ميقاتگاه يعنى چه؟
میقات جائى است که حـاج از آنجا به حج و یا عمره احرام مىبندد و در آنجا نیت مىکند.
مواقیت عبارتند از:
۱- ذوالحلیفة: که آنرا (أبیار علی) [۲]مىنامند و آن هم در مدینه منوّره مىباشد، و براى کسانی که از مدینه به حج مىروند مىباشد و با مکه (۴۵۰) کیلومتر فاصله دارد، و فاصله آن با مدینه (۳) کیلومتر است.
۲- الجحفة: و آنهم براى کسانی که از کشورهاى شام (یعنى سوریه و أردن و لبنان و فلسطین) و یا کشور مصر به حج مىروند تعین شده که نزدیکى شهر رابغ قرار دارد و با شهر رابغ (۱۷) کیلومتر فاصله دارد و با شهر مکه مکرمه (۱۸۷) کیلومتر فاصله دارد و در حال حاضر بیشتر مردم از خود شهر رابغ به حج و یا عمره احرام مىبندند.
۳- قرن المخارج: که آنرا سیل الکبرى مىنامند و در نزدیکى شهر طائف قرار دارد و فاصله آن با شهر مکه مکرمه (۹۴) کیلومتر است، و آنهم براى کسانیکه از نجد (شهر ریاض و شهر قصیم و شهرهاى دیگر آن) به حج و عمره مىروند مىباشد.
۴- یلملم: که در نزدیکى شهر مکه مىباشد و براى کسانی که از کشور یمن به حج و یا عمره مىروند تعین شده و در جنوب شهر مکه واقع است و فاصله آن با مکه (۹۴) کیلومتر است.
۵- ذات عرق: براى کسانی که از کشور عراق به حج و یا عمره مىروند معین شده که در شمال شرقى شهر مکه واقع مىباشد و فاصله آن با شهر مکه (۹۴) کیلومتر است.
در میقاتگاه حاجى احرام بسته و به یکى از نسکهاى سه گانه نیت مىکند.
و نسکهاى سه گانه عبارتند از:
۱ـ التمتع، ۲ـ القِران، ۳ـ الإفراد.
۱- صفت حج تمتع: حاج فقط براى عمره در یکى از ماه هاى حج احرام مىبندد، و ماه هاى حج: شوال، و ذى قعده، و ده روز از ماه ذى حجه میباشد.
پس نیت و قصد کرده آنرا بر زبان مىآورد و مىگوید: لبیک عمره، و یا اللهم لبیک عمره، و یا با زبان فارسى مىگوید: واجب کردم بر خود عمره، و یا بار الهى من قصد عمره کردم.
حاجى در میقاتگاه نیت مىکند و وقتى به مکه رسید هفت بار دور خانه کعبه طواف مىکند، و هفت بار سعى مىکند بین کوه صفا و کوه مروه.
هفت بار طواف دور کعبه از حجر الأسود شروع کرده و به آن پایان مىدهد و این یک شوط و یا یک دور مىنامند.
و هفت بار سعى که از کوه صفا شروع کرده تا اینکه به کوه مروه برسد و این را یک دور مىگویند، به طوریکه بار هفتم بایستى در مروه سعى او بپایان برسد.
بعد از سعى موى سر خود را تراشیده و یا کوتاه مىکند، و در اینجا از لباس احرام بیرون مىآید و حلال مىشود از آنچه قبلاً بر او حرام بوده.
سپس روز هشتم ذوالحجة از خانه خود در مکه احرام بسته و اعمال حج را انجام مىدهد.
۲- صفت حج قِران: حاجى به عمره و حج با هم نیت کرده احرام مىبندد و یا به عمره فقط، سپس حج را در عمره داخل مىکند قبل از اینکه به طواف عمره شروع کند، و مىگوید: لبيك عمرة وحجاًـ و یا اللهم لبيك عمرة وحجاًو با زبان فارسى: واجب کردم بر خود عمره و حج ـ و یا بار إلهى من مىخواهم عمره و حج بکنم و همه اینها نیت با قلب کرده و آنرا بر زبان مىآورد در حالی که در میقات مىباشد، و وقتى به مکه رسید طواف قدوم کرده و سعى بین کوه صفا و کوه مروه مىکند ولى موى سر خود را تراشیده و یا کوتاه نمىکند، و در احرام خود باقى مانده تا اینکه روز عید یعنى روز دهم ذوالحجه بعد از اعمال حج از احرام بیرون آید.
و اگر خواست سعى بین کوه صفا و کوه مروه را به تأخیر انداخته و آنرا بعد از طواف افاضه یعنى طواف زیارت انجام دهد جایز است.
۳- صفت حج اِفراد: حاجى فقط به حج احرام مىبندد و میگوید: لبیک حجاً و یا اللهم لبیک حجاً و با زبان فارسى: واجب کردم بر خود حج، و همه اینها را با قلب نیت کرده آنرا بر زبان مىآورد در حالی که در میقات است.
و وقتى به مکه رسید طواف قدوم کرده و سعى بین کوه صفا و مروه را به بعد از طواف قدوم تقدیم مىدارد، ولى موى سر خود را تراشیده و یا کوتاه نمىکند بلکه در احرام باقى مىماند مانند کسیکه حج قِران مىرود تا اینکه روز دهم ذوالحجـه یعنى روز عیـد قربان تحلل کرده و از احرام بیرون آید.
و اگر خواست سعى حج را به تأخیر انداخته تا اینکه بعد از طواف افاضه یعنى طواف زیارت انجام دهد جایز است و بر او هیـچ کفارهاى واجب نیست به خلاف حج تمتع.
[۲] أبیار و یا آبار علی: درهاى است در اطراف دره عقیق در مدینه بر دست راست کسی که از مدینه به مکّه مىرود از راه و جاده هجرت، یعنى چاههاى علی، و این نام از قصه دروغین و ساخته شده از بعضى از فرقههاى گمراه گرفته شده که علیسبا جن در آنجا مقاتله و کشتار کرد، و نبایستى ما این نام را استعمال کنیم، بلکه باید نامى که حضرت رسول الله جبه آن نامیده استعمال شود. (راجع شود به كتاب: معجم المناهی اللفظیه ص ۶۴ چاپ جدید نوشته د. بکر بن عبدالله أبوزید).