۱- ارتباط با فرد:
فردی مثلا مرتکب گناهان ونافرمانیهای زیادی میشود و در عین حال نماز میخواند و معترف است به اینکه نماز ستون دین است، و اولین عمل از اعمال انسان که در روز قیامت از آن سوال میشود، نماز است لذا معتقد است که مرتکب شدن به بعضی گناهان لطمهای به او وارد نمیسازد!! در این حالت نماز را طوری برای خود تعریف میکند که بزرگترین عبادت است تا بدین ترتیب کوتاهی خود را درمورد سایر عبادات دیگر توجیه کند وبا این کار میخواهد نماز را وسیلهای برای پوشاندن و در حقیقت مخفی کردن کوتاهیها و ارتکاب معاصی و گناهان خود قراردهد. درست است که نماز، اساس دین است، ولی کل دین نیست، با این روش و طرزفکر، شیطان پرده برکوتاهی و سستیهای او میکشد، در بعضی موارد، شیطان به این طریق در شخص نفوذ پیدا میکند که آن شخص میگوید: (الدین المعامله)... دین یعنی ارتباط وبرخورد درست با مردم ومهمترین چیز آن است که با مردم خوب باشی، رفتار درست داشته باشی، به آنان دروغ نگویی، و آنان را فریب ندهی، اگر چه نماز هم نخوانی؛ زیرا رسول اکرمصمیفرماید: «الدين المعاملة».
«دین یعنی ارتباط وبرخورد درست با مردم».
و یا شخص دیگری میگوید :مهمترین چیز، نیت پاک است! من هیچ وقت، حسد، کینه و دشمنی نسبت به مردم در دل ندارم در حالیکه هیچگونه عمل صالحی هم انجام نمیدهد، فقط به این مورد که همان نیت پاک است، اکتفاء میکند! از موارد دیگری که بعضی از مردم به آن معتقدند، این است که تدریس و خواندن قرآن به زیبایی و درست ادا کردن حروف و مخارج آن را بر هر کار دیگری ترجیح میدهند... بسیاری از کارهای مهم دیگر را ترک کرده و انجام نمیدهند: زیرا او این اعتقاد را در ذهن خود جای داده است که خواندن صحیح قرآن به روش مذکور از هر کارومسئلهای مهمتر است، و بدون شک، صحیح قرائت کردن قرآن تنها قضیه مهم و موجود در اسلام نیست و اینکه به آن هیچ گونه اهمیتی هم ندهیم، اشتباه است، ولی از مسائل مهم این است که صحیح خواندن قرآن همراه با لحن وتجوید را در مقابل سایر اعمال مهم دیگر در اسلام قرار داد. وآن را وسیلهای برای کوتاهی و چشم پوشی از مهمات دیگر دین قرار ندهیم.