برداشتن موی ابرو و صورت از دیدگاه اسلام و پزشکی

فتوای علما و دانشمندان بزرگ معاصر در مورد برداشتن موی ابروها

فتوای علما و دانشمندان بزرگ معاصر در مورد برداشتن موی ابروها

بی‌مناسبت نیست که در اینجا نظرات دانشمندان معاصر را در رابطه با حکم برداشتن و باریک کردن موی ابروها بیان کنیم:

• سؤال: از دانشمند بزرگوار شیخ عبدالعزیز بن باز پرسیده شد:

حکم کم کردن موهای اضافه از ابروها چیست؟

جواب: برداشتن و کم کردن موی ابروها درست نیست، چون از پیامبر صروایت شده است «لعنَ اللهُ النّامصةَ والـمتنمصةَ» «خداوند زنی را که موی ابروها را باریک یا برمی‌دارد و زنی که خواستار انجام این کار است لعنت کرده است».

اهل علم و دانش توضیح داده‌اند که برداشتن و گرفتن موی دو تا ابرو شامل اَلنَّمص می‌شود [۲۹].

• سؤال: از استاد بزرگوار شیخ محمد بن صالح عثیمین پرسیده شد:

حکم برداشتن و یا کم کردن بعضی از موهای اضافه از ابرو چیست؟

جواب: برداشتن مو از ابروها اگر به صورت کندن باشد این همان نمص (یعنی باریک کردن ابروهاست) و رسول الله صکسی که این کار را انجام می‌دهد و کسی که خواستار انجام آن است، نفرین کرده است، و این عمل از گناهان کبیره می‌باشد. این عمل مخصوص زنان است چون غالباً آنها این کار را برای زیبایی انجام می‌دهند. و اگر چنانچه مردی این کار را انجام دهد او هم مثل زنان از طرف خدا مورد لعن و نفرین قرار می‌گیرد، از این عمل ناشایست به خدا پناه می‌بریم. و اگر این عمل بدون کندن باشد مثل کوتاه کردن یا تراشیدن، بعضی از اهل علم آن را مثل کندن حرام می‌دانند چون دگرگونی خلقت و آفرینش خداوند است، پس تفاوتی نیست که کندن یا کوتاه کردن یا تراشیدن باشد.

این نظریه بدون شک مطمئن‌ترین نظریه می‌باشد پس بر شخص مسلمان زن یا مرد لازم است از این عمل دوری کند [۳۰].

سؤال: از استاد بزرگوار شیخ عبداله بن جبرین پرسیده شد:

حکم برداشتن موی ابروها چیست؟

جواب: برداشتن موی ابروها و باریک کردن آنها جایز نیست و این برداشتن و باریک کردن همان چیزی است که از آن نهی شده است پیامبر صکسانی را که این کار را می‌کنند و یا خواستار آن هستند به خاطر تغییر خلقت خدا لعنت کرده است [۳۱].

• استاد عالیقدر شیخ ناصرالدین ألبانی در کتاب: (آداب الزفاف) آداب عروسی چنین می‌گوید:

برداشتن موی ابروها به وسیله‌ی زنان یا به شکل کمان و هلال درآوردن آن به گمان خود برای زیبا جلوه دادن، از کارهایی است که رسول خدا محمد صآن را حرام و ممنوع کرده است و انجام دهندۀ آن را نفرین و لعنت کرده است. ایشان می‌فرمایند: «لَعَنَ اللَّهُ الْوَاشِمَاتِ وَالْمُسْتَوْشِمَاتِ وَالنَّامِصَاتِ وَالْمُتَنَمِّصَاتِ وَالْمُتَفَلِّجَاتِ لِلْحُسْنِ الْمُغَيِّرَاتِ خَلْقَ اللَّهِ» [۳۲]. «خداوند زنانی را که خال کوبی می‌کنند و یا خواهان خال کوبی هستند و زنانی که ابروها را باریک و نازک می‌کنند و یا زنانی که خواستار این کار هستند و زنانی که به خاطر زیبایی دندان‌هایشان را تیز و باریک می‌کنند لعنت می‌کند چون خلقت و آفرینش خدا را دگرگون و تغییر می‌دهند».

* استاد محمود محمد شاکر در حاشیه و نظریه‌ای که بر تفسیر طبری نوشته است می‌گوید:

الـمتنمصة والنامصة: به زنی می‌گویند که موی ابرویش را با موچین برمی‌دارد و آن را باریک و دراز و راست و درست می‌کند [۳۳].

• سؤال: از استاد بزرگوار شیخ عبدالعزیز بن باز در مورد حکم برداشتن مویی که در صورت زن می‌روید، سؤال شد؟

ایشان جواب دادند: پاسخ این سؤال توضیح دارد: اگر آن مو عادی باشد برداشتن آن درست نیست «لعنَ اللهُ النامصة الـمتنمصة»«خداوند زنی را که موی ابروها را باریک می‌کند و زنی که خواهان برداشتن آن است نفرین و لعنت کرده است».

النَّمص گرفتن موی صورت و أبروهاست. ولی اگر آن مو چیز زائد و اضافه باشد مثلاً باعث زشتی خلقت و آفرینش شود مثل سبیل و ریش (برای زنان) در این صورت برداشتن آنها اشکالی ندارد و گناه نیست چون خلقت و قیافۀ زن را زشت می‌کند و به زن ضرر می‌رساند [۳۴].

• سؤالی متوجه هیئت دائمی افتاء شد مبنی بر اینکه: حکم اسلام در رابطه با کندن موی بین دو ابرو چیست؟

جواب: کندن و برداشتن آن جایز و درست است، چون جزو ابروها به حساب نمی‌آید [۳۵].

• از استاد گرامی شیخ عبدالعزیز بن باز پرسیده شد که اگر زن سر و ابروی خود را بتراشد و کلاه گیس (موی مصنوعی) بپوشد چه حکمی دارد؟

جواب: برای زن جایز نیست سرش را بتراشد مگر اینکه ضرورتی پیش آید چون ترمذی و نسائی از علی سروایت کرده‌‌اند که پیامبر صزن را از تراشیدن سر بر حذر داشته است.

أما تراشیدن موی ابروها یا کم کردن آنها یا گرفتن دور و بر و تراشیدن و کندن آن، به منظور آرایش همانطور که بعضی از زنان امروزی آنرا انجام می‌دهند حرام است چون تغییر و دگرگونی در خلقت و آفرینش خداوند است و پیروی از شیطان است که انسان را فریب می‌دهد و او را به تغییر خلقت و آفرینش خدا وامی‌دارد. خداوند تبارک وتعالى می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا ١١٦ إِن يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا وَإِن يَدۡعُونَ إِلَّا شَيۡطَٰنٗا مَّرِيدٗا ١١٧ لَّعَنَهُ ٱللَّهُۘ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنۡ عِبَادِكَ نَصِيبٗا مَّفۡرُوضٗا ١١٨ وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن يَتَّخِذِ ٱلشَّيۡطَٰنَ وَلِيّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِينٗا ١١٩[النساء: ۱۱۶ – ۱۱۹].

«خداوند، شرک به او را نمى‏آمرزد; (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى‏آمرزد. و هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است. آنچه غير از خدا مى‏خوانند، فقط بتهايى است (بى‏روح)، كه هيچ اثرى ندارد، و (يا) شيطان سركش و ويرانگر است. خدا او را از رحمت خويش دور ساخته; و او گفته است: «از بندگان تو، سهم معينى خواهم گرفت! و آنها را گمراه مى‏كنم! و به آرزوها سرگرم مى‏سازم! و به آنان دستور مى‏دهم كه (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپايان را بشكافند، و آفرینش پاک خدایى ‏را تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر كس، شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزیند، زیان آشكارى كرده است».

در حدیث صحیح آمده است که ابن مسعود ساز پیامبر صروایت می‌کند که «لَعَنَ اللَّهُ الْوَاشِمَاتِ وَالنَّامِصَاتِ وَالْمُتَفَلِّجَاتِ الْمُغَيِّرَاتِ لخَلْق اللَّهِ». «خداوند زنانی را که خال کوبی می‌کنند و زنانی که موی ابروها را برمی‌دارند و باریک می‌کنند و یا دندانها را تیز و باریک می‌کنند لعنت کرده است». سپس ابن مسعود سادامه می‌دهد و می‌گوید: آیا کسی که پیامبر صاو را نفرین و لعنت کرده است، نفرین نکنم؟ در حالی که قرآن ما را به پیروی و اطاعت از این پیامبر صأمر کرده است!.

خداوند تعالى می‌فرماید:

﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ[الحشر: ۷].

«چیزهایی را که پیغمبر صبرای شما (از احکام الهی) آورده است اجرا کنید و از چیزهایی که شما را از آن بازداشته است دست بکشید از خدا بترسید که خدا عقوبت سختی دارد» [۳۶].

اما پوشیدن کلاه‌گیس [۳۷](موی مصنوعی) در کتاب صحیح بخاری و مسلم و بقیۀ کتب حدیث از پیامبر صنقل شده است «أنَّهُ لَعَنَ الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ». یعنی: «پیامبر صزنی را که موی دیگران را به سر زنان دیگر پیوند می‌زند و همچنین زنی که خواهان پیوند زدن موی خود به زن دیگری است، نفرین و لعنت کرده است».

الواصلة: به زنی می‌گویند که موی خود را به موی زن دیگری پیوند می‌زند. در همین راستا امام بخاری /حدیث معاویه سرا بیان می‌کند: روزی معاویه سبر منبر پیامبر صرفت و برای مردم خطبه‌ای ایراد کرد، دسته مویی را که به دست یکی از نگهبانان او بود به دست گرفت و گفت: ای اهل مدینه دانشمندان و علمای شما کجایند؟ چرا ساکت نشسته‌اید، از رسول الله صشنیده‌ام که از چنین کاری نهی کرده‌اند و می‌فرماید: «إنّما هلکتْ بنو إسرائیلُ لـما اتَّخذَ هذه نساؤهُمْ» «آن چه طایفه‌ی بنی اسرائیل را به هلاکت داد این بود که زنانشان این عمل را انجام می‌دادند (یعنی موی دیگران را به سر خود پیوند می‌زدند)».

معاویه سپیرامون پیوند مو مطلبی دارد مبنی بر این که استفاده کردن از موی سر مصنوعی درست در حکم پیوند است، این نشانۀ فهم عمیق و علم فراوان و فهم دقیق معاویه سمی‌باشد. دلیل این که این فهم دقیق و عمیق است این است: زمانی که زن به خاطر این که موی سرش درازو یا پرپشت و زیاد شود، پیوند می‌زند این کار حرام و سزاوار لعنت است چون در این عمل فریب و پوشاندن عیب و دروغ وجوددارد. پس استفاده کردن از یک سر کاملاً مصنوعی و دروغین خیلی فریبنده‌تر و باطل‌تر و ناحق‌تر است، که این مطلب الحمدلله خیلی واضح و روشن است. علاوه بر موارد ذکر شده انجام این عمل تقلید از یهود می‌باشد و پیغمبرصمی‌فرماید: «مَنْ تَشَبَّهَ بقومٍ فهو منهُمْ». «هر کس به قوم و ملّتی شباهت پیدا کند پس او هم از آن قوم و ملّت محسوب می‌شود».

سؤال: زمانی که بر سر زن هیچ مویی وجود نداشته باشد چه حکمی وجود دارد؟

جواب: استاد بزرگوار شیخ ابن عثیمین جواب داد: بعد از آن که استاد حکم کلاه گیس را بیان کرد و گفتند که حرام است فرمود اگر هیچ مویی بر سر زن نبود و اصلاً مویی بر سر نداشت مثلاً کچل بود در این صورت اگر از کلاه گیس استفاده کند تا این عیب را بپوشاند مرتکب گناه نشده است. چون از بین بردن عیب و نقص جایز و درست است. پیامبر صدر یکی از غزوه‌ها برای پوشاندن عیب و نقص به یکی از اصحاب که بینی‌اش قطع شده بود اجازه داد که از بینی مصنوعی از جنس طلا استفاده کند. پس این مسئله وسیع‌تر از آن است که مسائلی همچون عمل‌های جراحی به منظور زیبایی و یا کوچک کردن بینی و غیره داخل آن شود. عمل جراحی به خاطر زیبایی از بین بردن عیب و نقص نیست اگر چنانچه برداشتن عیب و نقص باشد اشکالی ندارد مثلاً در بینی فرد نوعی کجی وجود داشته باشد و آنرا درست کند و یا برداشتن قسمتی از سیاهی باشد از نظر اسلام جایز است. اما در صورتی که این کارها به خاطر از بین بردن عیب و نقص نباشد مثل خال کوبی یا باریک کردن و تیز کردن ابروها ممنوع و حرام است و استفاده کردن از کلاه گیس در این موارد حتی اگر با اجازه و رضایت شوهر هم باشد حرام است چون رضایت و اجازه برای چیزی که خداوند آن را حرام کرده است اعتبار ندارد [۳۸].

سؤال: اگر چنانچه زنی درمحل سبیل و ریش او مو بروید حکم آن چیست؟

جواب: استاد بزرگوار شیخ ابن عثیمین جواب دادند: اگر مو در محل سبیل و ریش زن پیدا شد هیچ اشکالی برای برداشتن آن وجود ندارد [۳۹].

این بحث را با بیان احکام برداشتن بقیه‌ی موی اعضای بدن به نسبت زنها کامل‌تر می‌کنیم:

سؤال: حکم برداشتن موی پاها و دست‌ها برای زنان چیست؟

جواب: استاد گرامی شیخ بن باز جواب دادند: برداشتن موی پاها و دست‌ها برای زنان هیچ اشکال و گناهی ندارد و ما اشکالی نمی‌بینیم [۴۰].

اما برداشتن موی زیر بغل و شرمگاه:

درست نیست برداشتن موی زیر بغل و شرمگاه بیش از چهل شبانه‌روز تأخیر شود. چون أنس ساز پیامبر صنقل می‌کند که «وَقَّتَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ج فِى قَصِّ الشَّارِبِ وَتَقْلِيمِ الأَظْفَارِ وَحَلْقِ الْعَانَةِ وَنَتْفِ الإِبْطِ أَنْ لاَ نَتْرُكَ أَكْثَرَ مِنْ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً». «پیامبر صبرای کوتاه کردن سبیل و گرفتن ناخن و کندن موی زیر بغل و شرمگاه برای ما زمان تعیین کرد که هیچ کدام از این‌ها را بیش از چهل شب به تأخیر نیاندازیم».

[۲۹] مجلة الدعوة: شماره ۹۷۵. [۳۰] الفتاوى النسائیة - محمد بن صالح العثیمین: ص ۲۷. [۳۱] جواب این سؤال با خط دست خود شیخ است. خداوند پاداش خیر به ایشان بدهد. [۳۲] آداب زفاف محمد ناصرالدین البانی، ص ۱۱۳ و استاد بزرگوار می‌گوید: «الـمغیرات لخلق الله» «تغییر دهندگان خلقت و آفرینش خدا» شامل همۀ موارد مذکور در حدیث می‌شود. و این دلیل است برای وجوب لعنت که باعث حرام بودن آن عمل می‌شود. [۳۳] تفسیر طبری: ۹/۲۲۲. [۳۴] التوحید وما یلحق به: ۶/۴۰۲. [۳۵] فتاوی اللجنه الدائمه الإفتاء: ۵/۱۹۷. [۳۶] مجلة البحوث الإسلامیه: ۳/۳۵۳. [۳۷] داستان کلاه گیس چیزی است که فرانسویها آنرا اختراع کردند و انگلیسی‌ها به آن چنگ زدند و از آن استفاده کردند، در اصل کلاه گیس پوششی برای زنا بود!! فراتر از آن، آنچه زیر کلاه گیس پنهان می‌شود دوره و زمانی است که عصر و زمان کلاه گیس نام برده شده است. اوج استفاده از کلاه گیس همزمان با قرن هیجدهم و همزمان با شیوع بیماری اروپایی و عوارض آن شایع شد مثل : طاسی سر، لکه‌های صورت، ورم و التهابهای پوستی و پوسیدگی اعضای تناسلی. به خاطر پوشاندن عیب‌های سر و پیشانی کلاه‌گیس‌ها اختراع شدند و به دلیل بوی بد گردن و سینه، لباس‌های دارای یقه‌های بلند و دراز پیدا شدند. اما جـوش‌صورت به وسیله‌ی مقداری کرم و پودر، زیبا و = = پنهان می‌شدند ولی حالا متأسفانه آن چه شایسته و مهم است فراموش شده است، پیوسته قاضیان انگلیسی این لباس را برای یادآوری تاریخ و تمدن اروپایی می‌پوشند و این همزمان است با اوج مصیبت زنا در قرن پانزدهم بر اروپا: پس جای بسی تفکر و تأمل است!! (برگرفته از کتاب الإیدز یعزف لحن الـموت، ایدز آهنگ مرگ می‌خواند: ص ۱۹۵. [۳۸] فتاوی اسلامیه: ۱/۴۱۲. [۳۹] منبع سابق: ۱/۴۰۶. [۴۰] فتاوی متنوعه: ص ۲۰۴.