر اکرم از کسی که به هنگام مصیبت موی خود را بکشد و یا صدایش را بلند کرده و یا سینه را پاره کند، بری بود».
در صحیح مسلم نیز از ابومالک اشعری آمده که پیامبر فرمود: «أرْبَعٌ فِي أُمَّتِي مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِيَّةِ لا يَتْرُكُونَهُنَّ: الْفَخْرُ فِي الأَحْسَابِ، وَالطَّعْنُ فِي الأَنْسَابِ، وَالاسْتِسْقَاءُ بِالنُّجُومِ ، وَالنِّيَاحَةُ علی الـمیت. قَالَ: النَّائِحَةُ إِذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا تُقَامُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَعَلَيْهَا سِرْبَالٌ مِنْ قَطِرَانٍ ودرع من جرب». «چهار اثر از آثار زمان جاهلیت در میان امتم باقی مانده که ترک نمیکنند: افتخار به حسب و نسب خود، طعنه زدن به حسب و نسب دیگران، طلب باران به وسیله ستارهها و داد و فریاد واویلا کردن بر مرده و همچنین فرمود: زنی که بر مرده نوحه خوانی میکند، اگر از عمل خود پشیمان نشود در روز قیامت وقتی برخاسته میشود پیراهنی از قطران [۲]و زرهی از گری بر تن دارد».
در این رابطه احادیث بسیار است این همه عقوبت و سزا برای ارتکاب اعمالی همچون واویلا و نوحه سرایی است چه برسد به اینکه اعمالی دیگر همچون: ظلم و ستم بر مسلمانان (اصحاب)، لعن و نفرین و دشنام و توهین به آنان و همکاری کردن با کفار در رسیدن به اهداف ضد دینی خود که انداختن فتنه و فساد و اختلاف در میان مسلمین است نیز به آن اضافه میشود.
[۱] اثر به قول صحابه و تابعین گفته می شود. (مترجم). [۲] شیرهایی است که از بعضی از درختان مانند صنوبر گرفته و به شتر میمالند. ألمنجد باب قاف (مترجم).