آغاز سخن
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد لا محدود مر معبود بر حق را که خلقت بشر را از خاک آغاز نموده و به نعمت عقل و ایمان بر عرشیان برتری بخشید.
و درود اسلام بر تاجدار رسل و دردانه موجودات نبی خاتم که در ابلاغ رسالت و ادای امانت سعی بلیغ به خرج داد.
و رضوان الهی بر یاران با وفا و شاگردان مکتب قرآن و سرمستان بادۀ توحید که حق رفاقت را ادا نمودند.
اما بعد:
در این مقطع زمانیکه احزاب و مذاهب برای تشویش اذهان نو نهالان و امیدهای جامعهگوی سبقت را از یکدیگر بردهاند و تقریباً یک نوع کشمکش روحی و روانی دامنگیر جوانان شده است.
و از طرفی دیگر در نهاد اکثریت جوانان روح حق طلبی و دسترسی به قرآن و سنت جوانه زده است و هر یکی از مبلغان احزاب و گروهها مدعی تمسک به این دو اصل اساسی هست لازم بود پرده از پارهای از مسائل ابدایی و عقیدتیکه در هالهای از بگو مگوهای ضد و نقیض مسلمان نماهای تبشیری فرو رفتهاند برداشته شوند.
تا تشنگان ایمان معنویت در گم گشته خود را در پرتوی قرآن و سنت دریابند پس در این رساله کوتاه و مختصر که پیش نظر دارید دریائی از معارف و عقاید اسلامی کوزهبند گردیده است که مسائل مهم و اساسی اسلامی به عبارتی سهل به صورت پرسش و پاسخ مطرح گردیده است که با تأسف شدید مورد بیتوجهی و بیمهری و یا محل اختلاف نظر برخی از مسلمانان قرار گرفته است. برادر شهیدم عبدالرب سیدزاده هنگامیکه ضعف عقیدتی عدهای از مجاهدین افغان زمین را مشاهده نمود بیدرنگ قدمی مؤثر برداشته رسالۀ مورد نظر را که برای مبتدیان و نو واردان در معرکۀ حق علیه باطل مفید دانست به ترجمۀ آن کمر همت بر بست تا در آن سنگلاخها و صحراهای پر ماجرای افغان زمین عقیدۀ توحید را با علم و عمل در قلوب مسلمین جهان مستحکم نماید و ضمن سلاح معنوی کمال استفاده را نموده کاخهای متزلزل و دلهای مرعوب مستکبران جهان را به دیار عدم بفرستد. آری! برادر شهید که جز اعلای پرچم اسلام و رهایی بخشیدن ملت مظلوم افغان از زیر یوغ سردمداران کفر هدفی دیگر نداشت حوزههای عملی کراچی پاکستان را الوداع گفته کفن سر سد بسته با در نظر داشت تمام مشکلات و مصائب مادی به گروه مجاهدین نستوه افغان پیوست و طی اجازت نامهای کتبی [۱]از والد محترمش جذبه و ایمانی و حمیت اسلامی و غیرت دینی خود را نسبت به خواهران و کودکان بیسرپرست و به خاک و خون آغشتۀ افغان زمین ابراز داشت و به فکر نجات کشتی انسانیت از چنگال گردابهای خروشان استکبار جهانی افتاد تا شاید بتواند روحی تازه در کالبد کاروان بشریت بدمد و چون شمعی فروزان از وجود خود در گذشت، تا به معتقدین به دین مبین اسلام درس حیات شرافتمندانه عنایت فرماید.
ترجمۀ این رساله «خذ عقيدتك» بعد از شهادت آن نوجوان که بیست و دومین بهار زندگی خود را به پایه تکمیل نه رسانید در برخی از نوشتجات و نوارهایش یافت شد که هماکنون به همت چندی از دلسوزان و راهروان آن شهید نازنین در قالب کتابچهای در دسترس خوانندگان محترم قرار میگیرد.
به امید آنکه کمال استفاده را از این رسالۀ کوتاه برده باشید تا موجبات شادی روح مؤلف و مترجم را فراهم کرده باشید.
وصلى الله تعالى على محمد وآله وصحبه أجمعين.
۱۰/۴/۱۴۱۶ﻫ
۱۲/۶/۱۳٧۴ش.
[۱] که در آخر همین رساله چاپ شده است.