سرآغاز و مقدمات اساسی
در مورد حقوق زن و وظایف وی، مبادی و مقدمات اساسی شرعی و واقعی وجود دارد که هرگونه ترکیب و اصول شرعی پیرامون آن را مورد بحث و بررسی قرار داده، خواستهها و مسلمات آن را تعیین مینماید، چنانکه راه علاج عوارض و پیشآمدهای مترقبه را نیز درمییابد، که مهمترین آن از قرار ذیل است:
۱- اعتقاد قاطع براینکه یگانه مصدر خیر و حق، چه مربوط به امور دنیوی باشد و یا اخروی، همانا وحی الهی با دو اصلش، قرآن کریم و سنت مطهر پیامبر ص، میباشد.
و به تعقیب آندو اصل پاک، اجماع ثابت شده و معتبر قرار گرفته و نظر به ارزش و اعتباری که در اسلام دارد در وقت ضرورت به آن رجوع شده و مخالفت با آن جایز نمیباشد، زیرا یکی از شروط و زیربنای ایمان بشمار میرود، خداوندﻷمیفرماید:
﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥﴾[النساء: ۶۵].
«به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا آنکه ترا در آنچه میانشان مایه اختلاف است، داور گردانند، آن گاه در آنچه داوری کردی، هیچ دلتنگی در خود نیابند و تسلیم شوند به تسلیم شدنی».
و از جملۀ امور معلوم و آشکار در دین، که باید هر مسلمان آن را بداند، یگانه پنداشتن خداوند در آفرینش همه کائنات است، که بنده باید ایمان و یقین کامل داشته باشد که قانونگذار و حکمفرما، در همه شئون و عرصههای زندگی افراد و جوامع بشری، تنها و تنها الله تبارک و تعالی میباشد.
و در مورد یگانه پنداشتن خداوند در عبادت اینست که بندگان باید در تمامی امورشان، اللهأ را حاکم و داور خود گردانند، و به جز او کسی دیگری را به داوری بر نگزینند.
۲- بندۀ مسلمان باید یقین کامل داشته باشد که شریعت اسلامی در هر زمان و مکان قابل تطبیق بوده و اهلیت و شایستگی آن را دارد، و قوانین و احکام آن، همه نواحی حیات بشری را دربر دارد، و یقین و اعتماد کامل بر همه احکام و قوانین کلی و جزئی دین داشته باشد، و بداند که اسلام دینی متکاملی است که کلیه امور خیر، عدل و مساوات، رحمت و شفقت را فرا گرفته است. خداوندأ میفرماید: ﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَهۡدِي لِلَّتِي هِيَ أَقۡوَمُ وَيُبَشِّرُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا كَبِيرٗا٩﴾[الإسراء: ٩].
«قطعا این قرآن به آیینی که پایدارتراست راهنمون میگرداند و مؤمنان را که کارهای شایسته میکنند بشارت میدهد که پادشی بزرگی برایشان خواهد بود» آنچکه سبب اعتماد و اطمینان در این مورد میشود، آنست که مصدر این قوانین و مقررات، خداوند عزیز و حکیم است، ذاتی که بربندگانش لطف و شفقت میورزد و با علم گسترده و حکمت کاملش مدبر امور است، خداوندأ میفرماید:
﴿أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ٥٠﴾[المائدة: ۵۰].
«آیا خواستار حکم جاهلیتاند؟ و برای مردمی که یقین دارند، داوری چه کسی از خدا بهتراست»
لذا درست کردن و اصلاح نمودن هرگونه خللی در هر حالت و در هر رابطهای، لازم است که موافق به معیار شریعت باشد، خواه در درستی یا نادرستی، یا در حق باشد یا در باطل، و نباید این معیارها را دیگران که از نگاه دین و عقیده با ما ارتباطی ندارند و یا هم آنعده مسلمانانی که متأثر به ایدیولوژی آنها اند سنجش و تعیین نمایند، خداوندأ میفرماید:
﴿وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن يَفۡتِنُوكَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَ﴾[المائدة: ۴٩].
«و از آنان برحذر باش، مبادا که ترا در بخشی از آنچه خدا بر تو نازل کرده، به فتنه دراندازند».
۳- به فرزندان امت اسلامی آگاهی داده شود تا از قوانین و مقررات وضع شده توسط بشر که اغلباً بر مبنای مخالفت با نصوص قرآنی و قواعد و اصول دین اسلام استوار بوده و با شعائر و ارزشهای والای دین مغایرت دارد هرچند احیانا در ظاهر زیبا و پسندیده جلوه نماید و شاید هم در بعضی از جوانب این قوانین گوشۀ از حقایق به نظر آید که آنهم بدون شک نتیجه سرشت پاک انسانی بوده که در ابتدای خلقت بر آن آفریده شده و یا اینکه در نتیجۀ عقلانی بودن بشر چنین جنبۀ مثبتی در قوانین وضعی به نظر خواهد بخورد، برحذر باشند. خداوند میفرماید: ﴿وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا﴾[النساء: ۸۲].
«و اگر- قرآن- از جانب غیرخدا میبود قطعا در آن اختلاف بسیاری مییافتند».
همچنان آگاه ساختن فرزندان این امت بر اینکه مصدر همه تبهکاری و فساد و گزندهای که بشربت چه مسلمان و چه کافر از آن شکایت داشته و رنج میبرند، همانا مغایرت و تباین قوانین وضع شده و خودساختۀ آنها با اسلام و دوری ایشان از آیین و ارشادات اسلام که یگانه مرجع اساسی حق بوده، و آرامش و آسایش بشریت در آن نهفته است، میباشد، خداوندأ میفرماید:
﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِي ٱلنَّاسِ﴾[الروم: ۴۱].
«فساد در بر و بحر آشکار شد به سبب عملکرد مردم» همچنان او تعالیأ میفرماید: ﴿لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ٢٢﴾[الأنبياء: ۲۲].
«اگر در آن دو- آسمان و زمین- جز خدای یگانه، خدایان دیگری وجود میداشت، قطعاً زمین و آسمان هردوتباه میشد، پس منزه است خداوند پروردگار عرش، از آنچه وصف میکنند».
۴- مسلمان باید متیقن بوده و ایمان کامل داشته باشد که دین اسلام یگانه دینی عدل است، و لازمه و خواست عدل اینست که میان دو همجنس مساوات برقرار کند، و دوجنس مختلف را وقتیکه امکان مساوات میانشان نباشد، از هم جدا کند.
و کسیکه ادعا میکند که اسلام دین مساوات بدون قید و شرط است، اشتباه بزرگی را مرتکب شده است، زیرا مساوات مطلق گاهی هم نیاز به عملی نمودن مساوات میان دو چیز متفاوت و مختلف را ایجاب میکند، که این در حقیقت ظلمی آشکار است، و کسانی که برداشتشان از مساوات، عدل است، آنها معنای درستی را از کلمه مساوات برداشت نمودهاند ولی در لفظ آن به خطا رفتهاند، زیرا یک حرف از قرآن کریم هم امر به مساوات مطلق ننموده است، بلکه امر به عدل نموده است، چنانکه خداوندأ میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ﴾[النحل: ٩۰].
«در حقیقت، الله به عدل و احسان امر میکند»
چه بسا احکام و قوانین شریعت اسلامی بر اساس عدل استوار است، و مساوات را در صورتی مراعات مینماید که در آن عدل باشد، و همچنان تفاوت در صورتی میگذارد که در آن عدل برقرار باشد، خداوند میفرماید: ﴿وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗاۚ لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ١١٥﴾[الأنعام: ۱۱۵].
«و سخن پروردگارت به صدق و عدل سرانجام گرفته است، کلمات او را دگرگون کنندهای نیست، و او شنوای داناست».
یعنی صدق در آگاهی، و عدل در احکام. لذا اسلام زندگی و روابط بشریت را بر اساس عدل تا آخرین حد برپا نموده و استوار نگه میدارد، پس عدل در هرحالت و با هرکسی و از هر انسانی مطلوب است، خداوندأ میفرماید:
﴿وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰ﴾[المائدة: ۸].
«و دشمنی قومی، شما را برترک عدالت وا ندارد، عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است».
۵- در مورد روابط میان بشر، جاهلیت غربی عصر حاضر، به نظریۀ (فردی) معتقد بوده آن را معیار اساسی قرار داده است، که به طبیعت حال و از روی منطق نتیجه و سرانجام این طرز فکر چنین خواهد شد که، پیروانش تسلیم بر آن گردند که یقینا علاقه و رابطه میان انسانها بر اساس کشمکشها و غالب آمدن یکی بر دیگری، و خودخواهی و بخالت، و تنگی بر دیگران بوده و کمک، همکاری، دستگیری، بخشش، ایثار و فداکاری در جوامع آنها راهی نداشته و ندارد. این همه دگرگونی حاصل و ثمره کجروی از جادۀ حقیقت و از راهی که خداوندأ آنرا برای بشریت وضع نموده است، میباشد. پس کشمکشها و اختلافات میان زن و مرد، و حقوق متعلق به هریکی از آنها، که اجندای کنفرانسها و محافل جهانی را در این وقت و زمان تشکیل میدهد، همه نتایج میراث تاریخ و فرهنگ غرب است که ریشههای دینی ـ تحریف شده ـ آن را تقویت کرده و مفکورۀ عداوت و دشمنی میان زن و مرد را ازلی معرفی مینماید، و زن را سبب و مصدر اساسی همه اشتباهات میخوانند، این میراث تاریخی غرب شاید با بعضی از فرهنگها و آیدیالوژیهای دیگر خلط خورده و همسیر گردیده باشد، ولی بدون شک و با تأکید، با شریعت اسلامی و فرهنگ مسلمانان هیچ رابطه و نسبتی نداشته و ندارد. در آیین اسلام زن و مرد این حق را ندارند که حقوق را تعیین نمایند، بلکه یگانه کسیکه حقوق همه را مقرر و تعین مینماید، خداوند لطیف و داناست، که فرموده است: ﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِيَسۡكُنَ إِلَيۡهَا﴾[الأعراف: ۱۸٩].
«اوست کسی که شما را از نفس واحدی آفریده و همسرش(حوا) را از وی پدید آورد تا (آدم) بدان آرام گیرد (و انس یابد)».
اما بیعدالتی، جور و ستم، سلب و تلف حقوق در محیط زیست مسلمانان و بخصوص در زندگی بعضی از خانوادهها که به مشاهده میرسد اسباب و علل مختلفی داشته که در این منشور به دو مورد آن اشاره میشود.
اول اینکه، آنها به اصول و مقررات دین مقدس اسلام توجه و متمسک نبوده، قوانین و فرهنگ غربی را سرمشق امور خود قرار دادهاند.
دوم اینکه، از رسم و رواجهای فرسوده که مخالف شریعت اسلام بوده تقلید و به آن عمل نمودهاند، که بلآخره منجر به معضلههای گوناگون شده و در نتیجه از آن صراط مستقیمی که خداوند عزوجل برای سعادت بشر تعیین فرموده منحرف شده به بیراهه رفتهاند و سبب همچو بیعدالتیها در مجتمعات ایشان شده است.
۶- جنگ و مبارزۀ کافران از ابتدای درخشیدن نور اسلام و پایداری آن، علیه مسلمانان آغاز گردیده و استمرارخواهد داشت، خداوندﻷ میفرماید:
﴿وَلَا يَزَالُونَ يُقَٰتِلُونَكُمۡ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمۡ عَن دِينِكُمۡ إِنِ ٱسۡتَطَٰعُواْ﴾[البقرة: ۲۱٧].
«و اینان همچنان (مستمراً) با شما پیکار میکنند تا اگر بتوانند شما را از دین تان برگردانند».
و توأم با تسلط کفار بر مسلمانان که گاهی رخ داده است، گروه منافقان نیز میان مسلمانان عرضاندام نموده، و آنچه را که در قلب میپرورانیدند، با موضع گیریهایشان آشکار ساخته، و کسانی هم پیدا شده که دنبال آنها رفتهاند، از اینرو باید مبارزۀ جدی و تصفیه حساب با این گروه فتنه انگیز صورت گیرد، چنانکه خداوندأ میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ جَٰهِدِ ٱلۡكُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱغۡلُظۡ عَلَيۡهِمۡۚ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ٩﴾[التحريم: ٩].
«ای پیامبر! علیه کافران و منافقین جهاد کن و بر آنان غلظت کن، و جایگاهشان دوزخ است، و چه بد سرانجامی است!».
و میفرماید:
﴿هُمُ ٱلۡعَدُوُّ فَٱحۡذَرۡهُمۡۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ﴾[المنافقون: ۴].
«آنان خود دشمناند، پس از آنان برحذر باش، خداوند هلاکشان کند، چگونه بیراهه میروند؟!»
چنانکه لازم است مسلمانان، از راه و روش فریبکارانه بسیاری از آنان که نصوص شرعی- آیات و احادیث- را تحریف و تأویل نموده و معانی و الفاظ و یا مفهوم و مقصود آن را، با پیشکش نمودن شبهات باطل و بیاساس، برای مردم ارایه میدارند، آگاهی داده شوند. همچنان لازم است دنبالهروان حلقه بگوش این گروه مکار که تحت تاثیر شکست مادی و معنوی، که در عصرحاضر گریبانگیر آنان شده، نصیحت و توجیه و راهنمایی شوند، تا همچو مردمان فریب خورده سادهلوحی که حس عزتمندی و افتخار به احکام و قوانین این دین عزیز در وجودشان ضعیف شده و زیر تأثیر تبلیغات و شبهات گمراه کننده این گروه منافق رفتهاند، به خود آمده، و به عزت و اعتلای دین اسلام پیببرند.