دلالت روايت غدير
اگر به ابتدای قصه یا روایت توجه کنی معلوم میشود که بین علیسو سپاهش به علت نکاح وصیفه و جلوگیرى از سوارشدن بر شتران غنیمت و درآوردن لباس کتانی غنائم از تن آنها، اختلاف ایجاد شد و بعد از بازگشت از حج که دوباره به پیامبر خدا رسیدند شکایت و انتقاد از علی سزیاد شد و در میان مردم بحث او انتشار یافت تا آنجا که پیامبر صضروری دانست در این مکان با وجود هوای گرم پیاده شود و با بیاناتش علی سرا تبرئه نماید، پس اصلاً صحبت از بیعت با کسی از دور یا نزدیک برای خلافت مطرح نبود. لذا چون شناخت سبب حقیقت امر را کشف میکند قائلین به امامت روایت را بریده و قطع میکنند و بدون ذکر مقدمه آن را نقل مینمایند برای اینکه سبب آن مجهول باشد و حجتشان ابطال نگردد.
این امر مهم اگر حقیقت داشت قرآن آن را با نام بیعت خلافت ثبت میکرد چون قرآن بیعتهای دیگری به مراتب پایینتر از آن را مانند بیعت رضوان در زیر درخت با نص صریح ثبت کرده است. ﴿ ۞لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ﴾[الفتح: ۱۸]. «خداوند از مؤمنان -هنگامى که در زیر آن درخت (بیعۀ الرضوان که در حدیبیه انجام گرفت) با تو بیعت کردند- راضى و خشنود شد».
این بیعت به خاطر آزاد کردن عثمان از اسارت مشرکین بود که پیامبر با دست مبارکش به جای او نیز بیعت کرد و گفت این دست به جای عثمان است، اگر ما جزو کسانی بودیم که از متشابهات قرآن پیروی میکنند میگفتیم عثمان امام معصوم است.
و همچنین در قرآن بیعت نساء ثبت شده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ يُبَايِعۡنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشۡرِكۡنَ بِٱللَّهِ شَيۡٔٗا وَلَا يَسۡرِقۡنَ وَلَا يَزۡنِينَ﴾[الممتحنة: ۱۲].
«ای پیامبر وقتی که زنان مؤمن نزد تو آمدند تا با تو بیعت کنند بر اینکه به خدا شرک نورزند، دزدی نکنند، مرتکب زنا نشوند».
غدیر خم حدود (۱۶۰) کیلومتر با مکه فاصله دارد، یعنی در آن هنگام جز حجاج اهل مدینه حاجیان دیگر از جمله اهل یمن، نجد، طائف، اطراف عراق و غیره همراه او نبودهاند.
اگر واقعه غدیر خم مربوط به بیعت با خلافت علی است. دو راه عاقلانهتر وجود داشت:
۱- پیامبر صباید این موضوع را در خطبه روز عرفه بیان میکرد که تمام حجاج در آن حضور داشتند.
۲- پیامبر صصبر میکرد تا به مدینه برسد و بعد از استراحت و رفع خستگی از مردم بیعت میگرفت.
اما نزول ایشان در غدیر خم در چنین زمانی باید برای یک امر پیش آمده بوده باشد که تأخیر آن شایسته نبود و مستلزم حل آن از طرف پیامبر خدا بود و آن همان جریان مذکور است که برخی بخشی از آن را حذف کرده و ناقص بیان میکنند.
غدیر خم که (۱۶۰) کیلومتر از مکه فاصله داشت محل التقاء سپاه برگشته از یمن که نسبت به علیسشاکی و معترض بودند و حاجیان برگشته از مکه بود.
اما عبارت پیامبر ص«من كنت مولاه فعلي مولاه». ربطی به قضیه امامت ندارد چون واژۀ «مولی» لفظی مشترک است که چند معنی را میرساند از جمله: سید، اطاعت شده، نزدیک، یاریدهنده، پس لفظ مولی متشابه است و طبق قرآن اعتماد بر متشابهات خصوصاً در اصول و مبادی ممنوع است، لذا دلیل هنگامی که وارد احتمالات شد استناد به آن باطل است، و موضوعی اصلی مانند امامت شرط است که دلیل آن جزمی و قطعی باشد نه ظنی و احتمالی، پس منظور پیامبر صاز عبارت فوق این است که هر کس معتقد به اطاعت از پیامبر صاست باید از کسی که از طرف من امیر بود اطاعت کند، در این صورت چگونه نزاع با امیر درست است، و در واقع نزاع با امیر همان نزاع با پیامبر به شمار میآید، آیا اگر امیر شخص دیگری غیر از علی سمانند: عثمانسبود پیامبر میفرمود: «من كنت مولاه فعثمان مولاه». اما این کلام در واقع هیچ معنایی جز فضیلت را نمیرساند که در بین چند معنی مشترک است. چون مولی مشترک بوده و مانند «نبی» لفظ خاص نیست. دقت کنید!
اما روایت مسلم جز تمسک به قرآن چیزی را نمیرساند و ذکر اهل بیت در این گونه روایات دربارۀ حقشان جز توصیه به آنها چیزی را بیان نمیکند، چون به علت اعتراض و شکایت به علی بیان شد. اما روایاتی که بطور اختصاصی تمسک به امامت اهل بیت را بیان کردهاند حتی یک روایت صحیح در آنها یافت نمیشود. چون محور این گونه روایات یکی از این سه نفر ضعیف است.
۱- عطیه العوفی.
۲- القاسم بن حسان.
۳- زید بن الحسن الانماطی الکوفی.
و هر سه از نظر روایت ضعیف هستند.
علاوه بر این اگر تمسک به امامت اهل بیت اصلی از اصول دین است باید با نص صریح قرآن اثبات شود. در حالی که در قرآن جز اتباع از مهاجرین و انصار بطور عموم چیز دیگری تصریح نشده است.
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾[التوبة: ۱۰۰].
«سابقین اولین از مهاجرین و انصار و کسانی که با نیکی از آنان پیروی میکنند خدا از آنان راضی و آنان نیز از خدا راضی هستند». بیشک علیسجزو اولین مهاجرین است اما این دلیل بر امامت او نمیشود وإلاَّ همه سابقین از مهاجرین و انصار امامان معصوم به حساب میآمدند.