مقدمه مولف
شکر و سپاس خداوندی را سزد که قرآن را بر بندهاش نازل کرد، قرآنی که جداکنندهی حلال از حرام، سعادتمند از شقی و بدبخت، و حق از باطل است. و ستایش خداوندی را سزاست که در پرتو رحمت و لطف خویش قرآن را بر همهی مردم و برای پرهیزگاران به طور خاص مایهی هدایت قرار داده، و آن را رهنمودی گردانده است که مردم را از گمراهی کفر و گناهان و جهالت بهسوی ایمان و تقوا و دانش بیرون میآورد.
خداوند قرآن را شفابخش دلها از بیماریهای شبهات و شهوات گردانده است و به وسیله آن مدارج علم و یقین حاصل میگردد. همچنین قرآن شفابخش امراض و دردهای جسمانی است و خداوند خبر داده که به هیچ وجه در قرآن شک و تردیدی نیست چون قرآن را در اخبار و اوامر و نواهی خود خجسته و با برکت نازل کرده که در آن خیر و برکت و دانش فراوان و رازهای شگفتانگیز و مطالب والا هست. پس سرچشمه هر برکتی در دنیا و آخرت اقتدا به قرآن و پیروی کردن از آن است و خداوند خبر داده که قرآن تصدیق کننده کتابهای گذشته است.
و هر آنچه که قرآن به آن گواهی میدهد حق است و هر آنچه را که رد میکند مردود است، چون قرآن مشتمل بر کتابهای گذشته و افزون بر آنهاست. خداوند متعال در مورد قرآن فرموده است: ﴿يَهۡدِي بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ﴾[المائدة: ۱۶]. «خداوند به وسیله آن کتاب کسانی را که جویای خوشنودی او هستند به راههای امن و امان هدایت مینماید». پس قرآن به سرای بهشت راهنمایی میکند و راه رسیدن به بهشت را بیان میدارد و مردم را برای در پیش گرفتن راههای بهشت تشویق مینماید و از راهی که انسان را به سرای رنجها میرساند پرده برداشته و از آن برحذر میدارد. خداوند در مورد قرآن میفرماید: ﴿الٓرۚ كِتَٰبٌ أُحۡكِمَتۡ ءَايَٰتُهُۥ ثُمَّ فُصِّلَتۡ مِن لَّدُنۡ حَكِيمٍ خَبِيرٍ١﴾[هود: ۱]. «این کتابی است که آیات آن استوار و محکم گردیده، سپس از سوی خداوند حکیم و آگاه تشریح و تبیین شده است». آیات قرآن را خداوند در نهایت روشنی و استواری قرار داده و با روشن کردن حق و باطل و گمراهی و هدایت به صورتهای مختلفی آن را بیان و توضیح دادهاست، چون از جانب خداوند فرزانه آگاه نازل گردیده است و هر چه قرآن میگوید راست و حق و یقین است. و قرآن جز به دادگری و نیکوکاری فرمان نمیدهد و جز از زیانهای دینی و دنیوی نهی نمیکند.
و خدوند به قرآن سوگند خورده و آن را «مجید» نامیده است و مجد یعنی گسترده بودن و بزرگ بودن اوصاف، زیرا مفاهیم قرآن گسترده و سترگ میباشند. و خداوند قرآن را «دو الذکر» نامیده یعنی با آن علوم ا لهی و اخلاق زیبا و کارهای شایسته یادآوری میشود و هر کس که از خدا بترسد از آن اندرز میگیرد. و خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِيّٗا لَّعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ٢﴾[یوسف: ۲]. «به درستی که ما آن را قرآنی عربی نازل فرمودهایم تا شما خرد ورزید». پس خداوند قرآن را به زبان عربی نازل فرموده تا ما آن را بفهمیم و درک کنیم و به ما امر نموده تا در آن بیندیشیم و فکر کنیم و علوم و دانشهای آن را استنباط نمائیم، زیرا اندیشیدن در قرآن کلید هر خیر و خوبی است و به وسیله آن همهی علوم و اسرار به دست میآیند. پس خداوند را ستایش میکنیم و او را سپاس میگذاریم. خداوندی که کتاب خود را مایهی هدایت و شفا و رحمت و نور و برکت و مژده برای مسلمانها گردانده است. وقتی مطالب مذکور را بدانیم خواهیم دانست که هر فرد مکلف برای شناخت مفاهیم قرآن و رهنمون شدن به آن نیاز دارد و بنده باید تمام تلاش خود را برای آموختن و فهمیدن معانی قرآن با نزدیکترین وسیلهای که آدمی را به آن میرساند مبذول دارد.
ائمهی دین تفسیرهای زیادی بر کتاب خداوند نگاشتهاند برخی تفسیرهای طولانی هستند که در بیشتر حجتهای خود از موضوع خارج شدهاند و برخی در پرداختن به موضوع مورد نظر کوتاهی ورزیدهاند و فقط به حل و معنی کردن بعضی کلمات اکتفا نمودهاند و آنچه که در این باره شایسته است این است که معنی هدف باشد و کلمه وسیلهای برای رسیدن به هدف. پس باید به سیاق کلام و آنچه کلام برای آن آورده شده نگاه شود و بین آن و همانند آن در جایی دیگر مقایسه صورت گیرد. و باید دانست که این قرآن برای هدایت همهی مردم عالم و جاهل، شهری و روستایی، فرستاده و آورده شده است. تامل در سیاق آیات و دانستن حالات پیامبر و سیرهی او و دوستان و دشمنانش در زمان نزول آیات بزرگترین عاملی است که در راستای شناخت و فهم منظور و مراد آیات میتوان از آنها کمک گرفت. به خصوص اگر شناخت و دانستن انواع علوم عربی را به این اضافه کنیم. و هرکس موفّق به چنین مهمّی شود، چیزی بر وی باقی نمیماند جز این که بر فهم و تدبر آن روی آورد و در الفاظ و معانی و لوازمات و مضامین آن، و آنچه که آیات به طریق منطوق و مفهوم بر آن دلالت مینماید، فراوان اندیشه کند.
پس هرگاه در این مورد کسی تلاش کند باید دانست که پروردگار از بندهاش بزرگوارتر و بخشندهتر است و قطعا از علوم و دانشهای خود چیزهایی را به روی او خواهد گشود که او خودش نمیتواند به دست بیاورد. و از آنجا که خداوند بر من و برادرانم منت گذرد که به کتاب او - برحسب حالت خود - مشغول شویم دوست داشتم آنچه در توان داشتم از معانی کتاب خدا را یادداشت کنم تا برای طالبان حق مایهی یادآوری باشد. نیز وسیلهای باشد برای کسانی که میخواهند درک کنند و کمکی باشد برای آنانی که راه فهمیدن قرآن را در پیش گرفتهاند. از این رو از ترس این که مبادا این یادداشتها از بین برود آن را نوشتم و ثبت کردم وهدف من فقط توضیح مقصود و مراد قرآن بوده است. و به حل و معنی کردن کلمات و الفاظ پیچیده مشغول نشدهام چون مفسران گذشته در این زمینه به اندازهی کافی کار کردهاند و نیاز در این زمینه برآورده ساختهاند. خداوند به آنها پاداش فراوان و نیک بدهد.
امیدم به خداوند است و بر او توکل مینمایم و از او میطلبم که آنچه را که اراده نمودهام برایم آسان بگرداند. چون اگر خداوند آن را آسان نکند راهی برای به دست آمدن آن نیست و اگر خداوند بنده را کمک نکند راهی برای رسیدن به آرزویش ندارد.
از خداوند میخواهم که این را خالصانه برای خودش بگرداند و نفع و سود آن را فراگیر کند، بیگمان او بخشنده بزرگوار است.
اللهم صل على محمد وآله وصحبه وسلم تسليما کثيرا.
روش من در این تفسیر این بوده که دربارهی هر آیه آنچه را که به ذهنم میرسید بیاورم، و در تفسیر آیاتی که یک معنی دارند و تکرار شدهاند به یک بار تفسیر آن بسنده نکردهام چون خداوند متعال این کتاب (قرآن) را به «مثانی» یعنی تکرار شده وصف کرده که در آن اخبار، داستانها، احکام و هر آنچه را که نافع باشد بنا به حکمت بالغهی خود تکرار کرده است. (به همین جهت تفسیر مجدد و مکرر چنین آیاتی، امری ضروری است) و خداوند به تدبر در تمام آیات امر فرموده است، زیرا تدبر علم و معارف را بسیار فزونی میبخشد و ظاهر و باطن و تمام شئونات (زندگی) را اصلاح میکند.