تفسير سورهی انفال
مدنی و ٧۵ آیه است.
آیهی ۴-۱:
﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِۖ قُلِ ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَيۡنِكُمۡۖ وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ١﴾[الأنفال: ۱].«ترا از غنایم جنگی میپرسند، بگو: غنیمتها از آنِ خدا و پیامبر است، پس، از خدا بترسید و میان خود صلح و صفا بیاورید، و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید، اگر شما مؤمن هستید».
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٢﴾[الأنفال: ۲].«مؤمنان تنها کسانیاند که هرگاه خدا یاد شود دلهایشان هراسان میگردد، و وقتی که آیات خدا بر آنان خوانده شود ایمانشان افزوده میشود بر پروردگارشان توکل میکنند».
﴿ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣﴾[الأنفال: ۳].«کسانی که نماز را برپا میدارند، و از آنچه به ایشان روزی دادهایم، میبخشند».
﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ٤﴾[الأنفال: ۴].«ایشان واقعاً مؤمن هستند، و نزد پروردگارشان دارای درجاتی عالی، و آمرزش، و روزی پاک و فراوان میباشند».
انفال غنایمی است که خداوند از اموال کافران نصیب این امت میگرداند، و این آیات در مورد داستان جنگ بدر و اولین غنیمت بزرگی که از اموال مشرکان نصیب مسلمانان گردید، نازل شد، پس میان بعضی از مسلمانان در مورد آن اختلاف افتاد، بنابر این در مورد آن از پیامبر ص پرسیدند، پس خداوند این آیات را نازل کرد: ﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِ﴾ای پیامبر! از تو درباره غنایم جنگی میپرسند، چگونه و بر چه کسانی تقسیم میشود؟ ﴿قُلِ﴾به آنان بگو: ﴿ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾غنایم جنگی از آن خدا و پیامبر است، و آن را هر کجا که بخواهند، میگذارند، و شما نمیتوانید نسبت به حکم خدا و پیامبرش اعتراض بکنید، بلکه بر شما لازم است که حکم و داوری خدا و پیامبرش را گردن نهید و به آن خشنود، و تسلیم فرمان آنان باشید. و این در فرموده الهی داخل است که میفرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ﴾با اطاعت کردن از دستورات خدا و پرهیز کردن از نواهی او، از خدا بترسید، و پرهیزگاری پیشه کنید، ﴿وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَيۡنِكُمۡ﴾و اختلاف و قطع رابطه و پشت کردن به یکدیگر را که در میان شما است با دوستی و ارتباط برقرار نمودن با یکدیگر اصلاح کنید. پس، از این طریق متحد میشوید، و دشمنی و اختلاف و کشمکشی که به سبب قطع رابطه میان شما به وجود آمده است از بین میرود.
و نیک رفتاری با آنان و گذشت از بد رفتارانشان از مصادیق «اصلاح ذات البین» است. و از این طریق بسیاری از کینهها و قهرها از بین میرود. و فرمانی که همه این مسایل را در بر میگیرد فرموده الهی است که میفرماید ﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید اگر شما مومنان هستید. زیرا ایمان آوردن، مردم را به اطاعت از خدا و پیامبرش فرا میخواند، همانطور کسی که از خدا و پیامبرش اطاعت نکند، مومن به حساب نمیآید، و هرکس که به طور ناقص از فرمان خدا و پیامبر اطاعت کند، ایمانش ناقص است.
و از آنجا که ایمان بر دو نوع است: ایمان کامل که ستایش و تمجید خدا و موفقیت و رستگاری کامل را به دنبال دارد، و ایمانی که در مرتبهای پایینتر قرار دارد، ایمان کامل را بیان کرد و فرمود: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾همانا مومنان. الف و لام برای استغراق است و تمام مسائل مربوط به ایمان را در بر میگیرد.
﴿ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾کسانی هستند که وقتی خدا یاد شود، دلهایشان میهراسد، پس ترس از خداوند باعث میشود تا از آنچه پروردگار حرام نموده است دست بردارند، زیرا بزرگترین علامت ترس از خدا این است که آدمی را از گناه باز دارد. ﴿وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا﴾و هنگامی که آیات خدا بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید، و این بدان جهت است که آنان به آن گوش فرا میدهند و در آن میاندیشند، و به هنگام تلاوت آن حضور قلب دارند. پس در این هنگام ایمانشان افزوده میشود، زیرا اندیشیدن از اعمال قلب است و این امر باعث میشود معانی و مفاهیمی را که نمیدانستند برایشان روشن شود، و آنچه را که فراموش کردهاند به یاد آورند، و دلهایشان به خیر و نیکی علاقمند شود، و به کرامت و بخشش پروردگارشان مشتاق و راغب گردند و از عقوبت او بهراسند، و از گناه و منکرات باز آیند، و همه اینها باعث میشود تا بر ایمانشان افزوده شود.
﴿وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ﴾یعنی برای جلب منافع و دور شدن زیانهای دینی و دنیویشان بر پروردگار خویش که هیچ شریکی ندارد تکیه مینمایند. و به وی اعتماد کامل دارند که این کارها را برای آنان انجام خواهد داد. توکل سبب موفقیت در هر کاری است، پس هیچ کاری جز با توکل انجام نمیشود و کامل نمیگردد.
﴿ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ﴾کسانی که نمازهای فرض و نفل را همراه با اعمال ظاهری و باطنی از قبیل حضور قلب در نماز که روح و مغز نماز است برپا میدارند. ﴿وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ﴾و از آنچه که به ایشان روزی دادهایم انفاق میکنند. انفاقاتی که بر آنان واجب است، از قبیل زکات و کفارهها و مخارج زنان و خویشاوندان و بردگان را میپردازند، و انفاق و بخششهایی را نیز که مستحب است مانند دادن صدقات انجام میدهند.
﴿أُوْلَٰٓئِكَ﴾کسانی که به این اوصاف متصف هستند، ﴿هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗا﴾مومنان واقعی و حقیقی هستند، چون آنها اسلام و ایمان و اعمال باطنی و ظاهری و علم و عمل و ادای حقوق خدا و بندگانش را دارند. و خداوند اعمال قلبی را مقدم نمود، چون اعمال قلبی اصل و اساس اعمال جوارح، و بهتر از آن است. از اینجا چنین نتیجه میگیریم که ایمان زیاد وکم میشود، سپ با انجام دادن طاعات و عبادات بر آن افزوده میگردد، و با انجام دادن گناه و معصیت کم میشود. و شایسته است که بنده به ایمانش رسیدگی نماید و زمینه رشد و شکوفایی آن را فراهم سازد.
و مهمترین چیزی که باعث رشد و ترقی ایمان میگردد اندیشیدن در کتاب خدا و فکر کردن در معانی آن است. سپس خداوند پاداش مومنان واقعی را بیان کرد و فرمود: ﴿لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾آنان برحسب علو اعمالشان دارای مقام و درجات عالی میباشند. ﴿وَمَغۡفِرَةٞ﴾و دارای آمرزش گناهانشان، ﴿وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ﴾و روزی پاک هستند. روزی پاک همان چیزی است که خداوند در بهشت برای آنان آماده کرده و هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است. و این بیانگر آن است که هرکس در ایمان و اعتقادش به مقام این مومنان نرسد، هرچند به بهشت هم راه یابد از بخشش کامل خداوند که به آنان ارزانی داشته است برخوردار نخواهد شد.
آیهی ۸-۵:
﴿كَمَآ أَخۡرَجَكَ رَبُّكَ مِنۢ بَيۡتِكَ بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ لَكَٰرِهُونَ٥﴾[الأنفال: ۵].«همانطور که پروردگارت تو را از خانهات به حق بیرون کرد، و همانا دستهای از مؤمنان سخت ناخشنود بودند».
﴿يُجَٰدِلُونَكَ فِي ٱلۡحَقِّ بَعۡدَ مَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى ٱلۡمَوۡتِ وَهُمۡ يَنظُرُونَ٦﴾[الأنفال: ۶].«پس از آن که حق روشن شد در رابطه با آن با تو مجادله میکنند. گویی بهسوی مرگ رانده میشوند، و آنها (به آن) مینگرند».
﴿وَإِذۡ يَعِدُكُمُ ٱللَّهُ إِحۡدَى ٱلطَّآئِفَتَيۡنِ أَنَّهَا لَكُمۡ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيۡرَ ذَاتِ ٱلشَّوۡكَةِ تَكُونُ لَكُمۡ وَيُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُحِقَّ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِۦ وَيَقۡطَعَ دَابِرَ ٱلۡكَٰفِرِينَ٧﴾[الأنفال: ٧].«و به یاد آوردید آنگاه که خداوند به شما وعده داد یکی از دو دسته (کاروان تجارتی قریش) از آن شماست و بر آن پیروز میشوید، و شما دوست داشتید که دستهای نصیب شما گردد که قدرت (و سلاح) ندارد، و(لی) خداوند میخواهد که حق را با سخنانش آشکار و استوار بگرداند و کافران را ریشهکن سازد».
﴿لِيُحِقَّ ٱلۡحَقَّ وَيُبۡطِلَ ٱلۡبَٰطِلَ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ٨﴾[الأنفال: ۸].«تا حق ظاهر و ثابت گردد و باطل نابود شود، گرچه مجرمان خشنود نباشند».
خداوند متعال پیش از بیان این غزوه مبارک و بزرگ، صفتهایی را بیان کرد که مومنان باید از آن برخوردار باشند، زیرا هر کس به آن صفات متصف گردد وضعیت او سامان یافته، و اعمال او اصلاح میگردد، که یکی از بزرگترین آن جهاد در راه خداست. پس همانطور که ایمانشان ایمان حقیقی بود و پاداششان نیز پاداش حقیقی است که خداوند به آنان وعده دادهاست. به همان شیوه خداوند پیامبرش ص را از خانهاش بیرون آورد تا با مشرکین در بدر روبرو شود، و اصلا به ذهن مومنان نمیرسید که در این بیرون رفتنشان میان آنان و دشمنشان جنگی رخ دهد. پس وقتی که برای آنان روشن شد که جنگ به وقوع خواهد پیوست، برخی از مومنان با پیامبر در این مورد مجادله نمودند، و رویارویی با دشمن را نپسندیدند، گویی بهسوی مرگ رانده میشوند و ایشان (به آن) نگاه میکنند.
حال آنکه شایسته نبود اینگونه موضعگیری کنند، به خصوص پس از اینکه برای آنان روشن گردید که بیرون رفتن آنان حق بوده و خداوند به آن فرمان داده، و آن را پسندیده است. پس در چنین موضوعی، مجالی برای جدال و بحث نیست، زیرا مجادله جایز است که حق مشتبه و مسئله مبهم باشد. اما وقتی که موضوع واضح وروشن گردید، جز تن دادن و تسلیم شدن راهی وجود ندارد. این در حالی است که بسیاری از مومنان به مجادله و بحث نپرداختند، و روبرو شدن با دشمن را ناپسند ندانستند، و کسانی که خداوند آنها را سرزنش نمود به شدت برای جهاد با کفار سرتسلیم فرود آوردند، و خداوند آنان را ثابت قدم و استوار گرداند، و برای آنان اسبابی فراهم نمود که با آن دلهایشان اطمینان یافت، که برخی از آن اسباب بیان خواهد شد.
در اصل آنان به این منظور بیرون رفتند تا به کاروان بزرگ قریش که «ابوسفیان بن حرب» آن را به شام برده بود حمله ور شوند. وقتی که شنیدند کاروان از شام برگشته است، پیامبر ص اعلام حرکت نمود، پس حدود سیصد و ده نف در رکات پیامبر حرکت نمودند. هفتاد شتر همراه آنان بود که به نوبت سوار میشدند، و کالاهایشان را بر این شترها حمل مینمودند.
قریش از جریان آگاه شد، و برای دفاع از کاروان خود سپاهی زیاد همراه با اسلحه و تجهیزات فراوان و اسبان و مردان جنگی که شمارشان نزدیک به هزار نفر بود، فراهم نمود، و بهسوی بدر حرکت کردند. پس خداوند به مومنان وعده پیروزی بر یکی از دو دسته را داد، یا بر کاروان پیروز میشوند، یا بر لشکر جنگی. پس مومنان دوست داشتند با کاروان روبرو شوند، چون فقیر و محتاج بودند، و کاروان نیرو و قدرت چندانی نداشت، اما خداوند برخلاف آنچه آنها دوست داشتند، اراده کرد و چیزی دیگر والاتر و بلندتر از آنچه که دوست داشتند، برای آنان اراده کرد.
خداوند خواست تا آنها بر لشکر جنگی پیروز شوند که بزرگان و سران قریش در آن بودند، ﴿وَيُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُحِقَّ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِ﴾و خداوند میخواست تا حق را با سخنانش آشکار و استوار بگرداند، و اهل حق را پیروز نماید. ﴿وَيَقۡطَعَ دَابِرَ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾و اهل باطل را ریشه کن و نابود کند، و در زمینه یاری کردن حق و هدایت از آن، چیزی را به بندگانش نشان بدهد که به ذهنشان خطور نکرده بود. ﴿لِيُحِقَّ ٱلۡحَقَّ﴾تا حق را به وسیله شواهد و دلایلی که بر صحت راستی آن دلالت مینماید، آشکار گرداند، ﴿وَيُبۡطِلَ ٱلۡبَٰطِلَ﴾و باطل را به وسیله دلایل و شواهدی که بر باطل بودن آن اقامه میگردد، باطل و نابود نماید. ﴿وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ﴾گرچه مجرمان نپسندند، خداوند به آنان توجهی نمینماید.
آیهی ۱۴-٩:
﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ مُرۡدِفِينَ٩﴾[الأنفال: ٩].«(به یاد آورید) زمانی را که از پروردگارتان طلب یاری و کمک نمودید، و او درخواست شما را پذیرفت که: من شما را با هزار فرشته که پشت سر یکدیگر قرار دارند، یاری میدهم».
﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ وَلِتَطۡمَئِنَّ بِهِۦ قُلُوبُكُمۡۚ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ١٠﴾[الأنفال: ۱۰].«و این (وعده) را خداوند جز مژدهای برای شما قرار نداد، و تا دلهایتان آرام بگیرد، و پیروزی جز از جانب خدا نیست، همانا خداوند توانا (و) با حکمت است».
﴿إِذۡ يُغَشِّيكُمُ ٱلنُّعَاسَ أَمَنَةٗ مِّنۡهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيۡكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ لِّيُطَهِّرَكُم بِهِۦ وَيُذۡهِبَ عَنكُمۡ رِجۡزَ ٱلشَّيۡطَٰنِ وَلِيَرۡبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمۡ وَيُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَ١١﴾[الأنفال: ۱۱].«(و به یاد آورید) زمانی را که خواب سبکی را بر شما افکند، تا باعث امنیت و آرامش از جانب خدا بگردد، و از آسمان بر شما آب باراند تا شما را با آن پاک بگرداند و پلیدی شیطان را از شما دور سازد، و دلهایتان را ثابت بگرداند، و گامهایتان را استوار سازد».
﴿إِذۡ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمۡ فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ سَأُلۡقِي فِي قُلُوبِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ فَٱضۡرِبُواْ فَوۡقَ ٱلۡأَعۡنَاقِ وَٱضۡرِبُواْ مِنۡهُمۡ كُلَّ بَنَانٖ١٢﴾[الأنفال: ۱۲].«(و به یاد آورید) زمانی را که پروردگارت به فرشتگان وحی نمود که من با شما هستم، پس مؤمنان را ثابت قدم دارید. در دلِ کسانی که کفر ورزیدهاند ترس میاندازم، پس سرهایشان را بزنید، و دستهایشان را بُبرّید».
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۚ وَمَن يُشَاقِقِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ١٣﴾[الأنفال: ۱۳].«این بدان سبب است که آنان با خدا و پیامبرش به ستیز برخاستند، و هرکس با خدا و پیامبرش ستیز کنید همانا خداوند سخت کیفر است».
﴿ذَٰلِكُمۡ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلۡكَٰفِرِينَ عَذَابَ ٱلنَّارِ١٤﴾[الأنفال: ۱۴].«این را بچشید و برای کافران عذاب جهنم است».
نعمت خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که زمانِ رویارویی شما با دشمنتان نزدیک شد، و از پروردگارتان طلب کردید تا شما را کمک کند، ﴿فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ﴾پس خواسته شما را اجابت کرد، و به چند روش شما را یاری داد: یکی اینکه ﴿بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ مُرۡدِفِينَ﴾با هزار فرشته پیاپی به شما کمک کرد. ﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ﴾و خداوند فرستادن فرشتگان را، ﴿إِلَّا بُشۡرَىٰ﴾تنها مژدهای برای شما گرداند تا بدان خوشحال شوید، ﴿وَلِتَطۡمَئِنَّ بِهِۦ قُلُوبُكُمۡ﴾و تا دلهایتان آرام گیرد، پس پیروزی و کمک در دست خداست و به فراوانی لشکر و تجهیزات نیست. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ﴾همانا خداوند تواناست، هیچکس او را شکست نمیدهد، بلکه او قهار است، و کسانی را که در تعداد افراد و تجهیزات بسیار زیاد بودند خوار و ذلیل گردانید. ﴿حَكِيمٌ﴾با حکمت است، و امور را به اسباب آن منوط نموده، و هرچیزی را در جای خود قرار دادهاست. از جمله کمک خدا به شما و اجابت دعایتان این بود که خواب سبکی بر شما افکند، ﴿إِذۡ يُغَشِّيكُمُ﴾که شما را پوشاند و ترس و هراسی را که در دلهایتان بود از بین برد، و ﴿س﴾﴿أَمَنَةٗ﴾و مایه امنیت شما شد، و علامت پیروزی و آسایش خاطر گردید. و از آن جمله این که از آسمان بر شما بارانی بباراند تا شما را از ناپاکی و آلودگی پاک بگرداند. و تا شما را از وسوسههای شیطان و پلیدی آن پاک نماید. ﴿وَلِيَرۡبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمۡ﴾یعنی و تا دلهایتان را استوار بگرداند، چرا که استواری قلب مبنای استواری بدن است، ﴿وَيُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَ﴾و گامهایتان را بدان استوار و محکم بگرداند. به درستی که زمین نرم و تُرد بود، و هنگامی که باران بر آن نازل شد سفت و محکم گردید و موجبات استواری گامها را فراهم کرد.
و از آن جمله این بود که خداوند به فرشتگان وحی کرد، ﴿أَنِّي مَعَكُمۡ﴾که کمک و تایید و یاری من با شما است، ﴿فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ﴾پس ثبات را در دلهای مومنان بیاندازید، و شجاعت، و جرات بر دشمنان را به آنان القا کنید، و آنان را بر جهاد در راه خدا و فضیلت آن راهنمایی و تشویق نمایید. ﴿سَأُلۡقِي فِي قُلُوبِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ﴾به زودی در دل کافران ترس خواهم انداخت، به گونهای که همچون بزرگترین نیرو و لشگر بر آنان بتازد. زیرا بزرگترین نیرو و لشگر بر آنان بتازد. زیرا خداوند وقتی که مومنان را ثابت قدم میگرداند و در دلهای کافران ترس بیاندازد، نمیتوانند مقاومت کنند، و خداوند مومنان را بر آنها غالب و چیره مینماید.
﴿فَٱضۡرِبُواْ فَوۡقَ ٱلۡأَعۡنَاقِ﴾پس گردنهایشان را بزنید. ﴿وَٱضۡرِبُواْ مِنۡهُمۡ كُلَّ بَنَانٖ﴾و تمامی مفاصل آن را بزنید. این یا خطاب به فرشتگان است که خداوند به آنها وحی کرد مومنان را تقویت کنند، پس این مبین آن است که فرشتگان خودشان به طور مستقیم در جنگ بدر جنگیدهاند، و یا خطاب به مومنان است که خداوند آنها را تحریک مینماید و به آنان میآموزد که چگونه با مشرکان بجنگند و میآموزد که چگونه با مشرکان بجنگند و به آنان رحم نکنند. ﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾این بدان سبب است که آنها با خدا و پیامبرش مخالفت کردند، و دشمنی ورزیدند. ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ﴾و هرکس با خدا و پیامبرش ستیز کند پس همانا خداوند سخت کیفر است. و از جمله کیفر و عذاب او این است که دوستانش را بر دشمنانش مسلّط و چیره میگرداند، و دشمنانش را به دست دوستانش به کشتن میدهد.
﴿ذَٰلِكُمۡ﴾این عذاب مذکور را ﴿فَذُوقُوهُ﴾بچشید، ای کسانی که با خدا و پیامبرش مبارزه میکنید! و این عذاب شما در دنیاست. ﴿وَأَنَّ لِلۡكَٰفِرِينَ عَذَابَ ٱلنَّارِ﴾و برای کافرن عذاب جهنم نیز خواهد بود.
در این داستان مواردی از نشانههای بزرگ خداوند نهفته است که دلالت مینماید آنچه محمد ص آورده است حق میباشد.
یکی اینکه خداوند به آنها وعده داد و به وعدهاش وفا نمود. و یکی اینکه خداوند متعال فرمود: ﴿قَدۡ كَانَ لَكُمۡ ءَايَةٞ فِي فِئَتَيۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ كَافِرَةٞ يَرَوۡنَهُم مِّثۡلَيۡهِمۡ رَأۡيَ ٱلۡعَيۡنِ﴾[آل عمران: ۱۳]. «قطعا در برخورد میان دو گروه، برای شما نشانهای بود، گروهی در راه خدا میجنگیدند و گروهی دیگر کافر بودند که آنان (مومنان) را به چشم سر، دو برابر خود میدیدند».
و دیگر اینکه، زمانی که مومنان از خدا کمک خواستند، خداوند دعای آنها را پذیرفت. و این بیانگر اعتنا و توجه خداوند به بندگان مومن، و فراهم کردن اسبابی است که به وسیله آن ایمانشان پابرجا و قدمهایشان استوار گردید، و بدی و وسوسههای شیطانی را از آنان دور کرد. و از جمله الطاف خداوند نسبت به بندگانش این بود که اطاعت خویش را به وسیلهی اسباب داخلی و خارجی بر آنان آسان نمود.
آیهی ۱۶-۱۵:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِيتُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ زَحۡفٗا فَلَا تُوَلُّوهُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ١٥﴾[الأنفال: ۱۵].«ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرگاه که با لشکر کافران روبرو شدید پس به آنان پشت ننمایید و فرار نکنید».
﴿وَمَن يُوَلِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ دُبُرَهُۥٓ إِلَّا مُتَحَرِّفٗا لِّقِتَالٍ أَوۡ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٖ فَقَدۡ بَآءَ بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ١٦﴾[الأنفال: ۱۶].«و هر کس در این روز به آنان پشت کند، و فرار نماید ـ مگر کسی که (هدفش) کنارهگیری برای نبردی (تازه) یا پیوستن به دستهای (دیگر از همرزمانش) باشد ـ گرفتار خشم خدا میشود، و جایگاهش جهنم است، و چه بد سرنوشتی است!».
خداوند متعال بندگان مومنش را به داشتن شجاعت و جسارت ایمانی و قوت در برپا داشتن فرمان او، و تلاش برای جلب اسباب تقویت دلها و بدنها فرمان دادهاست، و آنان را از فرار کردن به هنگام رویارویی با دشمن نهی کرده و میفرمای: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِيتُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ زَحۡفٗا﴾ای کسانی که ایمان آورده اید! زمانی که در جبهه جنگ با انبوه مردان جنگی روبرو شدید، ﴿فَلَا تُوَلُّوهُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ﴾پس به آنان پشت نکنید، بلکه در پیکار با آنها ثابت قدم باشید، و در برابر سختیهای این کار شکیبایی ورزید، زیرا این امر باعث نصرت و پیروزی در دین خدا و قوت قلبهای مومنان و ترس و وحشت کافران میشود.
﴿وَمَن يُوَلِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ دُبُرَهُۥٓ إِلَّا مُتَحَرِّفٗا لِّقِتَالٍ أَوۡ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٖ فَقَدۡ بَآءَ﴾و هر کس در آن روز به آنان پشت نماید ـ مگر به منظور تغییر تاکتیک جنگی یا پیوستن به دستهای دیگر از همرزمانش ـ به خشم خدا گرفتار میشود، و جایگاه او جهنم است، و چه بد سرنوشتی است جهنم! این دلالت مینماید که فرار کردن در مقابل دشمن ـ به هنگام روبرو شدن و یورش بردن ـ بدون عذر یکی از گناهان کبیره است. احادیث صحیحی نیز در این مورد وارد شده است. در اینجا برای چنین اشخاصی به صراحت تهدید شدیدی بیان شده است. و مفهوم آیه این است کسی که به قصد جنگ این سو و آن سو برود تا بهتر بتواند بجنگد و بیشتر به دشمن ضربه بزند اشکالی ندارد، چون او به قصد فرار به دشمن پشت نکرده است، بلکه به خاطر این به دشمن پشت نموده تا بر آن پیروز بگردد، و یا از جایی دیگر یورش ببرد و دشمن را غافلگیر کند. و یا اینکه بخواهد او را فریب دهد، دیگر تاکتیکهایی که جنگجویان از آن استفاده میکنند. نیز پشت کردن به دشمن به منظور پیوستن به دستهای دیگر از همرزمان و یاری کردن آنان جایز است.
اگر آن دسته در لشکر وی بود پس روشن است، و اگر دستهای که او میخواهد به آن بپیوندد درغیر از محل معرکه بود، مانند اینکه مسلمین در برابر کافران شکست بخورند، و به شهری از شهرهای مسلمین پناه ببرند، و یا به سپاهی دیگر از سپاه مسلمانان پناه ببرند، روایات و آثاری از صحابه وارد شده است که دلالت مینماید این کار جایز است. شاید این موضوع مقید گردد به وسیلهی اینکه مسلمین گناهی برند عقب نشینی و شکست برای آنان بهتر است، و باعث میشود آنان باقی بمانند و کشته نشوند. اما اگر گمان برند که چنانچه در برابر کافران مقاومت نمایند پیروز میشوند، پس در این حالت فرار کردن جایز نیست، چون از چنین فراری نهی شده است. و این آیه مطلق است و در آخر سوره مقید بودن آن به وسیلهی عدد بیان خواهد شد.
آیهی ۱٩-۱٧:
﴿فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡۚ وَمَا رَمَيۡتَ إِذۡ رَمَيۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ وَلِيُبۡلِيَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡهُ بَلَآءً حَسَنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٞ١٧﴾[الأنفال: ۱٧].«پس شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنها را کشت. و چون (ریگ بهسوی آنان) افکندی، تو نیفکندی، بلکه خدا افکند. (خدا چنین کرد) تا مؤمنان را خوب بیازماید، همانا خداوند شنوا و دانا است».
﴿ذَٰلِكُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ مُوهِنُ كَيۡدِ ٱلۡكَٰفِرِينَ١٨﴾[الأنفال: ۱۸].«(جریان) این بود، و خداوند مکر کافران را سست میگرداند».
﴿إِن تَسۡتَفۡتِحُواْ فَقَدۡ جَآءَكُمُ ٱلۡفَتۡحُۖ وَإِن تَنتَهُواْ فَهُوَ خَيۡرٞ لَّكُمۡۖ وَإِن تَعُودُواْ نَعُدۡ وَلَن تُغۡنِيَ عَنكُمۡ فِئَتُكُمۡ شَيۡٔٗا وَلَوۡ كَثُرَتۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ١٩﴾[الأنفال: ۱٩].«(ای مشرکان!) اگر پیروزی گروه حق را میطلبید، اینک پیروزی به سراغ شما آمده است، و اگر باز بیایید برایتان بهتر است، و اگر برگردید ما هم برمیگردیم و (بدانید) که گروهتان هرچند زیاد باشد، هرگز نمیتوانند چیزی را از شما رفع کنند، و خداوند با مؤمنان است».
خداوند متعال میفرماید: ـ هنگامی که مشرکین در جنگ بدر شکست خوردند و مسلمین آنها را کشتند ﴿فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ﴾شما با قدرت خود آنها را نکشتید، ﴿وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡ﴾بلکه خدا آنها را کشت و شما را به وسیله آنچه که پیشتر ذکر شد یاری کرد و ﴿وَمَا رَمَيۡتَ إِذۡ رَمَيۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ﴾و نیانداختی آنگاه که انداختی، بلکه خدا انداخت. پیامبر صدر بحبوحه جنگ داخل سایبان رفت، و شروع به دعا کردن نمود، و از خداوند خواست که او را یاری دهد. سپس از سایبان بیرون رفت، و مشتی خاک برداشت و آن را به طرف مشرکین پرتاب کرد، و خداوند آن را به چهره مشرکین پرتاب کرد و خداوند آن را به چهره مشرکین کوبید، پس هیچ کسی از مشرکین باقی نماند مگر اینکه مقداری از آن خاک به چهره و بینی و دهانش برخورد کرد، و در این هنگام شوکت آنها شکسته شد، و ضعف و سستی در آنان آشکار گردید، پس شکست خوردند.خداوند متعال به پیامبرش میفرماید: وقتی که خاک را پرتاب نمودی خودت آن را به چشم آنان نرساندی، بلکه ما آن خاک را با قدرت خودمان به آنان رساندیم.
﴿وَلِيُبۡلِيَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡهُ بَلَآءً حَسَنًا﴾یعنی خداوند میتواند مومنان را بر کافران پیروز بگرداند بدون اینکه مومنان خود دست به پیکار بزنند، ولی خداوند خواست آنان را بیازماید و به وسیله جهاد به بالاترین درجات و مقامات برساند، و به آنان پاداشی نیک و فراوان ببخشد. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٞ﴾همانا خداوند شنوای داناست، آنچه را که بنده پنهان مینماید و آنچه را که آشکار میکند، میشنود، و به نیت خوب و بدی که در قلب دارد آگاه است. پس اموری را طبق علم و حکمت خویش و براساس مصلحت بندگانش برای آنان مقدر مینماید، و هرکس را طبق نیت و عملش سزا و جزا میدهد.
﴿ذَٰلِكُمۡ﴾این پیروزی از جانب خدا بود که به شما رسید، ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ مُوهِنُ كَيۡدِ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾و خداوند هر مکر و کیدی را که آنان علیه اسلام و مسلمین به کار ببرند خنثی میگرداند، و مکرشان را به خودشان بر میگرداند.
﴿إِن تَسۡتَفۡتِحُواْ﴾شما ای مشرکین! اگر از خدا میطلبید که عذاب خود را بر ستمگران متجاوز فرود بیاورد، ﴿فَقَدۡ جَآءَكُمُ ٱلۡفَتۡحُ﴾اینک در خواست شما را جابت نموده است، آنگاه که خداوند عذابی از جانب خود بر شما فرود آورد که کیفری برای شما بود، و درس عبرتی برای پرهیزگاران، ﴿وَإِن تَنتَهُواْ﴾و اگر از درخواست نزول عذاب بر ستمگران دست بردارید، ﴿فَهُوَ خَيۡرٞ لَّكُمۡ﴾پس آن برایتان بهتر است، زیرا چه بسا خداوند به شما مهلت بدهد و شما را زود به عذاب گرفتار نکند ﴿وَإِن تَعُودُواْ﴾و اگر مجددا طلب کنید که عذاب بر ستمگران نازل شود، و دوباره با حزب مومن خدا به جنگ بپردازید،﴿نَعُدۡ﴾ما هم مجددا آنان را بر شما پیروز میگردانیم. ﴿وَلَن تُغۡنِيَ عَنكُمۡ فِئَتُكُمۡ﴾و گروهتان، و یاران و مددکارانتان، کسانی که با تکیه و اعتماد بر آنها میجنگید، و مبارزه میکنید هرچند که زیاد باشند، نمیتوانند چیزی را از شما دور بکنند.
﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾و هرکس که خدا با او باشد پیروز است، گرچه ناتوان باشد، و سازوکار چندانی هم نداشته باشد. و همراهی خدا ـ که خداوند خبر داده است بدین وسیله مومنان را یاری مینماید ـ برحسب کارهایی است که آنان از اعمال ایمانی انجام میدهند. پس هرگاه در برههای از زمان دشمن بر مومنان پیروز شود، این فقط بر اثر کوتاهی مومنان وانجام ندادن فرائض و مقتضیات ایمان است، وگرنه چنانچه آنان آنچه را که خدا دستور داده است انجام دهند، هرگز پرچم آنها بر زمین نخواهد افتاد، و شکست نخواهند خورد، و دشمن بر آنان پیروز نخواهد شد.
آیهی ۲۳-۲۰:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَ٢٠﴾[الأنفال: ۲۰].«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خداوند و پیامبرش اطاعت کنید، و از این کار روی مگردانید، در حالیکه شما میشنوید».
﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَهُمۡ لَا يَسۡمَعُونَ٢١﴾[الأنفال: ۲۱].«و مانند کسانی نباشید که گفتند: شنیدیم و آنها نمیشنوند».
﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلصُّمُّ ٱلۡبُكۡمُ ٱلَّذِينَ لَا يَعۡقِلُونَ٢٢﴾[الأنفال: ۲۲]«همانا بدترین جنبندگان نزد خدا افراد کرد و لالی هستند که نمیفهمند».
﴿وَلَوۡ عَلِمَ ٱللَّهُ فِيهِمۡ خَيۡرٗا لَّأَسۡمَعَهُمۡۖ وَلَوۡ أَسۡمَعَهُمۡ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ٢٣﴾[الأنفال: ۲۳].«و اگر خداوند در آنان خیر و نیکی سراغ داشت قطعاً به آنان میشنواند، و اگر آنان را شنوا میکرد، حتماً سرپیچی کرده و روی میگرداندند».
پس از آنکه خداوند متعال خبر داد که او با مومنان است، آنان را فرمان داد تا به مقتضای ایمانی عمل نمایند که به وسیلهی آن به معیت و همراهی خداوند دست مییابند. پس فرمود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ای مومنان! با پیروی کردن از دستورات خدا و پیامبرش و پرهیز کردن از منهیاتشان، از آنان اطاعت کنید، و فرمان ببرید. ﴿وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ﴾و از اطاعت خدا و پیامبرش روی نگردانید، ﴿وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَ﴾در حالی که کتاب خدا و اوامر و نصیحتهای خدا را میشنوید، پس روی گرداندن شما در این حالت از زشتترین کارهاست.
﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَهُمۡ لَا يَسۡمَعُونَ٢١﴾و مانند کسانی نباشید که گفتند: شنیدیم، حال آن که آنان نمیشنوند. یعنی فقط به ادعای خالی اکتفا نکنید، زیرا خداوند و پیامبرانش چنین چیزی را نمیپسندند. پس ایمان با آرزو کردن و خودآرایی به دست نمیآید، بلکه ایمان چیزی است که (باید) در دلها جای گیرد و اعمال آن را تصدیق نماید.
خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ﴾همانا بدترین جنبندگان نزد خدا کسانی هستند که آیات و تهدیدات به آنان فایدهای نمیرساند، ﴿ٱلصُّمُّ﴾آنان کسانی هستند که در مقابل شنیدن حق کرند، ﴿ٱلۡبُكۡمُ﴾و از گفتن حق گنگ و لال هستند. ﴿ٱلَّذِينَ لَا يَعۡقِلُونَ﴾کسانی که آنچه را به آنان فایده میدهد، نمیدانند، و آنچه را که به زیانشان است بر میگزینند. پس اینها نزد خداوند بدترین جنبدگان هستند، چون چشم و گوش و قلب به آنها داده است تا آن را در (راه) اطاعت (از) پروردگار به کار بگیرند، اما آن را در نافرمانی خدا بکار گرفته، و به سبب آن خیر فراوانی را از دست دادهاند، زیرا آنها در موقعیتی قرار داشتند که میتوانستند از بهترین مخلوقات باشند، اما این راه را در پیش نگرفتند، و این را برای خود انتخاب کردند که از زمره بدترین مردم باشند. و منظور از شنوایی که خداوند آن را از آنها نفی کرده است شنیدن معنوی است که در قلب اثر میکند. و اما در رابطه با شنیدن حجت، همانا حجت خدا با شنیدن آیات وی بر آنان اقامه شده است، و خداوند چون میدانست در آنها خیری نیست که شایسته شنیدن آیات باشند، آنان را از شنیدن سودمند محروم گرداند.
﴿وَلَوۡ عَلِمَ ٱللَّهُ فِيهِمۡ خَيۡرٗا لَّأَسۡمَعَهُمۡۖ وَلَوۡ أَسۡمَعَهُمۡ﴾و اگر خداوند در آنان خیری را سراغ داشت، حتما آنان را میشنواند، و اگر فرضا آنان را شنوا میگرداند، ﴿لَتَوَلَّواْ﴾حتما از اطاعت کردن روی میگرداندند، ﴿وَّهُم مُّعۡرِضُونَ﴾در حالی که پشت میکنند، و به هیچ صورت به حق توجهی نمینمایند. و این بیانگر آن است که خداوند خیر و ایمان را جز از کسی که خیری در او نیست دریغ نمیدارد، همان کسی که ایمان در وی تاثیر نمیگذارد، و نتیجهای به بار نمیآورد. و ستایش و حکمت از آن ِ خداوند متعال است.
آیهی ۲۵-۲۴:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمۡ لِمَا يُحۡيِيكُمۡۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَحُولُ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَقَلۡبِهِۦ وَأَنَّهُۥٓ إِلَيۡهِ تُحۡشَرُونَ٢٤﴾[الأنفال: ۲۴].«ای مؤمنان! فرمان خدا و پیامبر را بپذیرید وقتی که شما را به چیزی فرا خواندند که به شما زندگی میبخشد، و بدانید که خداوند میان شخص و دلش حائل میگردد، و بدانید که در پیشگاه او گرد آورده میشوید».
﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِيبَنَّ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمۡ خَآصَّةٗۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٢٥﴾[الأنفال: ۲۵].«و از فتنهای بپرهیزید که تنها به کسانی نرسد که ستم کردهاند، و بدانید که خداوند سخت کیفر است».
خداوند متعال بندگان مومن خویش را به آنچه که ایمان از آنان میخواهد فرمان میدهد، و آن اجابت کردن خدا و پیامبر است. یعنی تسلیم شدن در برابر آنچه که آنان بدان دستور داده شدهاند، و شتافتن بهسوی انجام فرمان آنان، و دعوت نمودن بهسوی آن، و پرهیز کردن از آنچه آنان از آن نهی کردهاند، و نیز بازداشتن دیگران از ارتکاب خلاف امر آنان.
﴿إِذَا دَعَاكُمۡ لِمَا يُحۡيِيكُمۡ﴾وقتی شما را بهسوی چیزی فرا خواندند که به شما زندگی میبخشد. صفت «حیات بخشی» ملازم و همراه تمامی دستوراتی است که خداوند و پیامبرش مردم را بهسوی آن فراخواندهاند. نیز این بخش از آیه بیانگر فایده و حکمت دستورات آنان است. زیرا حیات قلب و روح در عبودیت و بندگی خداوند متعال و انجام دادن اوامر خدا و پیامبرش است. سپس مردم را از عدم پذیرش فرمان خدا و پیامبر برحذر داشت و فرمود: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَحُولُ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَقَلۡبِهِ﴾و بدانید که خداوند بین شخص و قلبش حائل میگردد. پس بپرهیزید از اینکه فرمان خدا را در همان بار نخست که نزد شما میآید رد کنید، چون اگر آن را رد کنید و سپس بخواهید آن را انجام دهید خداوند شما را از آن دور میدارد، و دلهایتان دگرگون میشود.
زیرا خداوند بین شخص و قلبش حایل میشود، و دلها را به هر سو که بخواهد میگرداند، پس بنده همیشه باید این دعا را بخواند: «يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِى عَلَى دِينِكَ، يَا مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ، اِصرفِ قَلْبِي عَلَى طَاعَتِكَ». «ای گرداننده دلها! دلم را بر دین خودت استوار و ثابت بگردان. ای گرداننده دلها! دلم را بهسوی اطاعت خویش بگردان». ﴿وَأَنَّهُۥٓ إِلَيۡهِ تُحۡشَرُونَ﴾و بدانید که شما در روز قیامت که هیچ شکی در وقوع آن نیست در پیشگاه او گرد آورده میشوید، پس نیکوکار را به خاطر کار نیکش پاداش میدهد، و گناه کار را به خاطر سرپیچی از فرمانش سزا میدهد.
﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِيبَنَّ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمۡ خَآصَّةٗ﴾و از فتنه و بلایی بترسید که فقط به ستمکاران نمیرسد، بلکه دامان ستمگر و غیر ستمگر را میگیرد، و این زمانی است که ظلم و ستم رواج پیدا کند، و کسی درصدد تغییر آن برنیاید، پس در این صورت عذاب خدا انجام دهنده و غیر او را در بر میگیرد. ولی در صورتی که از منکر نهی شود، و اهل شر و فساد قلع و قمع گردند، و به آنان اجازه داده نشود که به گناه و ستم بپردازند، آدمی از این تهدید شدید در امان خواهد ماند. ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ﴾و بدانید خداوند کسی را که خود را در معرض ناخشنودی او قرار دهد، و از خشنودی وی دوری کند، سخت کیفر میدهد.
آیهی ۲۶:
﴿وَٱذۡكُرُوٓاْ إِذۡ أَنتُمۡ قَلِيلٞ مُّسۡتَضۡعَفُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ ٱلنَّاسُ فََٔاوَىٰكُمۡ وَأَيَّدَكُم بِنَصۡرِهِۦ وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ٢٦﴾[الأنفال: ۲۶].«و به یاد آورید هنگامی را که شما در زمین اندک و مستضعف بودید، و میترسیدید که مردم شما را بربایند، پس خداوند به شما جای داد، و شما را با یاری خود نیرو بخشید، و از چیزهای پاکیزه به شما عطا کرد، تا سپاسگزاری کنید».
خداوند بر بندگانش منت میگذار که آنان را پس از ضعف و ناتوانی پیروز گردانید، و بعد از اینکه اندک بودند آنان را افزون نمود و پس از اینکه فقیر بودند آنان را ثروتمند ساخت و میفرماید: ﴿وَٱذۡكُرُوٓاْ إِذۡ أَنتُمۡ قَلِيلٞ مُّسۡتَضۡعَفُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾و به یاد آورید آنگاه که شما در زمین اندک و مستضعف بودید، و تحت حکومت و سلطه دیگران قرار داشتید، و ناتوان بودید. ﴿تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ ٱلنَّاسُ﴾و میترسیدید که مردم شما را بربایند، ﴿فََٔاوَىٰكُمۡ وَأَيَّدَكُم بِنَصۡرِهِۦ وَرَزَقَكُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ﴾پس شما را پناه داد و با یاری خویش شما را نیرو بخشید، و از چیزهای پاکیزه به شما روزی داد. پس شهر و دیاری را برایتان دست و پا نمود که در آن پناه گرفتید و از دشمنانتان انتقام گرفت، و آنان را شکست داد، و مالهایشان را به غنیمت بردید، و بدین وسیله توانگر شدید.
﴿لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ﴾تا شکر خداوند را بر لطف بزرگ و احسان کامل او به جای آورید، او را عبادت کنید و چیزی را شریک وی نسازید.
آیهی ۲۸-۲٧:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَخُونُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓاْ أَمَٰنَٰتِكُمۡ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٢٧﴾[الأنفال: ۲٧].«ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید و (نیز) در امانتهای خودتان خیانت نکنید، و خود میدانید (که نباید خیانت ورزید)».
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أَمۡوَٰلُكُمۡ وَأَوۡلَٰدُكُمۡ فِتۡنَةٞ وَأَنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِيمٞ٢٨﴾[الأنفال: ۲۸].«و بدانید که مالها و فرزندانتان وسیلۀ آزمایش هستند، و بدانید که پاداش بزرگ نزد خداوند است».
خداوند متعال بندگان مومنش را دستور میدهد که به اوامر و نواهی او پایبند باشند. پروردگار متعال این امانت را در مرحله اول بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه نمود، اما از تحمل آن ابا ورزیدند، و از آن دوری جسته و ترسیدند. اما انسان آن را به دوش گرفت، همانا او ستمگر و نادان است. پس هرکس امانت را ادا نماید از جانب خدا مستحق پاداش فراوان میباشد، و هر کس آن را ادا ننماید و در آن خیانت کند، مستحق کیفر سخت و مهلک میباشد، زیرا او به خدا و پیامبر و امانتش خیانت ورزیده، و از ارزش خود کاسته است، چون او خودش را به بدترین و زشتترین صفت و عادت که خیانت است متصف کرده، و امانتداری را که کاملترین صفت میباشد از دست دادهاست. و از آنجا که بنده به وسیله اموال و فرزندانش مورد آزمایش قرار میگیرد و ممکن است محبت اموال و فرزندان او را وادار نماید تا هوای نفس را بر ادای امانت مقدم بدارد، خداوند خبر داد که اموال و فرزندان وسیله آزمایش هستند، و با آن بندگانش را مورد آزمایش قرار میدهد. و اموال و فرزندان امانت هستند، و در آینده به کسی داده میشوند که آنها را عطا کرده است، و او همان خداوند است. و بهسوی کسی برگردانده میشوند که آنها را به صورت امانت (به ما) دادهاست، و او نیز همان خداوند است. ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِيمٞ﴾و پاداش بزرگ نزد خداوند است، پس اگر شما عقل و فکر داشته باشید فضل و بخشش بزرگ او را بر لذتی کوچک و فانی ترجیح نمیدهید، زیرا عاقل اهل مقایسه و سنجش است، و آن چیز را که بهتر و مفیدتر است ترجیح میدهد.
آیهی ۲٩:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَتَّقُواْ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّكُمۡ فُرۡقَانٗا وَيُكَفِّرۡ عَنكُمۡ سَئَِّاتِكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ٢٩﴾[الأنفال: ۲٩].«ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر از خدا پروا دارید بینشی به شما میدهد که در پرتو آن حق را از باطل تشخیص دهید، و گناهانتان را میزداید، و شما را میآمرزد، و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگ است».
پرهیزگاری بنده و ترس او از پروردگارش نشانه سعادت و علامت رستگاری او است، و خداوند خوبیهای فراوانی را در دنیا و آخرت برای پرهیزگاران قرار دادهاست. پس در اینجا بیان کرد که هرکس پرهیزگاری نماید و از خدا بترسد، چهارچیز را به دست میآورد که هر یک از این چیزها از دنیا و آنچه که در آن هست بهتر میباشد:
اول: فرقان، و آن دانش و هدایتی است که صاحبش به وسیله آن، هدایت را از گمراهی، و حق را از باطل و حلال را از حرام و اهل سعادت را از اهل شقاوت تشخیص میدهد.
دوم و سوم: زدودن و آمرزش گناهان است. و اگر هریک از این دو مور به تنهایی ذکر شود شامل دیگری نیز میگردد. و اگر با هم ذکر شوند اول مخصوص گناهان صغیره، و دوّمی مخصوص گناهان کبیره میباشد.
چهارم: پاداش بزرگ و ثواب فراوان برای کسی است که از خدا بترسد و خشنودی وی را بر هوای نفس ترجیح دهد. ﴿وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ﴾و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگ است.
آیهی ۳۰:
﴿وَإِذۡ يَمۡكُرُ بِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثۡبِتُوكَ أَوۡ يَقۡتُلُوكَ أَوۡ يُخۡرِجُوكَۚ وَيَمۡكُرُونَ وَيَمۡكُرُ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَيۡرُ ٱلۡمَٰكِرِينَ٣٠﴾[الأنفال: ۳۰].«و (یاد کن) آنگاه که کافران دربارۀ تو توطئه میچیدند تا تو را به زندان بیفکنند، یا تو را بکشند، و یا تو را از شهر بیرون کنند. آنان مکر میورزیدند و خداوند هم مکر میورزد، و خداوند بهترین مکرکنندگان است».
ای پیامبر! نعمت خدا را که به تو ارزانی نمود به یادآور، ﴿وَإِذۡ يَمۡكُرُ بِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾آنگاه که کافران درباره تو مکر ورزیدند، و دسیسه چیدند، و در «دارالندوه» مشورت کردند که با پیامبر چه کار کنند، یا او را نزد خود زندانی کنند و به بند بکشند، و یا او را بکشند و به گمان خود از شر دعوت او راحت گردند، و یا اینکه او را بیرون نمایند و از سرزمین خود آواره سازند.
پس هریک از آنان رای و نظری را که مناسب میدید، ابراز کرد، و سرانجام همگی بر نظر بدترینشان ابوجهل لعنه الله موافقت کردند و آن این که از تمامی قبیلههای قریش جوانی انتخاب کنند و به او شمشیر تیزی بدهند و همه افراد یکباره بر او هجوم بیاورند، و او را بکشند تا خون او میان قبایل تقسیم شود، و آنگاه بنی هاشم به گرفتن دیه به او راضی میشوند، و نمیتوانند با تمام قریش مقابله کنند.
پس شب هنگام در کمین پیامبر نشستند تا هرگاه از رختخوابش بیدار شد او را به قتل برسانند. وحی از آسمان نازل شد و پیامبر ص بهسوی آنها بیرون آمد و به طرف آنان خاک پاشید، و بیرون رفت و خداوند چشمهایشان را کور کرد، و او را ندیدند تا اینکه احساس کردند او دیر کرده و بیرون نمیآید، ناگهان کسی آمد و گفت: خداوند شما را ناکام کند! و محمد بیرون آمد، و بهسوی شما خاک پاشید. پس هریک خاکها را از سر و صورت خود پاک نمود.
و خداوند پیامبرش را از شر آنان نجات داد و به وی اجازه هجرت به مدینه را داد. پس او بهسوی مدینه هجرت کرد و خداوند او را با یاران مهاجر و انصارش یاری نمود، و روز به روز بر قدرت وی افزود تا اینکه مکه را با قدرت فتح نمود، و بر اهل آن پیروز شد، و اهل مکه در برابر او سر تسلیم فرود آوردند، و تحت فرمان او قرار گرفتند. حال اینکه پنهانی و در حالی که بر خویشتن بیمناک بود از آنجا بیرون رفته بود. پس پاک است خداوندی که نسبت به بندگانش لطف دارد، خداوندی که هیچکس نمیتواند او را شکست دهد.
آیهی ۳۴-۳۱:
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا قَالُواْ قَدۡ سَمِعۡنَا لَوۡ نَشَآءُ لَقُلۡنَا مِثۡلَ هَٰذَآ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ٣١﴾[الأنفال: ۳۱].«و آنگاه که آیات ما بر آنان خوانده شود، گویند: شنیدیم، اگر ما بخواهیم مثل آن را میگوییم، چرا که این چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست».
﴿وَإِذۡ قَالُواْ ٱللَّهُمَّ إِن كَانَ هَٰذَا هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِكَ فَأَمۡطِرۡ عَلَيۡنَا حِجَارَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ أَوِ ٱئۡتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٖ٣٢﴾[الأنفال: ۳۲].«و به یاد آور آنگاه که گفتند: بار خدایا! اگر این حق از جانب تو است، از آسمان سنگهایی بر ما بباران، و یا ما را به عذابی دردناک گرفتار ساز».
﴿وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمۡ وَأَنتَ فِيهِمۡۚ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ٣٣﴾[الأنفال: ۳۳].«و تا تو در میانشان هستی خداوند آنان را عذاب نمیدهد، و نیز در حالیکه آنان آمرزش میخواهند خداوند ایشان را عذاب نمینماید».
﴿وَمَا لَهُمۡ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ ٱللَّهُ وَهُمۡ يَصُدُّونَ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَمَا كَانُوٓاْ أَوۡلِيَآءَهُۥٓۚ إِنۡ أَوۡلِيَآؤُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُتَّقُونَ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ٣٤﴾[الأنفال: ۳۴].«و چرا خداوند آنها را عذاب ندهد، در حالیکه آنان مردم را از مسجد الحرام باز میدارند؟ آنان به مسجد الحرام اولیتر نیستند، بلکه تنها کسانی به آن اولیتر هستند که پرهیزگار باشند، ولی بیشترشان نمیدانند».
خداوند متعال در بیان کینه توزی و عناد کسانی که پیامبر ص را تکذیب میکردند، میفرماید: ﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا﴾و چون آیات ما که بر صدق رسالت محمد دلالت مینماید، بر آنان خوانده شود، ﴿قَالُواْ قَدۡ سَمِعۡنَا لَوۡ نَشَآءُ لَقُلۡنَا مِثۡلَ هَٰذَآ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ﴾گویند: شنیدیم، اگر میخواستیم، قطعا ما هم مثل این را میگفتیم، این چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست.
و این از عناد و ستمگری آنها بود چرا که قبلا خداوند آنها را به مبارزه طلبیده بود تا سورهای مانند قرآن را بیاورند، و در این راستا از هرکسی کمک بطلبند، اما نتوانستند این کار را بکنند و ناتوانی آنها آشکار گردید.
پس اینکه گفتند: «اگر بخواهیم ما هم میتوانیم مانند این قرآن را بگوییم» فقط یک ادعا است، و واقعیت آن را تکذیب کرد، و معلوم گردید که او صبیسواد است و نمیتواند بخواند و بنویسد، و به جایی نرفته بود تا اخبار گذشتگان را بخواند، اما با این وجود، این کتاب ارزشمند را آورد که باطل از هیچ طرفی به آن راه نمییابد، و از جانب خداوند حکیم وستوده فرستاده شده است.
﴿وَإِذۡ قَالُواْ ٱللَّهُمَّ إِن كَانَ هَٰذَا﴾و به یادآور آنگاه که گفتند: بار خدایا! اگر آنچه که محمد مردم را بهسوی آن فرا میخواند، ﴿هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِكَ فَأَمۡطِرۡ عَلَيۡنَا حِجَارَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ أَوِ ٱئۡتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٖ﴾حق است، و از جانب تو است، پس، سنگهایی از آسمان بر ما بباران، یا ما را به عذاب دردناکی گرفتار ساز. این را در حالی گفتند که آنان به طور قطع به باطل خویش اعتقاد داشتند. و از گفتن سخن شایسته ناآگاه بودند.
و اگر آنان آنگاه که چنان دلایلی واهی و غیر حقیقی برای خود دست و پا کرده بودند که به طور قطع و یقین بر باطل خود پافشاری کنند به کسی که با آنان مناظره میکرد و مدعی آن بود که حق با وی است، میگفتند: «اگر این حق است از جانب تو، پس ما را بهسوی آن راهنمایی کن». اگر آن زمان این را میگفتند برایشان بهتر بود و از شدت ستم آنان میکاست. پس وقتی که گفتند: ﴿ٱللَّهُمَّ إِن كَانَ هَٰذَا هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِكَ...﴾به محض گفتن این سخن معلوم شد که آنها بیخرد و احمق و نادان و ستمگر هستند. زیرا اگر خداوند عذاب را در این دنیا بر آنان فرود میآورد هیچکس را از آنها باقی نمیگذاشت، اما خداوند متعال به خاطر حضور پیامبر ص در میان آنها، عذاب را از آنان دور کرد، و فرمود: ﴿وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمۡ وَأَنتَ فِيهِمۡ﴾و خداوند تا تو در میانشان هستی آنان را عذاب نمیدهد، پس وجود پیامبر ص آنها را از عذاب بیمه کرد. آنان با وجود اینکه این سخن را میگفتند و آن را در ملا عام بیان میکردند، اما به قبح و زشتی آن واقف بودند و میترسیدند که گرفتار عذاب شوند. بنابر این از خداوند متعال طلب آمرزش کردند. به همین جهت خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَا كَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ﴾و نیز در حالی که ایشان آمرزش میخواهند خداوند آنها را عذاب نمینماید. این در حالی است که اسباب عذاب آنان فراهم شده بود، اما «استغفار آنان» مانع حلول عذاب خدا بر آنان گردید.
سپس فرمود: ﴿وَمَا لَهُمۡ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ ٱللَّهُ﴾چرا خداوند آنها را عذاب ندهد؟ یعنی چه چیزی آنها را از عذاب دور مینماید حال آنکه آنها کاری را که موجب عذاب است انجام دادند، و آن بازداشتن مردم از مسجدالحرام است؟! به خصوص اینکه آنها پیامبر ص و یارانش را که به مسجد الحرام اولیتر بودند از ورود به آن بازداشتند.
بنابراین فرمود: ﴿وَمَا كَانُوٓاْ أَوۡلِيَآءَهُ﴾و مشرکین به مسجدالحرام اولیتر نیستند. احتمال دارد که ضمیر به «الله» برگردد، در این صورت معنی آیه چنین میشود: آنها هرگز دوستان خدا نمیباشند. و احتمال دارد ضمیر به «مسجدالحرام» برگردد، و در این صورت معنی آن چنین میشود، آنان از دیگران به مسجدالحرام اولیتر نیستند. ﴿إِنۡ أَوۡلِيَآؤُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُتَّقُونَ﴾اولیترین به آن فقط پرهیزگارانند، و آنها کسانی هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده، و خدا را یگانه دانسته، و تنها او را عبادت کرده، و دین را برای او خالص گرداندند. ﴿وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ﴾ولی بیشترشان نمیدانند، بنابر این چیزی را برای خود ادعا کردهاند که دیگران از آنان بدان اولیترند.
آیهی ۳۵:
﴿وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمۡ عِندَ ٱلۡبَيۡتِ إِلَّا مُكَآءٗ وَتَصۡدِيَةٗۚ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ٣٥﴾[الأنفال: ۳۵].«و نمازشان نزد خانۀ کعبه جز سوت کشیدن و کف زدن نبود. پس عذاب را بچشید به سبب کفری که ورزیدید».
خداوند خانهاش را قرار داده است تا دینش در آن اقامه شود و در آن عبادت خالصانه برای وی انجام گیرد. پس مومنان کسانی هستند که به این کار مبادرت میورزند. اما مشرکان که مردم را از آمدن به مسجدالحرام باز میدارند، و نمازشان ﴿إِلَّا مُكَآءٗ وَتَصۡدِيَةٗ﴾جز سوت کشیدن و کف زدن چیز دیگری نیست، و این کارِ جاهلان بیخرد است، کسانی که عظمت خدا در دلهایشان نیست، و او را تعظیم نکرده و حقوق وی را ادا نمیکنند و هیچ احترامی نسبت به برترین و شریفترین سرزمین در دلشان وجود ندارد. آری! نمازی که در کعبه میخوانند اینگونه است، پس بقیه عبادتهایشان چگونه خواهد بود؟!.
پس بر چه اساسی آنان از مومنان برترند که در نمازشان فروتنند و از اشتغال به کارهای پوچ دوری میکنند. و دیگر صفات نیکو و کارهای درستی که خداوند آنها را بدان متصف نموده و از آن برخوردار هستند؟! به همین جهت خداوند آنها را وارث بیت الحرام گرداند، و آنان را بر آن مسلّط گرداند. و پس از اینکه آنها را در بیت الحرام مسلط گرداند، فرمود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَا﴾[التوبة: ۲۸]. «ای مومنان! همانا مشرکان پلیدند، پس نباید بعد از این سال نزدیک مسجدالحرام شوند». و اینجا فرمود: ﴿فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ﴾پس بچشید عذاب را به سبب کیفری که میورزیدید.
آیهی ۳٧-۳۶:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ يُغۡلَبُونَۗ وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحۡشَرُونَ٣٦﴾[الأنفال: ۳۶].«همانا کافران اموال خود را خرج میکنند تا (مردم را) از راه خدا باز دارند، آنها اموالشان را خرج خواهند کرد اما بعداً مایۀ پشیمانی آنان خواهد بود، سپس شکست خواهند خورد، و کافران بهسوی جهنم رانده میشوند».
﴿لِيَمِيزَ ٱللَّهُ ٱلۡخَبِيثَ مِنَ ٱلطَّيِّبِ وَيَجۡعَلَ ٱلۡخَبِيثَ بَعۡضَهُۥ عَلَىٰ بَعۡضٖ فَيَرۡكُمَهُۥ جَمِيعٗا فَيَجۡعَلَهُۥ فِي جَهَنَّمَۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ٣٧﴾[الأنفال: ۳٧].«تا خداوند ناپاک را از پاک معلوم بدارد، و برخی از ناپاکان را بر برخی دیگر بیافزاید، آنگاه همۀ ایشان را روی هم انباشته کند، و آنگاه به دوزخشان بیاندازد. اینانند که زیانکارانند».
خداوند متعال دشمنی مشرکین و مکر و دسیسه و مبارزه آنان با خدا و پیامبرش، و تلاششان برای خاموش کردن نور خدا را بیان نموده و میفرماید: وبالِ مکر و دسیسهشان به آنان برخواهد گشت، و مکر بد جز به اهل آن بر نمیگردد: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ﴾اموال خود را خرج میکنند تا حق را نابود کنند، و باطل را یاری نمایند، و توحید خدا ابطال شود، و بت پرستی برپا گردد.
﴿فَسَيُنفِقُونَهَا﴾و اموال خود را خرج خواهند کرد، و به خاطر تمسک و چنگ زدنشان به باطل و شدت نفرتشان از حق این انفاق برایشان سهل و آسان است. اما به زودی بر آنان ﴿حَسۡرَةٗ﴾مایه ندامت و رسوایی و ذلت آنان خواهد شد و از دست میرود، و در آخرت به سختترین عذاب گرفتار میشوند. بنابر این فرمود: ﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحۡشَرُونَ﴾و کافران در روز آخرت بهسوی جهنم محشور میشوند تا عذاب آن را بچشند، چون جهنم سرای ناپاکیها و ناپاکان است، و خداوند میخواهد ناپاک را از پاک معلوم بدارد، وهریک را جدا نماید، و اعمال و اموال اشخاص ناپاک را در جایگاه ویژهای در یکدیگر انباشته کند، ﴿فَيَرۡكُمَهُۥ جَمِيعٗا فَيَجۡعَلَهُۥ فِي جَهَنَّمَۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ﴾پس همگی را روی هم انباشته میکند و به دوزخشان میاندازد. و اینانند زیانکاران واقعی، کسانی که در روز قیامت خود و خانوادهشان را از دست میدهند. هان! این زیان آشکار است.
آیهی ۴۰-۳۸:
﴿قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِن يَنتَهُواْ يُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ وَإِن يَعُودُواْ فَقَدۡ مَضَتۡ سُنَّتُ ٱلۡأَوَّلِينَ٣٨﴾[الأنفال: ۳۸].«به کافران بگو: اگر دست بردارند اعمال گذشتۀ آنان آمرزیده میشود، و اگر بازگردند بیگمان قانون خدا در مورد پیشینان گذشته است».
﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ وَيَكُونَ ٱلدِّينُ كُلُّهُۥ لِلَّهِۚ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ٣٩﴾[الأنفال: ۳٩].«و با آنان پیکار کنید تا آنکه هیچ فتنهای باقی نماند، و دین یکسره از آن خدا گردد. پس اگر دست بردارند خداوند به آنچه میکنند بینا است».
﴿وَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَوۡلَىٰكُمۡۚ نِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِيرُ٤٠﴾[الأنفال: ۴۰]. «و اگر روی برتابند که خداوند سرپرست شما است، و او بهترین سرپرست و بهترین یاور و مددکار است».
این ناشی از لطف خدا نسبت به بندگانش است که کفر ورزیدن بندگان و استمرارشان در عناد و مخالفت، او را منع نمیکند که آنها را به راه هدایت فرا بخواند، و از گمراهی و نابودی باز بدارد. پس فرمود: ﴿قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِن يَنتَهُواْ﴾به کافران بگو: اگر با تسلیم شدن در مقابل خداوند یکتا و بیشریک از کفرشان دست بردارند، ﴿يُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ﴾جنایتهای گذشتهشان را میآمرزد، ﴿وَإِن يَعُودُواْ﴾و اگر به کفر و مخالفت و عنادشان برگردند، ﴿فَقَدۡ مَضَتۡ سُنَّتُ ٱلۡأَوَّلِينَ﴾همانا سنّت و قانون خدا در مورد پیشینیان گذشته است، که سنّت خدا هلاک ساختن ملتها و امتهایی است که حق را تکذیب کردهاند.
پس آنان منتظر عذابی باشند که بر مخالفان فرود آمده است، و اخبار استهزا و تمسخرشان به آنان خواهد رسید. این خطاب خدا به کسانی است که حق را تکذیب کردهاند. و اما خطاب او به مومنان در خصوص نحوه معامله و رفتار با کافران چنین است: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ﴾و با آنان پیکار کنید و بجنگید تا هیچ شرکی، و بازداشتن از راه خدا باقی نماند، و آنان تسلیم احکام اسلام شوند. ﴿وَيَكُونَ ٱلدِّينُ كُلُّهُۥ لِلَّهِ﴾و دین یکسره از آنِ خدا گردد. پس منظور از جنگ و جهاد با دشمنانِ دین همین است که شر آنها از اسلام کم شود، و از دین خدا حمایت به عمل آید، دینی که همهی هستی بدان جهت آفریده شده است تا آن بر همهی ادیان برتر و بالاتر باشد. ﴿فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ﴾و اگر از ستمی که بر آن قرار دارند باز آمدند و دست برداشتند، ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ﴾پس خداوند به آنچه میکنند بیناست، و هیچ چیزِ پوشیدهای بر او پنهان نمیماند.
﴿وَإِن تَوَلَّوۡاْ﴾و اگر از فرمان خدا روی برتافتند و در تباهی شتاب ورزیدند، ﴿فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَوۡلَىٰكُمۡۚ نِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ﴾پس بدانید که خداوند یاور و سرپرست شما است، و او بهترین یاور است، و بندگان مومنش را سرپرستی مینماید، و منافعشان را به آنان میرساند، و مصالح دینی و دینویشان را برای آنان آسان و فراهم میگرداند. ﴿وَنِعۡمَ ٱلنَّصِيرُ﴾و بهترین یاور است، آنان را یاری مینماید، و مکر فاسقان و هجوم اشرار را بر آنان دفع میکنند. و هرکس که خدا یاور و سرپرست وی باشد بر او ترسی نیست. و هرکس که خداوند با او مخالف باشد هیچ قدرتی ندارد و به جایی نخواهد رسید.
آیهی ۴۲-۴۱:
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا يَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ٤١﴾[الأنفال: ۴۱].«و بدانید هر غنیمتی که به دست آورید یک پنجم آن از آن خدا و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بندۀ خود در روز جدایی (حق از باطل) نازل کردیم ایمان دارید، روزی که آن دو گروه به هم رسیدند. و خداوند بر هر چیزی تواناست».
﴿إِذۡ أَنتُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلدُّنۡيَا وَهُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلۡقُصۡوَىٰ وَٱلرَّكۡبُ أَسۡفَلَ مِنكُمۡۚ وَلَوۡ تَوَاعَدتُّمۡ لَٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِي ٱلۡمِيعَٰدِ وَلَٰكِن لِّيَقۡضِيَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا كَانَ مَفۡعُولٗا لِّيَهۡلِكَ مَنۡ هَلَكَ عَنۢ بَيِّنَةٖ وَيَحۡيَىٰ مَنۡ حَيَّ عَنۢ بَيِّنَةٖۗ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ٤٢﴾[الأنفال: ۴۲].«و به یاد آورید آنگاه که شما در دامنۀ نزدیکتر بودید، و آنان در دامنۀ دورتر بودند، و سوارانِ (دشمن) پایینتر از شما بودند، و اگر با همدیگر وعدۀ (جنگ) گذاشته بودید قطعاً در وعده خلاف میکردید، ولی تا خداوند کاری را تحقق بخشد که انجام یافتنی بود، تا کسی که نابود شده است از روی دلیل نابود شود، و کسی که باید زنده بماند از روی دلیل زنده بماند، و همانا خداوند شنوای دانا است».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ﴾و (ای فاتحان!) بدانید! آنچه از اموال کافران که به حق و با زور به غنیمت گرفتید، کم باشد یا زیاد، ﴿فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ﴾یک پنجم آن از آن خدا و باقیمانده آن از آن شما است. چون خداوند غنیمت را به آنها نسبت داده و یک پنجمش را از آن بیرون نموده است. پس این دلالت مینماید که باقیمانده یک پنجم مال آنهاست، و طبق شیوه پیامبر ص تقسیم میشود، پیاده یک سهم دارد، و سواره دو سهم، سهم خودش و سهم اسبش.
اما یک پنجم خدا نیز به پنج قسمت تقسیم میگردد، یک سهم از آن خدا و پیامبرش است، و در مصالح عمومی مسلمین صرف میگردد، بدون اینکه مصلحتی خاص تعیین شود، چون خداوند آن را برای خود و پیامبرش قرار دادهاست، و خدا و پیامبرش از آن بینیاز هستند، پس دانسته شد که از آنِ بندگان خداست، و خداوند برای مصرف آن جای خاصی را تعیین نکرده است. بنابر این محل مصرف آن مصالح عمومی است. و سهم دوم از مصرف آن مصالح عمومی است. و سهم دوم از خمس خدا و رسول، برای خویشاوندان است، و آنها خویشاوندان پیامبر صاز بنی هاشم وبنی المطلب هستند. و خداوند آن را به خویشاوندان نسبت داده، و این بیانگر آن است که علت تعلق گرفتن فقط خویشاوندی است، پس خویشاوندِ ثروتمند و فقیر، و مرد و زن در آن برابر هستند، و به همه تعلق میگیرد. و سهم سومِ خمس، مال یتیمان است، و آنها کسانیاند که پدرانشان را از دست دادهاند، در حالی که کوچک هستند، خداوند یک پنجم خمس را برای آنان قرار داده، و این ناشی از مهربانی خدا نسبت به آنها است، چون آنان از تهیه مصالح و منافع خود ناتواناند و کسی را که به کارهای آنان و امور زندگیشان بپردازد از دست دادهاند.
و چهارمین سهم خمس از آنِ مستمندان است، یعنی نیازمندان و فقیران، چه کوچک باشند و چه بزرگ، مرد باشد یا زن. و پنجمین سهم خمس برای مسافر و درمانده در راه است، آن که مسافر است، و در شهری دیگر مانده است. برخی از مفسرین میگویند: یک پنجم غنیمت که متعلق به خدا و رسولش است به افرادی خارج از این گروهها داده نمیشود. و لازم نیست که به همه به یک اندازه داده شود، و همه برابر باشند، بلکه طبق مصلحت و صلاحیت به هریک داده میشود، و این بهترین روش است. خداوند دادن خمس به گونه شایسته را شرطِ داشتن ایمان قرار داد، و فرمود: ﴿إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا يَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ﴾اگر شما به خدا و آنچه که در روز جدایی بر بنده خود نازل کردهایم ایمان دارید.
و منظور از روز جدایی، روز بدر است که خداوند حق را از باطل جدا نمود، و حق را آشکار و پیروز گردانید، و باطل را نابود کرد. ﴿يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ﴾آن روز که دو گروه روبرو شدند، گروه مسلمین و گروه کافران. یعنی اگر شما به خدا و حقی که پروردگار در روز جدایی بر پیامبرش نازل نمود، ایمان دارید، روزی که در آن نشانهها و دلایل زیادی بر حقانیت آنچه که پیامبر آورده است هویدا گشت، ﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ﴾و خداوند بر هر چیزی تواناست، قادر و شکست ناپذیراست.
﴿إِذۡ أَنتُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلدُّنۡيَا﴾آنگاه که شما در دامنه نزدیک دره به سمت مدینه بودید، ﴿وَهُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلۡقُصۡوَىٰ﴾و آنها در دامنه بالای دره مستقر بودند، و همگی شما در یک دره جمع شده بودید. ﴿وَٱلرَّكۡبُ﴾و کاروانی که شما در طلب آن بیرون رفته بودید و خداوند غیر آن را برایتان اراده کرده بود، ﴿أَسۡفَلَ مِنكُمۡ﴾پایینتر از شما و به طرف ساحل دریا بود. ﴿وَلَوۡ تَوَاعَدتُّمۡ﴾و اگر شما و آنان با این ویژگی و با این حال با یکدیگر وعده گذاشته بودید، ﴿لَٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِي ٱلۡمِيعَٰدِ﴾شما خلاف وعده مینمودید. یعنی حتما پس و پیش میکردید، و یا منزلگاه دیگری میگرفتید، و دیگر چیزهایی که برای شما یا برای آنها پیش میآمد که شما یا آنها را از وعده گاه باز میداشت. ﴿وَلَٰكِن﴾ولی خداوند شما را بر این صورت و حالت گرد آورد، ﴿لِّيَقۡضِيَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا كَانَ مَفۡعُولٗا﴾تا خداوند کاری را تحقق بخشد که انجام یافتنی بود. یعنی در ازل مقدر شده بود و باید به وقوع میپیوست. ﴿لِّيَهۡلِكَ مَنۡ هَلَكَ عَنۢ بَيِّنَةٖ﴾تا کسی که نابود میشود از روی دلیل نابود میشود. یعنی تا دلیل و حجتی بر مخالف باشد، و کفر را با علم و بینش انتخاب نماید، و به بطلان خویش یقین حاصل شود و برای او عذری پیش خدا باقی نماند، ﴿وَيَحۡيَىٰ مَنۡ حَيَّ عَنۢ بَيِّنَةٖ﴾و کسی که باید زنده بماند از روی دلیل زنده بماند. یعنی بر بینش و یقین مومن افزوده شود، چرا که خداوند به هر دو گروه دلایلی نشان داد که مایه پند و اندرز خردمندان است. ﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾و خداوند شنوا است و همه صداها را علی رغم اختلاف زبانها و با توجه به گوناگون بودن نیازها میشنود. ﴿عَلِيمٌ﴾و آشکار و برونها و ضمیر و رازها و پنهان و آشکار را میداند.
آیهی ۴۴-۴۳:
﴿إِذۡ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلٗاۖ وَلَوۡ أَرَىٰكَهُمۡ كَثِيرٗا لَّفَشِلۡتُمۡ وَلَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَۚ إِنَّهُۥ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٤٣﴾[الأنفال: ۴۳].«و به یاد آور آنگاه که خداوند آنان را در خواب به تو اندک نشان داد، و اگر آنان را بسیار به تو مینمایاند، قطعاً سست میشدید، و دربارۀ کار اختلاف میکردید، ولی خداوند شما را به سلامت داشت، بیگمان او به راز دلها داناست».
﴿وَإِذۡ يُرِيكُمُوهُمۡ إِذِ ٱلۡتَقَيۡتُمۡ فِيٓ أَعۡيُنِكُمۡ قَلِيلٗا وَيُقَلِّلُكُمۡ فِيٓ أَعۡيُنِهِمۡ لِيَقۡضِيَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا كَانَ مَفۡعُولٗاۗ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ٤٤﴾[الأنفال: ۴۴]. «و به یاد آور آنگاه که با آنان روبرو شدید، خداوند آنان را در نظر شما کم جلوه داد، و شما را نیز در نظر آنها کم جلوه داد، تا خداوند کاری را که انجام یافتنی است به انجام برساند، و کارها به خداوند برگردانده میشود».
خداوند مشرکین را در خواب به پیامبرش اندک نشان داد پیامبر یارانش را مژده داد که تعداد مشرکان کم و ناچیز است، پس دلهایشان آرامش یافت و استوار گردید. ﴿وَلَوۡ أَرَىٰكَهُمۡ كَثِيرٗا﴾و اگر خداوند آنها را به تو بسیار مینمایاند، و به تو و یارانت خبر میداد که تعدادشان زیاد است، ﴿لَّفَشِلۡتُمۡ وَلَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِ﴾سست میشدید، و درباره این کار اختلاف مینمودید، برخی معتقد میشدید که نباید به جنگ اقدام کرد، و برخی دیگر خلاف این را ابراز میداشتید. و اختلاف و کشمکش باعث سست شدن عزم و ارده میگردد. ﴿وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَ﴾ولی خداوند نسبت به شما لطف نمود. ﴿إِنَّهُۥ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾بیگمان او به راز دلها داناست.
خداوند به ثبات و آشفتگی و راستی و دروغ دلها داناست. و خداوند از دلهایتان چیزی را دریافت و آن سبب شد تا نسبت به شما لطف و احسان بورزد، و خواب پیامبرش را راست و محقق گرداند. پس خداوند دشمن رادر چشمان مومنان کم نشان داد، و شما مومنان را نیز در نظر کافران کم جلوه داد، به گونهای که هریک از دو گروه، گروه دیگر را اندک میپنداشت تا دو گروه بر همدیگر حمله ور شوند. ﴿لِيَقۡضِيَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا كَانَ مَفۡعُولٗا﴾تا خداوند کاری را که انجام یافتنی بود به انجام برساند، و آن پیروزی مسلمین، و شکست و رسوایی کافران، و کشته شدن رهبران آنان، و سران گمراهشان بود، به گونهای که هیچ یک از افراد نامدار آنها باقی نماند.
تا پس از آن اطاعت کردنشان آسان گردد، هرگاه که بهسوی اسلام فرا خوانده شدند پس این نیز لطفی نسبت به بازماندگان بود، کسانی که خداوند با ارزانی کردن اسلام بر آنها منّت نهاد. ﴿وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ﴾و همه امور و خلائق بهسوی خدا برگردانده میشوند. پس خداوند، پاک را از ناپاک جدا مینماید، و در میان مردم با داوری عادلانه خویش که هیچ ستم و ظلمی در آن نیست داوری میکند.
آیهی ۴٩-۴۵:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِيتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٤٥﴾[الأنفال: ۴۵].«ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرگاه با گروهی روبرو شدید، پایداری نمایید، و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار شوید».
﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِيحُكُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ٤٦﴾[الأنفال: ۴۶].«و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید، و با همدیگر اختلاف نورزید، که در آن صورت در مانده و ناتوان میشوید، و شکوه و هیبت شما از میان میرود. و شکیبایی کنید که خداوند با شکیبایان است».
﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَٰرِهِم بَطَرٗا وَرِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ بِمَا يَعۡمَلُونَ مُحِيطٞ٤٧﴾[الأنفال: ۴٧].«و مانند کسانی مباشید که از روی غرور و سرکشی و برای خودنمایی از سرزمینشان بیرون آمدند، و مردمان را از راه خدا باز داشتند. و خداوند به آنچه که میکنند احاطه دارد».
﴿وَإِذۡ زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَإِنِّي جَارٞ لَّكُمۡۖ فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّنكُمۡ إِنِّيٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَ إِنِّيٓ أَخَافُ ٱللَّهَۚ وَٱللَّهُ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٤٨﴾[الأنفال: ۴۸].«و به یاد آورید آنگاه که شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته کرد و گفت: امروز هیچکس نمیتواند بر شما پیروز شود، من هم پیمان و یاور شما هستم، اما هنگامیکه هر دو گروه روبرو شدند به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم، همانا من چیزی را میبینم که شما نمیبینید، من از خدا میترسم و خداوند سخت کیفر است».
﴿إِذۡ يَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَٰٓؤُلَآءِ دِينُهُمۡۗ وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٞ٤٩﴾[الأنفال: ۴٩].«و به یاد آورید آنگاه که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری بود، میگفتند: اینان را دینشان فریفته است، و هرکس بر خداوند توکل کند همانا خداوند عزیز و حکیم است».
خداوند متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِيتُمۡ فِئَةٗ﴾ای مومنان! هرگاه با گروهی از کفار که با شما میجنگند روبرو شدید، ﴿فَٱثۡبُتُواْ﴾در جنگِ با آنان پایدار و ثابت قدم باشید، و صبر و شکیبایی پیشه کنید، و بر این طاعت بزرگ که سرانجام آن عزت و پیروزی است مقاوم باشید، و از ذکر و یاد خدا یاری بجویید.
﴿لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ﴾تا رستگار شوید. یعنی تا پیروزی بر دشمنان را به دست آورید. پس صبر و شکیبایی و پایداری و یاد خدا از بزرگترین اسباب و عوامل پیروزی است. ﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و آنچه را که بدان دنبال دستور خدا حرکت نمایید. ﴿وَلَا تَنَٰزَعُواْ﴾و کشمکش نکنید، کشمکش و اختلافی که باعث پراکنده شدن دلها میگردد، ﴿فَتَفۡشَلُواْ﴾پس آنگاه سست و بزدل میشوید. ﴿وَتَذۡهَبَ رِيحُكُمۡ﴾و شکوه و هیبت شما از بین میرود. یعنی ارادههایتان سست میشود، و قدرت و نیرویتان تحلیل میرود، وعده پیروزی که به شما داده شده است مبنی بر این که اگر از خدا و پیامبرش اطاعت کنید پیروز میشوید از شما دور میگردد. ﴿وَٱصۡبِرُوٓاْۚ﴾و بر اطاعت خدا شکیبا باشید. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ﴾همانا یاری و کمک خدا با شکیبایان است. پس در برابر پروردگارتان فروتن و خاضع باشید.
﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَٰرِهِم بَطَرٗا وَرِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ﴾و مانند کسانی نباشید که از روی غرور و سرکشی و به منظور خودنمایی و تظاهر از سرزمینشان بیرون آمدند، و مردمان را از راه خدا باز داشتند. یعنی هدف و منظوری که برایش بیرون آمده بودند باز داشتن مردم از راه خدا بود. و آنها با سرمستی و غرور، سرزمینشان را ترک کرده بودند، تا مردم آنها را ببینند، و آنها پیش مردم تکبر ورزند. و هدفشان این بود که هرکس را که راه راست در پیش گیرد، از راه خدا باز دارند.
﴿وَٱللَّهُ بِمَا يَعۡمَلُونَ مُحِيطٞ﴾و خداوند به آنچه میکنند آگاه است، و به آن احاطه دارد. بنابر این شما را از اهداف آنان آگاه ساخت، و شما را برحذر داشت که مانند آنها باشید، و شما را برحذر داشت که مانند آنها باشید، زیرا خداوند آنها را به شدت مجازات خواهد کرد، پس باید هدف شما از بیرون رفتنتان رضای خداوند متعال و اعتلای دین او، و بازداشتن از راهی باشد که انسان را به ناخشنودی و کیفر خدا میرساند. و باید هدفتان کشاندن مردم بهسوی راه خدا باشد که به باغهای بهشت منتهی میشود. ﴿وَإِذۡ زَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ﴾و به یاد آورید آنگاه که شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و مزین ساخت، و آن را در دلهایشان زیبا و خوب جلوه داد و آنان را فریب داد. ﴿وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ ٱلۡيَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِ﴾و گفت: امروز هیچکس نمیتواند بر شما پیروز شود، زیرا شما دارای تعداد و شمار فراوانی بوده، و دارای تجهیزاتی هستید که با داشتن چنین تعداد سرباز و ساز و کار جنگی، محمد ص و یارانش نمیتوانند در برابر شما مقاومت کنند. ﴿وَإِنِّي جَارٞ لَّكُمۡ﴾و من هم پیمان و یاور شما هستم، و شما را از یوش آنا مصون میدارم. ابلیس در شکل «سراقه بن مالک بن جعشم مدلجی» خود را به قریش نشان داد. و قریش از بنی مدلج به خاطر دشمنی و عداوتی که میان آنها بود میترسیدند.
پس شیطان به آنها گفت: من یاور شما هستم، بنابر این قریش اطمینان یافتند و خشمگین و عصبانی بهسوی جنگ آمدند. ﴿فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِ﴾وقتی که هر دو گروه، مسلمانان و کافران روبرو شدند، شیطان، جبرئیل ÷ را دید که فرشتگان را پخش مینماید، پس به شدت ترسید، ﴿نَكَصَ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ﴾و به عقب برگشت و فرار کرد، ﴿وَقَالَ﴾و به کسانی که فریبشان داده بود، گفت: ﴿إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّنكُمۡ إِنِّيٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَ﴾من از شما بیزارم، من فرشتگان را میبینم که هیچکس نمیتواند آنها را بکشد، ﴿إِنِّيٓ أَخَافُ ٱللَّهَ﴾من میترسم که خدا در دنیا مرا سزا دهد، ﴿وَٱللَّهُ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ﴾و خداوند سخت کیفر است. و احتمال دارد که شیطان در دلهایشان رخنه کرده و به آنان وسوسه کرده باشد که امروز هیچ کس نمیتواند بر آنان پیروز شود و او یاور آنهاست. و وقتی که آنها را به جایگاهشان وارد کرد، از آنها جدا شد و برگشت و از آنان بیزاری جست. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿كَمَثَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱكۡفُرۡ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّنكَ إِنِّيٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦ فَكَانَ عَٰقِبَتَهُمَآ أَنَّهُمَا فِي ٱلنَّارِ خَٰلِدَيۡنِ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِينَ١٧﴾[الحشر: ۱۶-۱٧]. «مانند شیطان آنگاه که به انسان گفت: کفر بورز»، و هنگامی که انسان کفر ورزید شیطان گفت: من از تو بیزارم، من از خداوندی که پروردگار جهانیان است، میترسم. پس سرانجام هر دوی آنان این شد که آن دو در آتش جهنم برای همیشه میمانند و این سزای ستمگران است».
﴿إِذۡ يَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ﴾وقتی که افراد ضعیف الایمانی که در دلهایشان شک و تردید بود به مومنانی که علی رغم تعداد اندکشان به جهاد با مشرکین اقدام نمودند، میگفتند: ﴿غَرَّ هَٰٓؤُلَآءِ دِينُهُمۡ﴾یعنی دینی که آنها بر آنها هستند آنان را به این ورطه کشانده است، که توانایی رهایی از آن را ندارند. آنها با تحقیر و بیعقل شمردن مومنان چنین میگفتند، حال آنکه سوگند به خدا آنان سوگند کم خرد و کم درایت بودند، زیرا ایمان باعث میشود که صاحب ایمان کارهای آن چنان بزرگی را انجام دهند، چون مومن بر خدا توکل مینماید، و میداند که هیچ نیرو و توان و استطاعتی برای هیچ احدی نیست جز از ناحیهی خدا. و اگر همه مردم جمع شوند تا به اندازه ذرهای به او فایده برسانند به او فایده نخواهند رساند مگر به مقداری که خداوند برای او نوشته است. و اگر همه جمع شوند تا به وی ضرری برسانند، ضرری به او نمیرسانند مگر به آن اندازه که خداوند برای او نوشته است. و مومن میداند که او برحق است، و خداوند در همه آنچه که مقدر نموده است با حکمت و مهربان میباشد.
پس مومن دراقدامات خود به قدرت و تعداد زیاد طرفِ مقابل توجه نمیکند، بلکه او به پروردگارش اعتماد دارد، و قلبش به یاد او آرامش یافته است. و آشفته و ترسو نخواهد بود. بنابر این فرمود: ﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ﴾و هرکس بر خداوند توکل نماید پس همانا خداوند توانا است، و هیچ نیرویی نمیتواند او را شکست دهد. ﴿حَكِيمٞ﴾و در آنچه مقدر و اجرا نموده است با حکمت میباشد.
آیهی ۵۲-۵۰:
﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ يَتَوَفَّى ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِيقِ٥٠﴾[الأنفال: ۵۰].«و اگر ببینی بدانگاه که فرشتگان جان کافران را میگیرند و بر سر و صورت و پشتشان میزنند (و میگویند:) عذاب سوزان را بچشید».
﴿ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيكُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَيۡسَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ٥١﴾[الأنفال: ۵۱].«این به خاطر کارهایی است که از پیش میفرستادید، و خداوند بر بندگان کمترین ستمی روا نمیدارد».
﴿كَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِيّٞ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٥٢﴾[الأنفال: ۵۲].«چون شیوۀ فرعونیان و کسانی که پیش از آنها بودند، به آیات خدا کفر ورزیدند، پس خداوند آنان را به سبب گناهانشان گرفت، همانا خداوند توانای سخت کیفر است».
خداوند متعال میفرماید: اگر کسانی را ببینی که به آیات خدا کفر ورزیدهاند، آنگاه که فرشتگانِ مامورِ قبض ارواحشان جانشان را میگیرند، در حالی که اضطراب به شدت آنها را فرا گرفته و دچار اندوه و پریشانی بزرگی شدهاند، ﴿ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ﴾و فرشتگان بر سر و صورت و پشتشان میزنند، و به آنها میگویند: روحتان را بیرون آورید، حال آنکه جان و روحشان امتناع میورزد و از خارج شدن ابا میکند، چون عذاب دردناکی را پیش رو دارند، بنابر این فرمود: ﴿وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِيقِ﴾عذاب سخت و سوزان را بچشید. و پروردگارتان در اینکه شما را به این عذاب گرفتار نموده هیچ ظلم و ستمی را مرتکب نشده است، چرا که این عذاب به خاطر گناهانی است که انجام داده، و از پیش فرستاده اید، و چنین نتیجهای را به دنبال داشته است. و این سنت و قانون خدا در مورد پیشینیان و آیندگان است. شیوه و سنت خدا در مورد تکذیب کنندگان این است که آنان را به سبب گناهانشان هلاک گرداند.
﴿كَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾مانند شیوه فرعونیان و دیگر امتهای تکذیبکننده که پیش از آنان بودند، ﴿كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ﴾به آیات خدا کفر ورزیدند، پس خداوند آنها را کیفر داد، ﴿بِذُنُوبِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِيّٞ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ﴾به سبب گناهانشان، همانا خداوند قوی و سخت کیفر است. و هرکس را که بخواهد بگیرد او نمیتواند خداوند را ناتوان نماید. ﴿مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِيَتِهَآ﴾[هود: ۵۶]. «هیچ جانوری وجود ندارد مگر اینکه خداوند پیشانیش را میگیرد».
آیهی ۵۴-۵۳:
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ لَمۡ يَكُ مُغَيِّرٗا نِّعۡمَةً أَنۡعَمَهَا عَلَىٰ قَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٞ٥٣﴾[الأنفال: ۵۳].«این بدان خاطر است که خداوند هیچ نعمتی را که به قومی داده است تغییر نمیدهد مگر اینکه آنان حال خود را تغییر دهند، و بیگمان خداوند شنوای دانا است».
﴿كَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ فَأَهۡلَكۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡ وَأَغۡرَقۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَۚ وَكُلّٞ كَانُواْ ظَٰلِمِينَ٥٤﴾[الأنفال: ۵۴].«مانند شیوۀ فرعونیان و کسانی که پیش از آنها بودند، آیات پروردگارشان را تکذیب کردند، پس ما ایشان را به سبب گناهانشان هلاک ساختیم. و فرعونیان را غرق نمودیم، و همه ستمکار بودند».
﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ لَمۡ يَكُ مُغَيِّرٗا نِّعۡمَةً أَنۡعَمَهَا عَلَىٰ قَوۡمٍ﴾عذابی را که خداوند بر امتهای تکذیبکننده فرود آورد، و نعمتهایی راکه از آنان دور نمود به خاطر گناه و تغییر دادن حالات خودشان بود، چرا که خداوند هیچ نعمتی را از نعمتهای دینی و دنیوی که به گروهی داده است تغییر نمیدهد. بلکه آن نعمتها را باقی میگذارد، و از آن بر آنان میافزاید اگر بیشتر شکر او را به جای آورند. ﴿حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾مگر اینکه آنان حال خود را تغییر دهند. یعنی حالت آنها را اطاعت کردن به انجام دادن گناه مبذول نمایند، و در مقابل نعمت ناسپاسی کنند. پس آنگاه خداوند نعمت را از آنها میگیر و آن را به نقمت تبدیل میکند، همانطور که آنها حالت خود را تغییر دادند، و در این رابطه حکمت از آن خدا است، و او نسبت به بندگانش عدالت و احسان دارد، چرا که آنان را تنها به سبب ستمشان معاقبه کرده است، و اینکه دلهای بندگان مطیعش را بهسوی خود جذب نموده است و این به سبب آن است که اگر از فرمان او اطاعت نکنند آنان را به سزای اعمالشان میرساند. ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٞ﴾و خداوند شنوای دانا است، همه آنچه را که گویندگان بر زبان میآورند، خواه آهسته بگویند و خواه تند و آشکارا، میشنود. و همه آنچه را دلها در خود دارند، میداند، پس به مقتضای علم و مشیت خدا، افکار و اندیشههایی بر بندگانش جاری میشود.
﴿كَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ﴾همچون شیوه فرعون و قومش، ﴿وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ﴾و کسانی که پیش از آنها بودند، وقتی که آیات پروردگارشان را بدانگاه که به نزدشان آمد تکذیب کردند، ﴿فَأَهۡلَكۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡ﴾پس هریک از آنان را برحسب جنایتشان هلاک کردیم.
﴿وَأَغۡرَقۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَۚ وَكُلّٞ كَانُواْ ظَٰلِمِينَ﴾و فرعونیان را غرق نمودیم، و هریک از هلاک شوندگان و عذاب داده شدگان بر خود ستم کردند و برای هلاکت خود تلاش نمودند. و خداوند بر آنها ستم نکرد و بدون ارتکاب جرم و جنایت آنها را مواخذه ننمود. پس مخاطبان باید بپرهیزند از اینکه در ستم کردن با آنها مشابهت اختیار کنند، و مانند آنها بر خود ستم نمایند، که آنگاه خداوند عذابی را را که بر آن فاسقان فرود آورد بر آنان هم فرود میآورد.
آیهی ۵٧-۵۵:
﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ٥٥﴾[الأنفال: ۵۵].«بیگمان بدترین جنبندگان نزد خدا کسانیاند که کفر ورزیدهاند، پس آنان ایمان نمیآورند».
﴿ٱلَّذِينَ عَٰهَدتَّ مِنۡهُمۡ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهۡدَهُمۡ فِي كُلِّ مَرَّةٖ وَهُمۡ لَا يَتَّقُونَ٥٦﴾[الأنفال: ۵۶].«کسانی که از آنان پیمان گرفتهاید، ولی هر بار پیمانشان را میشکنند، و پرهیزگاری نمیکنند».
﴿فَإِمَّا تَثۡقَفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡحَرۡبِ فَشَرِّدۡ بِهِم مَّنۡ خَلۡفَهُمۡ لَعَلَّهُمۡ يَذَّكَّرُونَ٥٧﴾[الأنفال: ۵٧].«پس اگر آنان را در جنگ یافتی چنان آنان را درهم بکوب که کسانی که در پشت سر ایشان قرار دارند، پند بگیرند».
﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ٥٥﴾بیگمان کسانی که سه خصلت کفر ورزیدن، ایمان نیاوردن و خیانت کردن را دارا باشند، به گونهای که به هیچ عهد و پیمانی پایبند نباشند، آنها نزد خدا بدترین جنبندگان هستند، و از الاغ و سگ و دیگر حیوانات بدترند، زیرا هیچ خیری در آنها وجود ندارد، و فقط میتوان از آنها انتظار شر و بدی را داشت. پس اینها باید نابود گردند تا بیماریشان به دیگران سرایت نکند. بنابر این فرمود: ﴿تَثۡقَفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡحَرۡبِ﴾پس اگر آنها را در حالت جنگ یافتی، و عهد وپیمانی نداشتند، ﴿فَشَرِّدۡ بِهِم مَّنۡ خَلۡفَهُمۡ﴾آنها را در هم بکوب و عذابی به آنان بچشان که برای کسانی که پشت سرشان میآیند مایه عبرت باشند، ﴿لَعَلَّهُمۡ﴾تا شاید کسانی که پشت سر آنان میآیند، ﴿يَذَّكَّرُونَ﴾از آنچه که بر سر آنها آمده است، پند بگیرند، تا آنچه که بر سر آنها آمده است بر سرشان نیاید. و این یکی از فوائد مجازات و حدودی است که در پی گناهان انجام میگیرد، چرا که مجازات و حدود سبب باز آمدن دیگران میشود. هم چنانکه سبب میشود کسی که گناه انجام داده است آن را تکرار نکند، و از آن دوری جوید. و مقید کردن این عقوبت و سزا به زمان جنگ دلالت مینماید که کافر گرچه خیانت کار و عهدشکن باشد اگر عهد و پیمانی بست، جایز نیست به او خیانت کرد و عهدش را شکست.
آیهی ۵۸:
﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوۡمٍ خِيَانَةٗ فَٱنۢبِذۡ إِلَيۡهِمۡ عَلَىٰ سَوَآءٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡخَآئِنِينَ٥٨﴾[الأنفال: ۵۸].«و هرگاه از خیانت گروهی بیم داشتی، همچون ایشان پیمانشان را بهسوی آنان بینداز و لغو کن (به گونهای که همه در آگاهی از نقض عهد) برابر شوند، بیگمان خداوند خیانت کاران را دوست ندارد».
اگر میان تو و میان قومی بر جنگ نکردن عهد و پیمانی بود، و ترسیدی که خیانت کنند، به این صورت که از قراین و حالات آنها به نظر میرسید که خیانت کنند، بدون اینکه به صراحت خیانتی از آنها سر بزند، ﴿فَٱنۢبِذۡ إِلَيۡهِمۡ﴾پیمان آنها را بهسوی آنان بیانداز و لغو کن. و به آنها خبر بده که بین تو و آنها پیمانی نیست.
﴿عَلَىٰ سَوَآءٍ﴾تا آگاهی تو و آنان به اقتضای پیمان برابر شود. یعنی تا همگی بدانید که دیگر پیمانی در کار نیست. و برای تو جایز نیست که به آنها خیانت کنی یا کاری را انجام دهی که برحسب پیمان نباید آن را انجام دهی، تا وقتی که آنها را به ملغی بودن پیمان آگاه کنی. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡخَآئِنِينَ﴾بیگمان خداوند خیانت کاران را دوست ندارد، و به شدت از آنها متنفر است، پس باید دلایل روشنی باشد که شما را از خیانت کردن تبرئه نماید. این آیه دلالت مینماید که هرگاه خیانت آنان ثابت گردد نیازی نیست که پیمانشان به آنها برگردانده شود، و مطلع گردند که پیمان لغو شده است، چون لغو شدن پیمان بر آنها پوشیده نیست، نیز لغو کردن پیمان در چنین حالتی فایدهای ندارد، و چون فرموده است: ﴿عَلَىٰ سَوَآءٍ﴾به گونهای که همه در آگاهی از نقص عهد برابر شوند، و در اینجا خیانت و عهدشکنی آنها برای همه معلوم است.
نیز مفهوم آیه دلالت مینماید که اگر بیم خیانت از آنها نباشد به این صورت که کاری از آنها به چشم نخورد که بر عهد شکنی و خیانت دلالت نماید، در این صورت لغو کردن پیمان جایز نیست، بلکه باید تا مدت عهد و پیمان به پایان میرسد به آن وفا کرد.
آیهی ۵٩:
﴿وَلَا يَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ سَبَقُوٓاْۚ إِنَّهُمۡ لَا يُعۡجِزُونَ٥٩﴾[الأنفال: ۵٩].«و کافران گمان نکنند که پیشی گرفته و دررفتهاند، آنان نمیتوانند (ما را) درمانده کنند».
کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیده و آیات او را تکذیب میکنند، گمان نبرند که آنها از خدا پیشی گرفته، و از دست او در رفتهاند، زیرا آنها نمیتوانند خداوند را درمانده و ناتوان کنند، و خداوند در کمین آنها است اما بنا بر حکمتِ خویش به آنها مهلت داده و عذاب خود را فورا بر آنان نازل نمیکند. از جمله حکمت الهی در این زمینه این است که بندگان مومن خویش را آزمایش میکند تا با انجام طاعت و آنچه که موجب خشنودی وی میگردد توشههایی برای خود برگیرند، و به مقامهای بلند و عالی برسند، و به اخلاق و صفتهایی متصف شوند که جز به این طریق نمیتوانند به آن مقام رفیع دست یابند. بنابر این به بندگان مومنش فرمود:
آیهی ۶۰:
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ يَعۡلَمُهُمۡۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيۡءٖ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ يُوَفَّ إِلَيۡكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ٦٠﴾[الأنفال: ۶۰].«و برای (مبارزه با) آنان آنچه از نیرو و اسبان آماده دارید مهیا سازید تا با آن دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید، و کسانی دیگر جز آنان را نیز بترسانید که آنان را نمیشناسید، و خدا آنان را میشناسد، و هر چیزی که در راه خدا خرج کنید پاداش آن کاملاً به شما داده میشود و شما هیچگونه ستمی نمیبینید».
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ﴾و برای مبارزه با دشمنان کافرتان که در راستای نابودی شما و باطل کردن دینتان تلاش میکنند، آنچه از نیروی عقلی و بدنی و انواع تسلیحات و غیره که در توان دارید و شما را در جنگ با آنها کمک کند، مهیا سازید. پس صنایعی که در آن انواع تسلیحات و وسایل جنگی از قبیل توپ و مسلسل و تفنگ و هواپیماهای جنگی و ماشینهای زرهی و کشتی و دژ و خندق و وسایل دفاعی ساخته میشود، و اتخاذ سیاستی که به وسیله آن مسلمین پیشرفت نموده و شر دشمنان از آنها دور میشود، و آموختن تیراندازی و تمرین شجاعت و مدیریت در آن داخل است. بنابر این پیامبر ص فرمود: «أَلا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْي». «آگاه باشید که بیگمان نیرو و توان در تیراندازی است». و از آن جمله آماده کردن و تهیه سواریهایی است که هنگام جنگ مورد نیاز هستند. بنابر این فرمود: ﴿وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ﴾و آماده ساختن اسبها که با آن دشمنان خدا و دشمنانتان را بترسانید. و این علت یعنی ترساندن دشمنان، در آن زمان در اسب وجود داشته، و حکم بر علت خود مبتنی است و هرگاه علت وجود داشته باشد حکم نیز خواهد بود. پس اگر چیزی وجود داشت که بیش از اسب به وسیله آن دشمن ترسانده شود مانند تانک و زره پوش و هواپیما و هلیکوپتر که برای جنگ ساخته شدهاند و رعب بیشتری را در دل دشمن ایجاد میکنند، باید با تهیه کردن آن آمادگی کسب کرد و برای به دست آوردن آن تلاش نمود. اگر آن ادوات و وسایل جز با یاد گرفتن صنایع مورد نظر به دست نیاید واجب است آن صنایع را یاد گرفت. زیرا «آنچه که واجب جز با آن تکمیل نمیشود واجب است». ﴿تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ﴾دشمنان خدا و دشمنان خود را با آن بترسانید، کسانی که میدانید دشمنان شما هستند.
﴿وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ﴾و کسانی دیگر غیر از آنها را بترسانید که شما آنها را نمیشناسید، کسانی که از این به بعد با شما خواهند جنگید، ﴿ٱللَّهُ يَعۡلَمُهُمۡ﴾و خداوند آنها را میشناسد.
بنابراین مومنان را دستور داده است تا برای پیکار با کفار آمادگی داشته باشند، و بزرگترین چیزی که مسلمین را در جنگ با آنها یاری مینماید بخشش مال در راه جهاد با کفار است. بنابر این خداوند با تشویق بر این کار فرمود: ﴿وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيۡءٖ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ﴾و آنچه را که در راه خدا خرج کنید، کم باشد یا زیاد، ﴿يُوَفَّ إِلَيۡكُمۡ﴾پاداش آن در روز قیامت چندین برابر به شما داده میشود، تا جایی که پاداش انفاق در راه خدا هفتاد برابر و بیش از آن داده میشود. ﴿وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ﴾و چیزی از اجر و ثواب آن از شما کاسته نمیشود.
آیهی ۶۴-۶۱:
﴿وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلۡمِ فَٱجۡنَحۡ لَهَا وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٦١﴾[الأنفال: ۶۱].«و اگر به صلح گراییدند، تو (نیز) بدان گرای و بر خدا توکل کن، بیگمان او شنوای داناست».
﴿وَإِن يُرِيدُوٓاْ أَن يَخۡدَعُوكَ فَإِنَّ حَسۡبَكَ ٱللَّهُۚ هُوَ ٱلَّذِيٓ أَيَّدَكَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِينَ٦٢﴾[الأنفال: ۶۲].«و اگر بخواهند ترا فریب دهند، بیگمان خدا ترا کافی است، او همان کسی است که تو را با یاری خود و با مؤمنان توان داد و تقویت کرد».
﴿وَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِيزٌ حَكِيمٞ٦٣﴾[الأنفال: ۶۳].«و بین دلهای آنان الفت ایجاد نمود، اگر همۀ آنچه را که در زمین است خرج میکردی، نمیتوانستی میان دلهایشان الفت برقرار سازی، ولی خداوند بین آنان انس و الفت انداخت. همانا او توانا و فرزانه است».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ حَسۡبُكَ ٱللَّهُ وَمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٦٤﴾[الأنفال: ۶۴].«ای پیامبر! خدا برای تو و برای مؤمنانی که از تو پیروی کردهاند کافی است».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلۡمِ﴾و اگر کافرانی که با شما میجنگند به صلح و ترک جنگ گرایش پیدا کردند، ﴿فَٱجۡنَحۡ لَهَا وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ﴾تو نیز با توکل بر پروردگارت خواسته آنها را بپذیر، زیرا در این کار فواید زیادی است.
از جمله اینکه طلب عافیت و سلامتی در هر وقت و مکانی امر مطلوبی است، پس وقتی که آنها خود به این کار مبادرت کردند، به طریق اولی باید خواسته آنها را پذیرفت. و اینکه صلح باعث تمرکز فکر و استراحت نیروهایتان میشود، و میتوانید برای زمان مناسب آمادگی بیشتر پیدا کنید. نیز اینکه وقتی صلح کردید و در امان باشید شدید و هر یک از شما توانست عقیده دیگری را بشناسد، بدون شک اسلام رشد و ترقی خواهد کرد و چیزی بر او بالاتر قرار نمیگیرد.
و هر کس که دارای عقل و بینش باشد اگر انصاف داشته باشد باید اسلام را بر دیگر ادیان ترجیح دهد، زیرا اوامر و نواهی اسلام زیبا و مفید است، و رفتار خوبی را برای تعامل با مردم ارایه میدهد. اسلام میگوید با مردم به عدالت رفتار کنید. در آئین اسلام و پیروان آن زیاد میشوند، و این صلح کمکی برای مسلمین علیه کفار خواهد بود. از صلح هیچ ضرر و زیانی متوجه اسلام و مسلمانان نمیگردد، مگر اینکه هدف کافران از صلح کردن فریب دادن مسلمین و به دست آوردن فرصت باشد.
پس خداوند خبر داد که خدعه و نیرنگ کافران را از آنان دور میکند و ضرر و فریب به خودشان بر میگردد. پس فرمود: ﴿وَإِن يُرِيدُوٓاْ أَن يَخۡدَعُوكَ فَإِنَّ حَسۡبَكَ ٱللَّهُ﴾و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خداوند تو را کافی است، و تو را در برابر اذیت و آزار آنان کفایت میکند، و خداوند مصالح تو را تامین مینماید، و پیشتر نیز خداوند تو را پشتیبانی و یاری کرده است، و این امر باید موجب اطمینان و آرامش قلبت گردد.
﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَيَّدَكَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾و او خدایی است که تو را با یاری خویشتن و توسط مومنان توان و نیرو بخشید. یعنی تو را با کمک آسمانی یاری نمود، و آن یاری خداست که هیچ چیزی نمیتواند در برابر آن مقاومت نماید. و تو را به وسیله مومنان یاری کرد و آنان را برای یاری کردن تو بر انگیخت.
﴿وَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا﴾اگر بعد از آن نفرت و تفرقه سختی که در آن قرار داشتند، همه طلا و نقره و تمامی آنچه را که در زمین است برای برقرار کردن الفت میان آنان خرج میکردی، ﴿مَّآ أَلَّفۡتَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡ﴾نمیتوانستی میان دلهایشان الفت بیاندازی، چون کسی جز خدا نمیتواند دلها را تغییر دهد.
﴿وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِيزٌ حَكِيمٞ﴾ولی خداوند میان دلهایشان انس و الفت برقرار کرد، همانا او توانا و حکیم است. یکی از مصادیق قدرت و توانایی او این است که میان دلهایشان الفت برقرار نمود، و دلهایشان را بعد از پراکندگی و دوری از همدیگر جمع و به یکدیگر نزدیک نمود: ﴿وَٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ كُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَكُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنۡهَا﴾[آل عمران: ۱۰۳]. «و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمن همدیگر بودید، پس خداوند میان دلهایتان الفت برقرار کرد، و به نعمت خدا برادر شدید، و شما در کناره پرتگاهی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد».
سپس خداوند متعال فرمود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ حَسۡبُكَ ٱللَّهُ﴾ای پیامبر! خدا تو را کافی است، ﴿وَمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾و نیز خداوند برای مومنانی که از تو پیروی میکنند کافی است. این وعده خدا برای بندگان مومنش میباشد که از پیامبر دوری میکنند، آنان را در مقابل دشمنانشان کفایت و حمایت میکند.
پس هرگاه ایمان آوردن و پیروی و اطاعت کردن آنان محقق باشد، خداوند آنها را در کلیه امور دین و دنیا حمایت و یاری میکند، در غیر این صورت کفایت و حمایتی در کار نخواهد بود.
آیهی ۶۶-۶۵:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ حَرِّضِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ عَلَى ٱلۡقِتَالِۚ إِن يَكُن مِّنكُمۡ عِشۡرُونَ صَٰبِرُونَ يَغۡلِبُواْ مِاْئَتَيۡنِۚ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّاْئَةٞ يَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفٗا مِّنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا يَفۡقَهُونَ٦٥﴾[الأنفال: ۶۵].«ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ برانگیز. اگر بیست نفر شکیبا از شما باشند، بر دویست نفر چیره میشوند، و اگر از شما صد نفر باشد بر هزار نفر از کافران چیره میگردند، به خاطر اینکه کافران گروهی هستند که نمیفهمند».
﴿ٱلۡـَٰٔنَ خَفَّفَ ٱللَّهُ عَنكُمۡ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمۡ ضَعۡفٗاۚ فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّاْئَةٞ صَابِرَةٞ يَغۡلِبُواْ مِاْئَتَيۡنِۚ وَإِن يَكُن مِّنكُمۡ أَلۡفٞ يَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفَيۡنِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ٦٦﴾[الأنفال: ۶۶].«هم اینک خداوند از (مسئولیت) شما کاست، و دانست که در شما ضعفی است، پس اگر صد نفر شکیبا از شما باشند بر دویست نفر از کافران چیره میشوند، و اگر هزار نفر صابر و شکیبا از شما باشند، بر دو هزار نفر به اذن و یاری خداوند چیره میگردند. و خداوند با شکیبایان است».
خداوند متعال به پیامبر ص میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ حَرِّضِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ عَلَى ٱلۡقِتَالِ﴾ای پیامبر! مومنان را به جهاد برانگیز. یعنی به هر طریقی که اراده آنان را تقویت مینماید و همتهایشان را فعال میکند، آنان را تحریک کن، از قبیل تشویق برای جهاد و مبارزه و رویارویی یا دشمنان، و ترساندن از ضد آن، و بیان فضیلت و شجاعت و شکیبایی و خیر و برکاتی که جهاد در دنیا و آخرت به دنبال دارد، و بیان ضرر بزدلی، و اینکه ترسویی از اخلاق پست و زشت است، و از دین و جوانمردی میکاهد، و اینکه مومنان به داشتن روحیه شجاعت و دلاوری بر دیگران اولویت دارند.
﴿إِن تَكُونُواْ تَأۡلَمُونَ فَإِنَّهُمۡ يَأۡلَمُونَ كَمَا تَأۡلَمُونَۖ وَتَرۡجُونَ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا يَرۡجُونَ﴾[النساء: ۱۰۴]. «اگر شما درد و رنج میکشید (بدانید که) قطعا آنها هم درد میکشند، هم چنانکه شما دردمند هستید، حال آنکه شما اجر و ثوابی را از خداوند انتظار دارید که آنان به (برخورداری از آن) امیدی ندارند».
﴿إِن يَكُن مِّنكُمۡ عِشۡرُونَ صَٰبِرُونَ يَغۡلِبُواْ مِاْئَتَيۡنِۚ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّاْئَةٞ يَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفٗا مِّنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾اگر از (میان) شما مومنان بیست نفر صابر و شکیبا باشند بر دویست نفر چیره میگردند، و اگر از (میان) شما صد نفر شکیبا باشند بر هزار نفر از کافران پیروز میشوند، یک نفر مسلمان در برابر ده نفر کافر. ﴿بِأَنَّهُمۡ﴾و این بدین خاطر است که کافران ﴿قَوۡمٞ لَّا يَفۡقَهُونَ﴾گروهی نادان هستند. یعنی آنها نمیدانند که خداوند چه چیزهایی را برای مجاهدان آماده نموده است، پس آنان به خاطر دست یابی به منصب و مقام عالی، و تباهی و فساد میجنگند، اما هدف شما از جنگ اعتلای کلمه الله و نصرت دینش، و دست آوردن رستگاری بزرگ نزد خداوند است، و همه اینها انگیزههایی برای شجاعت و شکیبایی و شتافتن به جبهههای جنگ میباشد.
سپس خداوند این حکم را بر بندگانش سبک نمود وفرمود: ﴿ٱلۡـَٰٔنَ خَفَّفَ ٱللَّهُ عَنكُمۡ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمۡ ضَعۡفٗا﴾اکنون خداوند برای شما تخفیف قایل شد و دانست که در شما ضعفی است، بنابر این رحمت و حکمت الهی اقتضا نمود تا در مورد شما تخفیف قایل شود.
﴿فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّاْئَةٞ صَابِرَةٞ يَغۡلِبُواْ مِاْئَتَيۡنِۚ وَإِن يَكُن مِّنكُمۡ أَلۡفٞ يَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفَيۡنِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ﴾پس اگر از (میان) شما صد نفر شکیبا باشند، بر دویست نفر چیره میگردند، و اگر از میان شما هزار نفر شکیبا باشند به اذن و یاری خدا بر دو هزار نفر چیره میگردند، و خداوند با کمک و تائیدات خود با شکیبایان است. صورت آیات خبر میدهد که مومنان وقتی به این تعداد مشخص برسند بر آن تعداد مشخص از کافران پیروز میشوند، و خداوند بر آنها منت مینهد که شجاعد و ایمان را در نهاد آنان قرار دادهاست. اما معنی آیه و حقیقت آن دستور است و خداوند در ابتدای کار مومنان را دستور داده که جایز نیست یک نفر از آنها در مقابل ده نفر از کافران، و ده نفر از آنان در مقابل صد نفر کافر، و صد نفر مومن در برابر هزار نفر کافر فرار کنند.
سپس خداوند این حکم را تخفیف داد، به گونهای که اگر کفار دو برابر مسلمانان بودند، برای مسلمانان جایز نیست که به هنگام رویارویی با آنان فرار کنند. اما اگر کافران از دو برابر مسلمین بیشتر بودند، برای مسلمین جایز است که فرار کنند. اما در اینجا دو مساله پیش میآید: یکی اینکه آیه به صورت خبر آمده است، و اصل در خبر این است که به معنی خبر، و منظور از آن منت گذاردن و خبر دادن از واقعیت این امر باشد.
دوم این که این تعداد مقید شدهاند به اینکه شکیبا باشند، به این صورت که بر شکیبایی تمرین کرده باشند. و مفهوم آیه چنین است که اگر شکیبا نباشند فرار کردن برای آنها جایز است گرچه تعداد کافران از دو برابر آنها کمتر باشد، اما این زمانی جایز است که گمان غالب مسلمانان بر این باشد که شکست میخورند و زیان میبینند.
پاسخ اشکال اول این است که فرموده الهی ﴿ٱلۡـَٰٔنَ خَفَّفَ ٱللَّهُ عَنكُمۡ﴾ـ اکنون خداوند برای شما تخفیف قایل شد ـ دلیل بر این است که این دستور لازم است، و یک امر ِ وجوبی و قطعی است، سپس خداوند آن را تا آن تعداد کاهش داد، پس مشخص است که یک دستور است گرچه در قالب خبر آمده باشد.
و گفته میشود آمد جمله به صورت خبر نکته زیبایی را در بردارد که اگر با صیغه امر بیان میشد این نکته در آن یافت نمیگردید، و آن تقویت قلوب مومنان و مژده پیروزی بر کافران میباشد. پاسخ اشکال دوم نیز این است که منظور از مقید کردن به «شکیبایی» عبارت است از اینکه خداوند مومنان را بر شکیبایی و صبر تحریک و تشویق نموده، و اینکه آنان باید اسباب و عوامل شکیبایی را فراهم کنند. پس هرگاه اسباب صبر را فراهم نمودند اسباب ایمانی و مادّی بشارتگر آن خواهند بود آنچه خداوند متعال مبنی بر پیروزی این تعداد اندک از آن خبر دادهاست، محقق خواهد شد.
آیهی ۶٩-۶٧:
﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ حَتَّىٰ يُثۡخِنَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ تُرِيدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡيَا وَٱللَّهُ يُرِيدُ ٱلۡأٓخِرَةَۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٞ٦٧﴾[الأنفال: ۶٧].«هیچ پیامبری حق ندارد که اسیرانی بگیرد تا آنکه در زمین کستار کند، و کاملاً بر دشمن پیروز شود. شما متاع دنیا را میطلبید و خداوند آخرت را میخواهد، و خداوند توانا و با حکمت است».
﴿لَّوۡلَا كِتَٰبٞ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمۡ فِيمَآ أَخَذۡتُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ٦٨﴾[الأنفال: ۶۸].«اگر از جانب خدا کتابی نبود قطعاً در آنچه گرفتهاید عذابی بزرگ به شما میرسید».
﴿فَكُلُواْ مِمَّا غَنِمۡتُمۡ حَلَٰلٗا طَيِّبٗاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٦٩﴾[الأنفال: ۶٩].«پس، از آنچه به غنیمت گرفتهاید حلال و پاکیزه بخورید، و از خدا بترسید، بیگمان خداوند بخشایندۀ مهربان است».
در اینجا خداوند پیامبر و مومنان را سرزنش مینماید، که چرا در جنگ بدر وقتی که مشرکان را اسیر کردند، آنها را به خاطر فدیه گرفتن زنده نگاه داشتند؟ این در حالی است که رای امیر المومنین عمر بن خطاب این بود که باید کشته شوند و ریشه کن گردند.
پس خداوند متعال فرمود: ﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ حَتَّىٰ يُثۡخِنَ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾پیامبری که با کفار میجنگد، کفاری که میخواهند نور خدا را خاموش نمایند، و برای از بین بردن دین او و تمامی کسانی که خدا را میپرستند تلاش مینمایند، برای چنین پیامبری شایسته نیست که به هنگام اسیر نمودن آنان، آنها را به خاطر فدیه گرفتن آزاد کند. نباید از چنین کفاری که به اسارت در آمدهاند، فدیه قبول کرد، و باید از بین برده شوند، و شر آنها کم گردد، پس تا وقتی که کافران دارای شر و قدرت باشند بهتر است که آنها را به اسارت در نیاورد، بلکه در همان میدان جنگ به قتل رساند.
پس وقتی که پیامبر آنها را در هم کوبید و آنها را کشت و مسلمین پیروز شدند، و شر مشرکین از بین رفت، و نابود شدند، در این هنگام اشکالی ندارد که به اسارت گرفته شده و نگاه داشته شوند. خداوند متعال میفرماید: ﴿تُرِيدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡيَا﴾شما با گرفتن فدیه و زنده نگاه داشتن آنها کالا و متاع دنیا را میخواهید. یعنی این کار مصلحتی برای دینتان ندارد. ﴿وَٱللَّهُ يُرِيدُ ٱلۡأٓخِرَةَ﴾و خداوند با قدرت و بخشیدن به دینش و یاری کردن دوستانش، و بالاتر قرار دادن سخن آنها بر دیگران، آخرت را میخواهد، پس به چیزی دستور میدهد که شما را به مقامات رفیع آن میرساند.
﴿وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٞ﴾و خداوند دارای قدرت و توانایی کامل است، و اگر میخواست بدون جنگ کافران را شکست دهد چنین میکرد، اما او حکیم است و برخی از شما را به وسیله برخی دیگر میآزماید. ﴿لَّوۡلَا كِتَٰبٞ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَ﴾اگر از جانب خدا حکمی که قضا و قدر او بر آن رفته است مبنی بر حلال بودن غنیمتها نبود، و عذاب را از شما دور نمیکرد، ﴿لَمَسَّكُمۡ فِيمَآ أَخَذۡتُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ﴾قطعا در آنچه گرفتید عذابی بزرگ به شما میرسد. و در حدیث آمده است: «لَو نَزَلَ عَذَابُ يوم بَدرٍ مَا نَجَا مِنهُ إلَّا عُمرَ». «اگر عذابِ روز بدر فرو فرستاده میشد، جز عمر هیچ کس نجات نمییافت».
﴿فَكُلُواْ مِمَّا غَنِمۡتُمۡ حَلَٰلٗا طَيِّبٗا﴾پس، از آنچه به غنیمت گرفتهاید حلال و پاکیزه بخورید. و این از لطف خدا نسبت به این امت است که غنایم را برای آن حلال کرده است، در حالی که برای هیچ امتی پیش از آنان حلال نبوده است. ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ﴾و در همه کارهایتان به منظور ادای سپاسِ نعمتهای خدا، از خدا بترسید و پرهیزگاری را پیشه خود سازید.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ﴾بیگمان خداوند آمرزنده است و گناهان هرکس را که بهسوی او باز گردد، میآمرزد. نیز گناهان هرکس که چیزی را شریک وی نسازد، میآمرزد. ﴿رَّحِيمٞ﴾و نسبت به شما مهربان است، زیرا غنایم را برایتان حلال و پاکیز قرار داد.
آیهی ٧۱-٧۰:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّمَن فِيٓ أَيۡدِيكُم مِّنَ ٱلۡأَسۡرَىٰٓ إِن يَعۡلَمِ ٱللَّهُ فِي قُلُوبِكُمۡ خَيۡرٗا يُؤۡتِكُمۡ خَيۡرٗا مِّمَّآ أُخِذَ مِنكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٧٠﴾[الأنفال: ٧۰]. «ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند، بگو: اگر خداوند خیری در دلهایتان سراغ داشته باشد بهتر از آنچه از شما گرفته شده است به شما خواهد داد، و شما را میآمرزد و خداوند آمرزنده و مهربان است».
﴿وَإِن يُرِيدُواْ خِيَانَتَكَ فَقَدۡ خَانُواْ ٱللَّهَ مِن قَبۡلُ فَأَمۡكَنَ مِنۡهُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ٧١﴾[الأنفال: ٧۱].«و اگر بخواهند به تو خیانت کنند در حقیقت پیش از این به خدا خیانت کردهاند، پس (شما را) بر آنان پیروز گردانید و خداوند دانا و حکیم است».
این دو آیه نیز در مورد اسیران جنگ بدر نازل شده است، یکی از این اسیران عباس، عموی پیامبر صبود. وقتی از او خواستند که فدیه بدهد ادعا کرد که قبل از این مسلمان بوده است، اما فدیه را از او ساقط نکردند. خداوند به خاطر تسکین دل او و کسانی که مانند وی بودند این آیه را نازل فرمود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّمَن فِيٓ أَيۡدِيكُم مِّنَ ٱلۡأَسۡرَىٰٓ إِن يَعۡلَمِ ٱللَّهُ فِي قُلُوبِكُمۡ خَيۡرٗا يُؤۡتِكُمۡ خَيۡرٗا مِّمَّآ أُخِذَ مِنكُمۡ﴾ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند، بگو: اگر خداوند خیری در دلهایتان سراغ یابد بهتر از مالی که از شما گرفته شده است به شما خواهد داد، و از فضل خویش خیر فراوانی را برایتان فراهم مینماید.
﴿وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ﴾و گناهانتان را میآمرزد و شما را وارد بهشت مینماید، و خداوند آمرزنده مهربان است. خداوند در خصوص عباس و دیگران به وعدهاش وفا نمود، چرا که پس از آن، عباس مال فراوانی را به دست آورد. یک روز مال فراوانی پیش پیامبر صآورده شد، و عباس نیز در آن هنگام حاضر بود، پس پیامبر به او دستور داد به اندازهای که میتواند از آن مال بردارد، و برای خود ببرد، عباس نیز به اندازهای برداشت که نزدیک بود نتواند آن را حمل کند.
﴿وَإِن يُرِيدُواْ خِيَانَتَكَ﴾و اگر تلاش نمایند با شما جنگ کنند و پیمان را بشکنند و به تو خیانت نمایند، ﴿فَقَدۡ خَانُواْ ٱللَّهَ مِن قَبۡلُ فَأَمۡكَنَ مِنۡهُمۡ﴾آنان پیش از این به خدا خیانت کردهاند، پس شما را بر آنان پیروز گردانید. بنابر این باید از خیانتِ به تو بپرهیزند، زیرا خداوند متعال بر آنان قدرت دارد و آنها تحت اختیار و تصرف او هستند. ﴿وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾و خداوند به همه چیز دانا و آگاه است و هر چیزی را در جایش قرار میدهد. از جمله دانایی و حکمت او این است که این احکام ارزشمند و زیبا را برایتان مشروع نموده، و چنانچه اسیران بخواهند نسبت به شما خیانتی روا بدارند شما را از شر آنان مصون میدارد.
آیهی ٧۲:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِكَ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلَٰيَتِهِم مِّن شَيۡءٍ حَتَّىٰ يُهَاجِرُواْۚ وَإِنِ ٱسۡتَنصَرُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ فَعَلَيۡكُمُ ٱلنَّصۡرُ إِلَّا عَلَىٰ قَوۡمِۢ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَهُم مِّيثَٰقٞۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ٧٢﴾[الأنفال: ٧۲].«بیگمان کسانی که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند و (کسانی که به مهاجرین) جای دادند، و یاری کردند، آنان یاران یکدیگر هستند. و کسانی که ایمان آوردند و هجرت نکردند هیچگونه ولایتی در برابر آن ندارید، مگر اینکه هجرت کنند، و اگر از شما در (کار) دین یاری و کمک خواستید، بر شماست که آنان را یاری کنید، مگر زمانی که مخالفان آنان گروهی باشند که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه میکنید بینا است».
این آیه منشور پیمان دوستی و محبت مومنان با یکدیگر است. خداوند این پیمان را بین مهاجرین که ایمان آوردند، و در راه خدا هجرت نمودند، و دیارشان را به خاطر جهاد در راه خدا ترک کردند، و بین انصار که پیامبر خدا صو یارانش را پناه دادند و آنان را در سرزمین خود با مال و جانشان یاری کردند منعقد نمود. پس این دو گروه یاران و دوستان یکدیگرند، زیرا به خاطر کامل بودن ایمانشان مکمل همدیگر هستند.
﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلَٰيَتِهِم مِّن شَيۡءٍ حَتَّىٰ يُهَاجِرُواْۚ﴾و کسانی که ایمان آوردند و هجرت نکردند، شما هیچ ولایتی در برابر آنان ندارید، مگر اینکه هجرت کنند، زیرا زمانی که به شدت به آنها نیاز داشتید حمایت و ولایتشان را قطع کردند، پس چون هجرت نکردند، مومنان ولایتی در برابر آنها ندارند. ﴿وَإِنِ ٱسۡتَنصَرُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ﴾ولی اگر آنان در امر دین از شما یاری خواستند، یعنی برای جنگ با کسانی که با آنها میجنگند از شما یاری طلبیدند، ﴿فَعَلَيۡكُمُ ٱلنَّصۡرُ﴾پس یاری کردن آنها و جنگیدن در کنار آنان بر شما واجب است. و اگر به خاطر اهدافی غیر دینی با کسانی دیگر جنگیدند، یاری کردن آنها بر شما واجب نیست.
﴿إِلَّا عَلَىٰ قَوۡمِۢ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَهُم مِّيثَٰقٞ﴾مگر علیه قومی که میان شما و آنها پیمانی وجود دارد. یعنی پیمانی برای نجنگیدن دارید، پس اگر مومنانی که جدا شدهاند و هجرت نکردهاند، خواستند با آنها بجنگند، به خاطر پیمانی که میان شما و آنان است آنها را یاری نکنید.
﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ﴾و خداوند به آنچه میکنید بیناست و حالتی را که بر آن هستید، میداند، پس احکامی را برایتان مشروع مینماید که شایسته شما است.
آیهی ٧۳:
﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٍۚ إِلَّا تَفۡعَلُوهُ تَكُن فِتۡنَةٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَفَسَادٞ كَبِيرٞ٧٣﴾[الأنفال: ٧۳].«و کسانی که کفر ورزیدند برخی یاران برخی دیگرند، اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین برپا میگردد».
پس از آنکه خداوند پیمان دوستی را میان مومنان بست، خبر داد که برخی از کافران دوستان برخی دیگرند، چون کفر همه را دور جمع مینماید، پس با کافران جز کافری مانند آنها دوستی نمینماید، ﴿إِلَّا تَفۡعَلُوهُ﴾اگر شما با مومنان دوستی نکنید و با کافران دشمنی نورزید، به این صورت که با همه دوستی کنید، یا با همه دشمنی ورزید، یا کافران را به دوستی بگیرید و با مومنان دشمنی کنید، ﴿تَكُن فِتۡنَةٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَفَسَادٞ كَبِيرٞ﴾فتنه و فساد بزرگی در زمین برپا میگردد، زیرا بر اثر آن شر فراوانی به وجود میآید، از قبیل اختلاط حق با باطل، و اختلاط مومن با کافر، و انجام نگرفتن بسیاری از عبادتهای بزرگ، مانند جهاد و هجرت و دیگر اهداف شریعت که اگر مومنان یکدیگر را به دوستی نگیرند تمامی این مصایب به وجود خواهد آمد.
آیهی ٧۵-٧۴:
﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ٧٤﴾[الأنفال: ٧۴].«و کسانی که ایمان آوردند، و هجرت نمودند، و در راه خدا جهاد کردند، و همچنین کسانی که پناه دادند و یاری نمودند، اینان بهراستی مؤمنانند، برای آنان آمرزش و روزی شایسته است».
﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ مَعَكُمۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ مِنكُمۡۚ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمُۢ٧٥﴾[الأنفال: ٧۵]. «و کسانی که پس از این، ایمان آوردند و هجرت کردند و همراه با شما جهاد نمودند، آنان از شما هستند، و خویشاوندان در کتاب خدا نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند، بیگمان خداوند به همه چیز دانا است».
آیات گذشته در مورد پیمان دوستی بین مهاجر و انصار بود، و این آیات در مورد بیان ستایش و پاداش آنهاست. پس فرمود: ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗا﴾و کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند، و کسانی که به مهاجرین جای دادند و آنان را یاری کردند، اینها به راستی مومناند، چون صداقت و راستی ِ ایمانشان را با هجرت و یاری نمودن و دوست داشتن یکدیگر، و جهاد با دشمنان کافر و منافقشان نشان دادند. ﴿لَّهُم مَّغۡفِرَةٞ﴾برای آنان از جانب خدا آمرزش است، و بدیها و گناهانشان محو میگردد، و لغزشهایشان از بین میرود. ﴿وَ﴾برای آنان، ﴿رِزۡقٞ كَرِيمٞ﴾و در باغهای بهشت خیر فراوانی از جانب پروردگار بزرگوار به آنان میرسد.
و ممکن است پیشی از پاداش آخرت، در دنیا نیز به آنان پاداشی برسد که شادمان شوند، و چشمهایشان روشن گردد، و دلهایشان با آن آرامش یابد، ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ مَعَكُمۡ﴾و همچنین کسانی که بعد از مهاجرین و انصار میآیند و به خوبی از آنان پیروی کرده، و ایمان آورده و هجرت نموده، و در راه خدا جهاد میکنند، ﴿فَأُوْلَٰٓئِكَ مِنكُمۡ﴾پس ایشان از شما هستند، آنچه برای شماست به آنان هم میرسد، و آنچه که به ضرر شما است به ضرر آنان نیز میباشد. پس این دوستی ایمانی که در اول اسلام بود اثر و نقشی بسیار بزرگ داشت تا جایی که پیامبر صبین مهاجرین و انصار علاوه بر برادری عام ایمانی، به طور خاص نیز پیمان برادری برقرار کرد، و هریک ر ا برادر دیگری قرار داد تا جایی که بر اثر این برادری از یکدیگر ارث بردند. پس خداوند این آیه نازل نمود: ﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ﴾و خویشاوندان در کتاب خدا (از دیگر مومنان) به همدیگر سزاوارترند، پس جز عصبهها و کسانی که دارای سهمی از ترکه هستند کسی دیگر از میت ارث نمیبرد. بنابر این اگر عصبات و کسانی که دارای سهم هستند، موجود نبودند، نزدیکترین خویشاوندان از مرده ارث میبرند. همانطور که عموم آیه کریمه دلالت مینماید: ﴿فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ﴾در حکم و شریعت و قانون خدا، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمُ﴾بیگمان خداوند به هر چیزی دانا، و بر هرچیزی تواناست. از جمله مصادیق آگاهی خداوند این است که به اوضاعتان آگاه است و آنچه را از احکام و شرایع دینی که مناسب احوالتان است بر شما جاری میکند.
پایان تفسیر سورهی أنفال