مقدمه
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين والعاقبة للمتقين وصلى الله على سيدنا محمّد وعلى آله وصحبه ومن اهتدى بهدية إلى يوم الدين.
از جمله مصیبتهایی که امت اسلامی درعصرحاضر به آن مبتلا شده است گرایش فکری بعضی از فرزندان این امت میباشد، کسانی که به اصطلاح پرچمهای روشنگری و روشنفکری را بر دوش داشته وحمل میکنند، وبعضی از آنان این نوع گرایش فکری را به دین نسبت میدهند، و تمامی سعی و تلاش آنان بر این است که میان دین اسلام و شرایط و احوال و قوانین مختلف ناشی از تراوشهای فکری فرهنگ معاصر و جدید اروپایی در میدان اندیشه و فلسفه و همچنین در میدان علوم وتجربه هماهنگی و سازگاری ایجاد کنند. و شاخص اصلی و مهم در مسیر این تلاش و کوشش، تغییر وتحول روشنگریهای عقلی اسلامی بر حسب ظن و گمان و فهم و برداشت آنان است. و در این راستا به معانی ومفاهیم زیادی در رابطه با اسلام، آنچه را که درکتاب الله (قرآن) و سنت رسول اکرمصثابت شده است، استناد کردهاند و بدین ترتیب آن را بصورتی نادرست و ناشایست تأویل کرده و یکسری معانی عقلانی به آن اضافه کردهاند تا فرهنگ جدید اروپایی آن را هضم و قبول کند و با آن هماهنگ و سازگار باشد. و با وجود اشتباه اساسی در این روش، یعنی انحراف شرعی وخارج شدن از راه وروش اهل سنت وجماعت در ارتباط با قرآن وسنت صحیح رسول اکرمصجز این نیست که میگوییم: درحقیقت بکارگیری این روش جدید، به اسلام واظهارات ودلایل قاطع وبلند آن ضربه زده است وبا توجه به روش وگرایش فکری جدید آنطور که آنان میپنداشتند، هیچگونه فائده وسودی حاصل نشد جز اینکه موجب جدایی میان درک وفهم اسلامی وادراکات آگاهیهای صحیح دین اسلام شده است. درصورتیکه درک وفهم اروپایی به اندازهای جزئی ازموضوعات وحی الهی ومسیر اسلام نزدیک شده است. بحث در موردشیطان در قرآن کریم یکی از موارد اجرایی دراین روش تفسیری منحرف میباشد، تا حدی که بعضی از این به اصطلاح روشنفکران، غیرمستقیم وجود شیطان را براحتی انکار کردوآن رابه عنوان نمادی از نیروهای شردرونی وبعضی دیگر آن را به وسوسههای نفس تعبیر وتوصیف کرده اند، وسایر افکار جدید وتاویلات عجیب وشگفتی که هیچگونه ارتباطی با بحث مورد نظر، (بحث شیطان) وآگاهیهای موجود در کتاب الله (قرآن) واصول وبدیهیات دینی ندارند. یکی از نتایج وپیامدهایی که این نوع تفسیر منحرف در این رابطه با موضوع شیطان بدنبال داشته است، اهمیت وتوجه بعضی از مسلمانان را نسبت به مساله شیطان کم کرده است، ومعنای بعضی از آیات زیبای قرآن مانند فرموده خداوند تبارک وتعالی:
﴿إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ لَكُمۡ عَدُوّٞ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ﴾[فاطر: ٦].
«بیگمان شیطان دشمن شماست، پس شما هم او را دشمن بدانید (و از مکر و کید او یک لحظه غافل نشوید و از وسوسههای او پیروی نکنید)». را درهم و برهم، ناخوش و نامعلوم بدون معنی گردانیده است، و از همه مهمترآن را بعنوان موجودی عینی؛ عملی و واقعی که همیشه سر راه انسان مسلم قرار داردوباعث بوجود آمدن خطرات، اعمال نادرست وکارهای حرام میشود و یا مسلمان را به انجام دادن آنها تحریک و تشویق میکند، رد کرده و قبول ندارد. در حالیکه اگر انسان مسلمان احساس کندکه واقعاً موجودی به نام شیطان وجود دارد، همیشه ودر هر حال به عنوان محرک وانگیزه، برای مقابله وایستادگی دربرابر فتنه ها وسوسهها، امیال وشهوات و راههای باطل ونادرست، معنی ومفهوم کشمکش وزد وخورد با او را درخود، ایجاد خواهد کرد. اما زمانیکه این احساس در درون انسان مسلمان نباشد، مفهوم کشمکش وزد وخورد ومقابله با شیطان در درون او از بین رفته وپایداری ومقاومت او در برابرفکر ونیرنگهای شیطانی یا ازبین میرود ویا ضعیف میشود.
این کتاب علاوه بر اینکه راهی آسان، مقبول، مختصر، برای تصحیح و اصلاح روش منحرف بوجودآمده از طرف بعضی از روشنفکران اسلامی است، رسالت اصلی خود را نیز نویسنده آن رحمه الله علیه و خداوند به او پاداش وخیر عنایت فرماید که همان تنبیه و آگاهی مسلمانان از راههای نفوذ شیطان به درون انسانها، وهمچنین تنوع گونههای مختلف این راهها با توجه به طبیعت ذاتی هر شخصی، مقدار قوت وضعف ایمان، مقدار علم و آگاهی او اخلاص و صداقت در عبادت وحالتها ووضعیتهای دیگر میباشد، دنبال کرده است در حقیقت مولف این کتاب-رحمه الله تعالی- در ارتباط با کشف این راهها واسرار و رموز آنها و طرح بعضی از راههای علاج، چاره جویی و مقابله در برابرنفوذ شیطان با زبانی آسان، راحت، قابل فهم، موفق بوده است، به این امید که برای همگی نفع داشته و نفسهای مومنان را پاک گرداند.
«والله الهادی والموفق وهوحسبنا ونعم الوکیل»
جمال سلطان