آیین زرتشت از دیدگاه ما

انصاف اسلام

انصاف اسلام

با این همه ما مسلمانان به پیروی از یک آیۀ قرآن و سخن مروی از پیامبر بزرگوارمان، زرتشتیان را از اهل کتاب می‌دانیم و زرتشت را محترم می‌شماریم، هرچند زرتشتیان متعصب قدر اسلام را نشناسند!

باید دانست که در قرآن مجید از پیروان زرتشت به «مجوس» تعبیر شده، و این همان کلمه‌ای است که در اوستا به صورت «مگ (Mages)» آمده، چنانکه در یسنای [۱۱]۲۹ بند ۱۱ و یسنای ۴۶ بند ۱۴و یسنای ۵۱ بند ۱۱ و ۱۶ و یسنای ۵۲ بند ۷ دیده می‌شود. در اوستا واژۀ موغو (معادل با مُغ یا مجوس) نیز به کار رفته که با لغت «مگهه» در سانسکریت پیوند دارد. به هرصورت، قرآن کریم می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلصَّٰبِ‍ِٔينَ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلۡمَجُوسَ وَٱلَّذِينَ أَشۡرَكُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ يَفۡصِلُ بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ١٧[الحج: ۱۷].

یعنی: «همانا کسی که به (آئین اسلام) ایمان آورده‌اند و کسانی که یهودی و نصرانی و مجوسی شده اند، و کسانی که به شرک گراییده‌اند، خدا در روز رستخیز میان‌شان داوری خواهد کرد، همانا خدا بر هرچیز گواه است».

در این آیۀ شریفه واژۀ مجوس با واو عطف به یهود و صابئین و نصاری معطوف شده و در ردیف اهل کتاب قرار گرفته است، در حالی که مشرکان بوسیله اسم موصول (الذین) از اهل کتاب جدا شده اند، و این خود نشان می‌دهد که قرآن کریم مغان را با بت پرستانی که شریعت و کتابی ندارند، همسان نمی‌شمارد.

در قدیمی‌ترین آثار سنت اسلامی مانند کتاب «الموطأ» اثر مالک بن أنس و کتاب «الخراج» اثر قاضی أبو یوسف نیز می‌خوانیم که چون از پیامبر بزرگ اسلام جدر باره رفتار حقوقی با مجوس پرسیدند، فرمود:

«سُنُّوا بِهِمْ سُنَّةَ أَهْلِ الْكِتَابِ» [۱۲].

یعنی: «با آنان به روش اهل کتاب رفتار کنید».

و محققان می‌دانند که رفتار اسلام با اهل کتاب چگونه است که در حفظ دین خود آزادند و بنابر آیۀ ۸ سورۀ «الـممتحنة» با آنان به شرط آنکه سرجنگ با مسلمانان نداشته باشند، باید به دادگری و نیکی رفتار کرد و بنابر آیۀ ۵ سورۀ «المائدة» می‌توانند آنان را به میهمانی دعوت کرد و میهمانی آنها را پذیرفت، و با زنان‌شان ازدواج کرد و...

در منابع شیعی از قول پیامبر گرامی اسلام جآورده‌اند که فرمود:

«إن المجوس كان لهم نبي فقتلوه وكتاب أحرقوه أتاهم نبيهم بكتابهم في اثني عـشر ألف جلد ثور» [۱۳].

یعنی: «مجوس را پیامبری بود که او را کشته و کتابی بود که آن را آتش زدند، پیامبرشان کتاب آنان را که در دوازده هزار قطعه از پوست گاو نوشته شد، برای ایشان آورد» [۱۴].

و این حدیث با روایات زرتشتی در بارۀ «قتل زرتشت» و گزارش‌نامۀ «تنسر» در زمینۀ نگارش اوستا بر دوازده هزار قطعه از پوست گاو همخوان است، و ما به استناد همین آثار اسلامی زرتشت را معزز داشته و زرتشتیان را از اهل کتاب و محترم می‌شمریم، و در عین حال آئین زرتشتی را سپری شده می‌دانیم چرا که کتاب و پیام آسمانی زرتشت به سلامت نمانده و از خطر کاستی و تحریف برکنار نشده است، و این خود نشانه انقراض یک دین و فرارسیدن نوبت آئین تازه و کتاب استوار جدید است.

[۱۱] یسنا، بخشی از اوستا است و به معنای نیایش می‌آید. [۱۲] به الموطأ (اثر امام اهل سنت) جزء، ۱، ص ۲۷ و کتاب «الخراج» (اثر قاضیِ عصر هارون الرشید) ص ۱۴۰ نگاه کنید. [۱۳] به کتاب «وسائل الشیعة» اثر حر عاملی، ج ۱۱، ص ۹۶ نگاه کنید. [۱۴] اهل کتاب همانا یهود و نصارا اند اما مجوسی‌ها از اهل کتاب نیستند بلکه در مورد اخذ جزیه همانند اهل کتاب معامله می‌گردند. اما در موارد دیگر مانند به نکاح درآوردن زنان و حلال دانستن ذبایح شان با اهل کتاب یکسان نمی‌باشند اما سخن رسول الله جکه با آنها همانند اهل کتاب روش نمایید در مورد اخذ جزیه است. واین روش نبوی با مجوسی‌ها در این مورد بنابر شبهه داشتن کتاب آسمانی است. اما اینکه برخی می‌گویند که مجوسی‌ها باید مانند اهل کتاب در همه موارد یکسان معامله گردند و در این زمینه به آثاری نقل شده از برخی از صحابه استدلال می‌ورزند. می‌گوییم که اولا این آثار نقل شده ثابت نیست، مثلا اثر علیسکه در سندش سعید بن المرزبان است که به گفته ابن القطان/روایت از وی جایز نیست. و یا اینکه گفته می‌شود که حذیفهسبا زنی مجوسی ازدواج کرد، این روایت نیز از احتجاج بیرون است. از سوی دیگر حدیثی را که مالک/در موطا و دیگران مانند ابن ابی شیبه، عبدالرزاق و شافعی -رحمهم الله- روایت می‌کنند که با مجوسی‌ها در ستانیدن جزیه چون اهل کتاب روش نمایید، این حدیث نماینگر این حقیقت است که این گروه در دیگر موارد با اهل کتاب یکسان نیستند و اگر اهل کتاب می‌بودند عمرسدر ستانیدن جزیه از آن‌ها درنگ نمی‌کرد. ابو محمد ابن قدامه/در اثر فقهی گرانبهایش می‌نویسد: «وليس للمجوس كتاب ولا تحل ذبائحهم ولا نكاح نسائهم»«مجوسی‌ها را کتابی نیست و نه ذبایح شان حلال اند و نه ازدواج با زنان‌شان». با اینکه برخی فقها مانند ابوثور/بر این رای است که مجوسی‌ها مانند اهل کتاب باید در همه موارد یکسان معامله گردند اما این رای مخالف اجماع انعقاد یافته از عهد صحابهشاست. (مُصحح)