تنها دانستن زبان و لغت عربی، برای فهم صحیح قرآن کافی نیست.
در بحثهای گذشته، برایمان روشن شد که هیچ کس نمیتواند فقط به وسیله یاد گرفتن زبان و لغت عربی به فهم صحیح و درستی از قرآن دست یابد و همواره، نیازمند احادیث صحیح و سنت رسولالله جمیباشد، زیرا یاران و همراهان پیامبر جنسب به زبان، ادبیات، لغات و بلاغت عرب، آشنایی کامل و وافری داشتند و هیچ کس به پای آنها نمیرسید، ولی در عین حال در فهم قرآن ـ مثل آن مواردی که در باب احتیاج به سنت برای فهم صحیح قرآن ـ دچار اشتباه و تردید میشوند، زیرا آنها تنها به زبان و لغات عرب برای فهم قرآن تکیه کرده بودند، ولی بعداً که از سنّت و روش پیامبر جپیروی کردند، به فهم صحیح و درستی از قرآن رسیدند، پس به همین خاطر، تا زمانیکه مسلمانان نسبت به قرآن و سنت رسولالله جآگاهتر و داناتر باشند، در فهم قرآن، دارای جهتگیری صحیحتر و مطلوبتری خواهند بود و از افتادن، در وادی ضلالت و گمراهی مصون میمانند. البته ما نمیگوییم برای تفسیر و فهم قرآن نیازی به زبان و لغت عرب نیست، زیرا قرآن به زبان عربی نازل شده است، منظور ما این است که برای تفسیر قرآن یک سلسله مراتبی وجود دارد که باید آنرا مراعات کنیم، تا دچار گمراهی نشویم و به تفسیر درست و واضحی از قرآن برسیم [۱۵].
در اینجا جا دارد که به گمراهی علمای علم کلام، فلسفه و منطق نیز اشارهای داشته باشیم از گذشته تا به حال، همواره مخالف شدیدی در فهم قرآن با علمای سلف (پیشینیان) ما داشتهاند و در مسائل فقهی هم اختلافات بسیار زیادی را با علمای صدر اسلام بوجود آوردهاند و آن هم به علت دور بودن آنها از سنت نبوی و احادیث رسولالله جو غوطهور شدن در میزان عقل و هوی و هوسشان بوده است، این کلامیّون و فیلسوفان زمان، همواره برای تفسیر و فهم قرآن، دنبالهرو عقل، زبان و لغات عرب بودهاند و در تفسیر آیات متشابه خصوصاً در مورد اسماء و صفات خدا، دچار اشتباهات و گمراهیهای بزرگی شدهاند و این رهبران وادی ضلالت به خود، جرأت ندادهاند که برای تفسیر و فهم قرآن نیم نگاهی هم به احادیث رسولالله جداشته باشند، و هیچ گاه خود را مقیّد به پیروی از موازین صحابه رسولالله جنمیبینند، صحابهای که تنها آیات قرآن را به ما نرساندهاند بلکه آنها همراه قرآن، فهم صحیح و درست از آیات قرآن را نیز برای ما آوردهاند و آنها کسانی نبودند که فوراً قرآن را یاد بگیرند و آنرا کورکورانه برای نسلهای بعدی بفرستند، بلکه آنها در اثر همنشینی چندین ساله با پیامبر جو پرسیدن هر آنچه که ندانستند به مغز و درون وجودی قرآن رسیدند و همراه قرآن معنی و مفهوم آیات و کلمات آنرا هم برای نسلهای بعدی به ارمغان آوردند، و هر کس از راه و روش آنها پیروی نکند معلوم میشود که به رأی و نظر خود، قرآن را تفسیر کرده است و هر کسی هم که چنین کاری کند، اگر هم به نتیجه صحیحی رسیده باشد، باز دچار گناه و سرپیچی شده است، ولی در عوض هر کسی که برای تفسیر قرآن آن سلسله مراتبی را که در سطور گذشته به آن اشاره شد، رعایت کند، اگر هم دچار اشتباه شود باز مورد پاداش و ثواب خداوند قرار میگیرد و اگر هم به نتیجه صحیحی رسیده باشد دارای دو اجر خواهد بود.
پس بر ما واجب است که تسلیم مطلق پیامبر جباشیم و خود را مقیّد به دستوراتش بدانیم و به آنچه خبر داده و دستور فرموده دست بگیریم و از آن پیروی کنیم بدون اینکه با تفکرات و اندیشههای خیالی و باطل و نامگذاریهای رنگارنگی مانند : عقلانیت، مدرنیسم، تجددگرایی و غیره مقابلش بایستیم و افکار و اندیشههای باطل را در بین مردم، گسترش دهیم و مردم را در فهم صحیح سنت دچار اشتباه، شک، شبه و گمراهی نماییم.
باید به توحید (یکتاپرستی در توحید خدا) به روش پیامبر جبرگردیم و ببینیم که چگونه او خداوند را عبادت کرده و با خدایش به راز و نیاز پرداخته، ما هم آنگونه عمل کنیم. در نتیجه بر مسلمانان واجب است که هیچگونه اختلافی بین قرآن و سنت رسولاللهجچه در قبول کردن و چه در عمل کردن به آن دو قرار ندهند، زیرا که شریعت اسلامی بر دو پایه قرآن و سنّت، استوار شده است، همچنانکه در حدیثی که از امام مالک روایت شده، به آن اشاره نمودیم.
[۱۵] مترجم برای اینکه بتوانیم آیات قرآن را درست تفسیر کنیم باید به پنج مرحله توجه داشته باشیم: الف) تفسیر قرآن با قرآن ب) تفسیر قرآن با حدیث ج) تفسیر قرآن با اقوال صحابه د) تفسیر قرآن با اقوال تابعین ه) تفسیر قرآن با زبان و لغت عربی