سادساً: عدم تشخیص و ارزیابی دقیق و درست، نسبت به خود و استعدادهای درونی
شیطان برای نفوذ در نوع نگرش انسان به خود، دو روش یا طریقه را به مرحله اجرا درمی آورد:
۱- نگرش غرور، خودپسندی، خود بینی و تکبّر:
بدین معنی: که شیطان، انسان را طوری وسوسه میکند که همیشه با دید، خودبینی و خود پسندی، به خود نگاه کند، لذا با این روش، انسان را دچارغرور و تکبّر میکند، به او میگوید: تو این کار را انجام میدهی آن کار را انجام میدهی، به خودت نگاه کن، ببین که چه کارها کرده ای، در نتیجه این وسوسهها، انسان تغییر پیدا کرده و تکبر میکند و احساس غرور به او دست میدهد، دیگران را تحقیر و کوچک میشمارد، حق را انکار میکند و اگر اشتباهی از طرف او رخ دهد، از اینکه توبه کند و از کار خود پشیمان شود، خودداری میکند، و اینکه در مجلس درس کس دیگری بنشیند و علم یاد بگیرد، خودداری میکند. در بعضی از جلسههای تعلیم دیدهای. زمانیکه بعضی افراد، در هنگام قرائت قرآن کریم دچار اشتباه میشوند، باید تا زمانیکه اشتباهات خود را اصلاح مینمایند، در این نوع جلسات حضور داشته باشند، درحالیکه بخاطر قرار گرفتن در چنین موقعیت سختی در مقابل مردم، چون دوست ندارند که جلوی مردم به اصطلاح شرمنده، و خجالت شوند و از آنان اعتراض بشنوند، از آمدن به این نوع جلسات و حلقههای درسی خودداری میکنند و در طول حیات، اشتباهات خود را اصلاح نمینماید و اگر کمی فکر کند، میداند که همان کسی که امروز قرآن را درست و صحیح میخواند، زمانی مثل او ناتوان در قرائت قرآن بوده است، ولی با مرور زمان یاد گرفته است، و اگر چنین صفتی و یا طرز فکری در این نوع افراد باشد، تمام زندگی خود را صرف یاد گرفتن میکند...
شاعر میگوید:
فمهما تكن عند امرء من خليقة
وإن خالها تخفى على الناس تعلم
انسان هرگونه اخلاق و رفتار بدی داشته باشد اگر فکر کند که میتواند آن را از مردم مخفی کند، در نهایت مردم آن را میدانند، به همین ترتیب بر هر انسانی واجب است که تلاش کند و خود را طوری یا دبدهد، که عادات و صفات نادرست و ناشایست را بجای اینکه از مردم مخفی بدارد، آنها رااصلاح کرده و از خود دور کند.
۲- نگرش، تواضع، پستی وخود کم بینی، خود را کوچک شمردن:
در این روش، شیطان به تو میگوید: باید متواضع باشی، هر کسی که بخاطر خدا تواضع و فروتنی کند، خداوند، منزلت وشخصیت او را بالا میبرد، تو برای انجام این کارها توانایی و استعداد کافی نداری و نمیتوانی آنها را انجام دهی، پس خودت را دخالت نده، این کارها مخصوص افراد برجسته و شخصیتهای ممتاز و طراز اول است.
هدف این است که شیطان تو را از هدف اصلی رسالت خویش، دور کند، لذا از طریق تواضع وارد میشود و تو را وسوسه میکند، باعث میشود که توخود را تا حدی، کوچک و ناتوان احساس کنی که نتوانی از استعدادها و توانائیهایی که داری، نهایت استفاده را بکنی، همگی ما در مقابل، تواناییها و استعدادهای او، مسئول هستیم، باید از آنها استفاده کند، و اگر آنها را بکار نگیرد، و در روز قیامت در مقابل این نعمتهایی که به او داده شده، از او سوال و جواب میشود این کار، نشانه تواضع نیست، بلکه نشان دهنده، فرار کردن از مسئولیتها و فرار کردن از واجبات است. ولی شیطان به او میگوید:
میدان را برای کسی که از تو بهتر است، ترک کن، یعنی فرصت را به کسی که از تو بهتر و برتر است، بده دعوت به دین، عملی شریف و مبارک است، و این کار مردان برجسته و شخصیتهای ممتاز، و استثنایی و انگشت شمار است. و شیطان طوری او را وسوسه میکند و در او ایجاد فکر میکند، که آن فکر و وسوسه فرد مورد نظر را در انجام ندادن این کار، مساعدت و یاری میکنند، در نتیجه، انسان در اداء رسالت خود دچار اشتباه و خطا میشود و این اشتباه و خطا که همان پنهان کردن استعدادهای ذاتی و تواناییهای درونی و همچنین دور شدن او از انجام رسالت انسانی خود که همان هدایت عموم مردم در حد توانایی خود اوست، باعث میشود که این نوع اشتباه و خطا را در بین عموم مردم تعمیم وگسترش دهد، و این نهایت کار شیطان واز راههای نفوذ او در بین انسانهاست.
بعضی وقتها شیطان، انسان را و ادار میکند، که خود را ضعیف بشمارد، خود کم بین باشد، از عقل و درک و فهم خود استفاده نکند، و او را در موقعیتی قرار میدهد، که اصلاً فکر نکند، از خود سوال کند. من کجا و این شیخ کجا؟ من کجا و این عالم کجا؟ عقل خود را کنار گذاشته و اصلا فکر نمیکند، مگر آنچه را که شیخ یا استاد او به او تزریق میکند، و هر آنچه را که استاد او یا شیخ به او میگوید به مرحله اجرا در میآورد و فکر میکند که حق آن است که شیخ او میگوید و هر آنچه غیر از او باشد، نادرست و اشتباه است، و از همین جا، قضیه بزرگداشت مردان و یا تقدیس و پرستش آنان یا انسان پرستی بوجود میآید. راه درست آن است که ما به قانون الهی و سنت رسول اکرمصمراجعه کنیم وکسی که در مقابل تو قراردارد و یا توآن را شیخ واستاد خود میدانی و هر آنچه را که او میگوید، اجرا میکنی و درک و فهم خود را کاملا کنار گذاشته و از شیوه و روش و طریقه او پیروی میکنی، امکان دارد که اشتباه کند و حتماً هم دچار اشتباه میشود، لذا درست آن است که احکام بشری به نسبت احکام الهی (قرآن) و سخنان رسول اکرمصمقایسه شوند، هرآنچه را که موافق و مطابق با احکام الهی (قرآن) و سخنان گهربار رسول اکرمصیعنی احادیث صحیح آن بزرگوار است، قبول کرده و بپذیریم، و آنچه را که موافق این دو نیست، دور بیندازیم.