۱۹- سنگينی شمشير امام علی
جزائری از برسی روایت میکند که جبرئیل امین به نزد پیامبر آمده فرمود: ای پیامبر خدا وقتی امام علی شمشیرش را بلند کرد تا مرحب [۲۵]را بکشد، خداوند تبارک و تعالی به اسرافیل و میکائیل دستور داد تا بازوی علی را محکم گرفته تا نتواند با تمام قدرت ضربه بزند با وجود این نیز مرحب را همراه با کلاه و زره آهنینش از وسط نصف کرد همچنین اسب مرحب نیز دو نیم شد و شمشیر علی تمام طبقات و لایههای زمین را پاره کرد، خداوند به من امر فرمود: که ای جبرئیل فوراً به زیر زمین برو و جلو شمشیر را بگیر تا به گاو نگهدارنده زمین نرسد، در غیر این صورت کره زمین زیر و رو میشود من نیز فوراً به زیر زمین رفته و شمشیر را گرفتم وزن این شمشیر بر روی بالم سنگینتر از وزن هفت شهر محل سکونت قوم لوط بود [۲۶].
شمشیر را از طبقه هفتم زمین کندم و آن را بر روی پری از بالم گذاشته و به نزدیک آسمان بردم و تا صبح منتظر ماندم تا که خداوند امر فرمود آن را بر زمین بگذارم، تا حال هیچ چیزی را به سنگینی شمشیر علی احساس نکردهام و در همین روز وقتی قلعه خیبر فتح شد و زنان سپاه یهود اسیر شدند، در میان زنان، صفیه دختر پادشاه نیز بود،وقتی به نزد پیامبر آمد در صورتش اثر زخم و شکستگی داشت، پیامبر علتش را پرسید،صفیه گفت: وقتی علی جهت فتح قلعه خیبر آمد و نتوانست فتح کند، به سوی یکی از برجهای قلعه رفت و آن را تکان داد، تمام قلعه لرزید و هر آنچه بر بلندیها بود افتاد، من روی تخت خود نشسته بودم که تخت زیر و رو شد و گوشهایی از آن به صورتم اصابت کرد، پیامبر فرمود: ای صفیه وقتی علی عصبانی شد و قلعه را تکان داد خداوند به خاطر عصبانیت علی عصبانی شد تمام آسمانها لرزیدند و ملائک از ترس به سجده افتادند و برای او کافی است یک قدرت و غیرت خداوندی و اما دروازه قلعه خیبر، هر شب چهل مرد آن را میبستند (و صبح باز میکردند) وقتی علی به در قلعه رسید، از شدت ضربات، سپرش از دستش پرید، پس دروازه قلعه را از جا کند و به جای سپر از آن استفاده کرد و جنگید و این دروازه در دستش بود تا خداوند قلعه را بدست وی فتح کرد [۲۷].
[۲۵] مرحب فرمانده یهودیان در جنگ خیبر بود که بدست امام علی کشته شد. (مترجم). [۲۶] مناطق محل سکونت قوم لوط بدستور خداوند به وسیله ملائک به آسمان برده شده و زیر و رو شدند (مترجم). [۲۷] الأنوار النعمانیة تالیف نعمت الله جزائری.