سياه دانه در سخنان ائمه اهل بيت†
۱- امیر المؤمنین علی÷میفرماید: «هیچ دردی نیست، مگر اینکه شفای آن در سیاه دانه وجود دارد، بجز مرگ» [۸].
۲- ذریح میگوید: خدمت ابا عبدالله÷عرض کردم: من در شکمم صدا و دردی احساس میکنم؟ فرمودند: «چرا از سیاه دانه استفاده نمیکنی، که در آن شفای هر دردی است، بجز مرگ» [٩].
۳- از امام جعفر بن محمد÷در بارهی سخن رسول خدا جدر مورد سیاه دانه پرسیده شد؟ فرمود: «بله، چنین فرمودهاند» سؤال شد: چه چیزی فرمودهاند؟ امام فرمود:« در آن شفای هر دردی است؛ بجز سام، یعنی مرگ» [۱۰].
۴- از امام صادق÷روایت است که فرمود: «سیاه دانه علاج هر دردی است، و سیاه دانه محبوب رسول الله جاست» به ایشان گفتند: بعضی آن را حرمل(اسپند) میپندارند؟ فرمود: «خیر، آن شونیز است، اگر نزد یارانش بروم و بگویم: محبوب رسول خدا جرا برایم بیاورید! بلافاصله آنها شونیز برایم میآورند» [۱۱].
۵- از امام جعفر بن محمد÷روایت شده که روزی ایشان در مجلس محمد بن خالد امیر مدینه، حاضر بودند، محمد از دردی که در ناحیه شکماش احساس میکرد، برای ایشان بیان کرد، امام فرمود: «پدرم مرا حدیث گفته از پدرش از جدش از علی÷ که همانا فردی از دردی که در ناحیه شکمش داشت، به رسول خدا جشکایت نمود، رسول خدا جفرمود: عسل را بردار، سه یا پنج یا هفت دانه شونیز در آن بیانداز، سپس آن را بنوش که بفرمان خدا خوب میشوی. آنگاه آن شخص همان کار را کرد، و خوب شد، بنابراین تو نیز چنین کن». یکی از اهالی مدینه که در مجلس حاضر بود اعتراض کرد و گفت: ای ابا عبدالله! براستی که این سخن به ما رسیده، و انجام هم دادیم، ولی فایدهای نداد!.
ابو عبد الله÷خشمگین شد، و فرمود:« خداوند تنها اهل ایمان و آنهایی که پیامبرش را تصدیق میکنند؛ به وسیلهی این فایده میرساند، اما اهل نفاق و کسانی که بدون تصدیق پیامبر آن را بکار ببرند، فایدهای نمیگیرند» [۱۲].
۶- از ابی عبد الله÷روایت است که فرمود: «در شونیز علاج هر دردی نهفته است، من برای تب، سر درد، چشم درد و شکم درد از آن استفاده میکنم، و همچنین برای هر نوع دردی که برایم پیش میآید، و خداوند ﻷبوسیلهی آن مرا شفا میبخشد» [۱۳].
٧- از امام موسی بن جعفر÷روایت شده که فرمود: «سیاه دانه مبارک است، درد درون بدن را از بین میبرد» [۱۴].
[۸] موسوعة الإمام الصادق (ص ۳۰۵) [٩] طب الأئمة (ص۳۰٩) [۱۰] بحار الأنوار (ج۶۲ ص۲۳۱) وموسوعة الامام صادق÷(۳۰۴) [۱۱] بحارالأنوار(ج ۲۲ص۲۲۸) وموسوعة الصادق (ص۳۰۵) [۱۲] بحار الأنوار(ج ۶۲ص ٧۲) و موسوعة طب الصادق(ص ۳۰۵-۳۰۶) [۱۳] بحار الأنوار (ج۶۲ ص ۲۲٩) و موسوعة طب الصادق (ص ۳۰٧) [۱۴] بحارالأنوار ( ج۶۲ ص ۲۲٧).