انحرافات جنسی جوانان

مقدمه‌ی مهم

مقدمه‌ی مهم

در حقیقت خداوند متعال فرمانبرداری از خودش و پاس‌داشت محبتش و تمسک به هدایتش و پیروی از سنتش را بر بندگان واجب فرمود و بزرگی و بلندهمتی و پیروزی و نیز محبت و بدست‌گرفتن آینده‌ی زمین از آن کسی است که از نور هدایتش پیروی می‌کند و ذلت و خواری و پستی و زبونی و سستی و اهانت نتیجه‌ی مخالفت با اوامر و سرپیچی از دستوراتش است.

با نگاهی اجمالی به مطالب گذشته در فصل اول چهار نکته را که به تربیت فرزندانی که به سن بلوغ نرسیده اند؛ یادآور شدیم و همانا این چهار نکته که در خلال آیات ۵۸ و ۵۹ سوره ی ‌نور, و نیز در خلال سنت پاک نبوی و گفتار دانشمندان دینی تبیین گشته اند و ما در فصل اول آن را ذکر کردیم اختصاص به کودکانی دارد که به سن بلوغ نرسیده اند، اما هرگاه به سن بلوغ رسیدند، قرآنکریم دستورات مهم و اکیدی برای این دوران دارد.

﴿وَإِذَا بَلَغَ ٱلۡأَطۡفَٰلُ مِنكُمُ ٱلۡحُلُمَ فَلۡيَسۡتَ‍ٔۡذِنُواْ كَمَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمۡ ءَايَٰتِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٥٩[النور: ۵۹].

ترجمه: «هنگامی که کودکان شما به سن بلوغ رسیدند؛ (در همه‌ی اوقات برای ورود به مکانی که پدر و مادر در آنجا استراحت می‌کنند و یا منزل اختصاصی‌ای که آنان در آنجا به سر می‌برند) باید اجازه بگیرند، همانطور که اشخاصی که پیش از آنان بوده اند (هنگامی که به سن بلوغ رسیده و اینک مردان و زنان بزرگسال بشمارند) اجازه گرفته‌اند؛ خداوند اینچنین (روشن و ساده) آیات (احکام و شریعت) خود را توضیح داده و تبیین می‌کند (تا متأدب به آداب اسلامی شوید) و خداوند بس آگاه از (احوال آفریده‌های خود) و دارای حکمت است (در قانونگذاری برای بندگانش)».

و حال باید پرسید کسانی که قبل از آنها بوده اند، چه کسانی هستند؟ آنان همان کسانی هستند که خداوند متعال در سوره‌ی نور آیات ۲۷ و ۲۸ از آنان یاد می‌کند:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتًا غَيۡرَ بُيُوتِكُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ ٢٧ فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فِيهَآ أَحَدٗا فَلَا تَدۡخُلُوهَا حَتَّىٰ يُؤۡذَنَ لَكُمۡۖ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ٱرۡجِعُواْ فَٱرۡجِعُواْۖ هُوَ أَزۡكَىٰ لَكُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِيمٞ ٢٨[النور: ۲۷-۲۸].

ترجمه: «ای مؤمنان وارد خانه‌هایی نشوید که متعلق به شما نیست، مگر بعد از اجازه‌گرفتن (با زنگ‌زدن یا کوبیدن در ویا کارهایی جز اینها) و سلام‌کردن بر ساکنان آن، این کار برای شما بهتر است (از ورود بدون اجازه و سلام) امید است شما (این دو چیز را به هنگام رفتن به منازل دیگران رعایت و آنها را) در مد نظر داشته باشید، اگر کسی را در خانه نیافتید (که به شما اجازه دهد) بدان جاها داخل نشوید (تا کسی پیدا می‌آید و) به شما اجازه داده می‌شود. اگرهم به شما (اجازه داده نشد) و گفتند: برگردید؛ پس برگردید. (و اصرار نکنید) این (کار رجوع؛ زیبنده‌تر به حال‌تان و) پاک‌تر برای‌تان می‌باشد، خدا بس‌آگاه از کارهایی است که می‌کنید. (پس با رهنمودهای او مخالفت نورزید)».

این دو آیه‌ی مبارکه از سوره‌نور به افرادی توجه دارد که به سن بلوغ رسیده اند و بعضی از آداب اجازه‌خواستن و دیدار و بازدید از دیگران (در منازل) را برای ما توضیح می‌دهد.

در این خصوص سید قطب /در تفسیر وزینش که «فی ظلال القرآن» می‌باشد، می‌فرماید: «خداوند منازل را مسکن انسان‌ها قرار داده تا ارواح‌شان نیز در آنجا ساکن گردد و از جان‌شان اطمینان داشته باشند، و از کشف عورات و محارم‌شان در امان باشند، و در آنجا لباس‌های معمولی را جهت استراحت از تن به در کرده و چیزهایی را که موج فشار بر اعصاب می‌گردد، از خود دور می‌کنند. و منازل هیچگاه چنین نخواهد شد، مگر این که حریمی امن باشد و کسی به آن حریم وارد نگردد، مگر با علم و اطلاع و اجازه‌ی اهل آن منزل، اما در مواقع عادی اگر بخواهند که مردم با آنها ملاقات کنند و وارد منازل آنها شوند (و آمادگی پذیرش مهمان) را داشته باشند؛ اشکالی ندارد که بدون اجازه وارد شوند، ولی مباح‌دانستن ورود بدون اجازه و درنظرنگرفتن وضعیت ساکنان موجب می‌شود که شاید عورات ساکنان منزل کشف و چشم تازه‌واردان بران بیفتد و موجبات برانگیختن شهوت را فراهم آورد و فرصت را برای اغوای امیال انسانی که در نتیجه‌ی دیدن‌های زودگذر است آماده می‌کند، نگاه‌های گذرا و بدون قصد و نظر؛ در صورت تکرار؛ هدفدار شده و از این به بعد عامدانه آگاهانه می‌شود. و در نتیجه امیالی که بر اثر نگاه‌های اولیه و غیر عمد ایجاد شده تحریک و بیدار می‌شوند و به سوی انگیزش‌ها و روابط گناه‌آلود و یا به سوی شهوات حرام سوق داده می‌شود. بازتاب و نتیجه‌ی این رفتارها عقده‌های روحی و انحرافات جنسی و اخلاقی است. در جاهلیت قبل از اسلام مردم بدون اجازه و اطلاع صاحبخانه با حالتی هجومی به هر منزلی و در هر موقعی که می‌خواستند وارد می‌شدند. بنابراین، پیش می‌آمد که صاحبخانه را به همراه همسرش در حالتی مشاهده می‌کردند که مجاز نیست کسی آنان را در چنین وضعیتی ببیند، یا گاهی اتفاق می‌افتاد که یکی از زوجین را در وضع نامناسبی مشاهده می‌کردند، و بدینوسیله موجبات آزار و اذیت صاحبخانه را فراهم آورده و حرم امن منازل را شکسته؛ آرامش ساکنان را برهم می‌زدند.

به همین دلایل و دلایل دیگر، خداوند متعال مسلمانان را به این ادب والا، متأدب فرمودند: آداب اجازه‌گرفتن برای ورود به منازل دیگران و سلام‌کردن بر ساکنان آن برای شناسایی و ایجاد اُنس و دورشدن ترس و دلهره از دل‌هایشان. و خداوند از استئذان (اجازه خواستن) در آیه‌ی ۲۷ از سوره‌ی مبارکه‌ی نور به استئناس (طلب انس و الفت) تعبیر فرموده و این تعبیر لطیف جانی تازه و روح‌انگیز به واژه‌‌ی استئذان می‌بخشد که موجب ایجاد انس و آرامش در دل ساکنان منزل می‌گردد، و آنان را جهت استقبال و پذیرایی از تازه وارد آماده می‌گرداند، و این تعبیر الفتی مخصوص و لطیف است جهت رعایت احوال و رعایت وضعیت مردم در منازل‌شان [۱].

پس اجزاه‌خواستن؛ رعایت حرمت منازل را محقق می‌سازد؛ منازلی که محل استراحت و آرامش انسان‌هاست. و در صورت عدم رعایت این دستور؛ اهل خانه دچار مشکلی و ناراحتی شده و اذیت و آزار می‌شوند، چرا که موجب کشف عورات آنها شده است.

عورات زیادند که بعضی از آنها در پی خواهد آمد:

۱- عورت بدن: اگر صاحبانه بر اثر سوختگی؛ یا مرض یا نقص عضو؛ عیبی در بدن داشته باشد و بخواهد آن را مخفی کند، چگونه بتواند، در حالی که هرکسی بتواند سرزده وارد منزلش شود.

۲- عورت طعام: گاهی اوقات ممکن است فرد فقیر و تنگدست باشد و یا ثروتمند باشد و از انواع غذاها (کم یا زیاد؛ خوب یا بد...) بر سر سفره داشته باشد و به قدر مصرف خود و خانواده اش آماده نموده باشد، پس چگونه از کیفیت پایین غذایش و یا اندک‌بودن آن شرمنده نشود، در صورتی که هر وقتی بدون اجازه وارد منزلش بشوند و یا با این وضعیت؛ چگونه بتواند از طعام و خوراکی‌هایش لذت ببرد؟

۳- عورت لباس: انسان ممکن است در انظار مردم لباس و عمامه و یا کفش‌های معمولی و عامه‌پسند بپوشند. ولی بنا به دلایلی قادر نباشد زیر پیراهن یا پیژامه‌ی نو تهیه کند و در نتیجه لباس های زیر کهنه یا پاره می‌باشد. (آدم عاقل) چگونه باید به خود اجازه ده که سرزده و بدون اجازه وارد منزل دیگران شود و افراد منزل را در چنین وضعی مشاهده نماید، در حالی که آنان به این وضع راضی نیستند.

۴- عورت وسایل و اثاث خانه: فرد ممکن است که در منزلش فقط یک فرض نو یا درد بور داشته باشد و بقیه‌ی زیراندازها کهنه و قدیمی بوده و این یک تکه را فقط جهت پذیرایی از مهمان در منزل بگستراند. و در بقیه‌ی مواقع آن را جمع کند، یا اصلاً ممکن است زیراندازهای کهنه و فرسوده را در موقع مهمانی و پذیرایی از مهمانان به وسیله‌ی پارچه‌ای زیبا پوشاند و دیگران فکر کنند که این زیراندازها فاخر و زیبا هستند. در حالی که اصلاً چنین نیست. پس چگونه بدون اجازه وارد منزل دیگران می‌شوی، در حالی که او از این وضع ناراضی و ناراحت است؟

۵- عورت ظاهرشدن در انظار عموم: گاهی اتفاق می‌افتد که فرد بین مردم آقا و سرور است و دارای شخصیت و احترام مخصوصی می‌باشد، اما در منزل و در میان خانواده اش برعکس این حالت است و در شستن ظروف یا کارهای منزل به همسرش کمک می‌کند؛ همچنان که حضرت رسول جاین کار را می‌کردند، از اسود روایت شده که گفت: از حضرت عایشه لپرسیدم: رسول خدا جهنگامی که در منزل هستند به چه چیزی مشغول اند؟ فرمود: به خانواده اش کمک و یاری می‌رساند و موقعی که وقت نماز فرا می‌رسد، بای ادای نماز از منزل خارج می‌شوند. چگونه چنین شخصیت محترمی این چنین در داخل منزلش رفتار می‌کند؛ به خودت اجازه می‌دهی بدون اجازه سرزده وارد منزلش شوی و او را در این وضع مشاهده کنیم و (موجبات آزار و اذیتش را فراهم سازی).

۶- عورت رفتار و اخلاق و خشمگین‌شدن: ممکن است فردی در میان مردم خوش اخلاق و خنده‌ور باشد و اتفاق می‌افتد که او روزی در منزلش در حالت خشم یا اندوه باشد. و حالتش تغییر کرده و چه بسا زشت می‌شود. پس چگونه جایز است که کسی سرزده وارد منزل چنین فردی بشود و او را در چنین حالتی مشاهده کند، در حالی که اصلاً دوست ندارد.

۷- عورت انجام‌دادن کاری که فرد نمی‌خواهد کسی از آن آگاه شود: انسان به طور کلی آکنده از اسرار است. گاهی لغزش‌هایی از او سر می‌زند. گاهی ممکن است در تنهایی و در منزلش کاری انجام دهد که خجالت می‌کشد، مردم از آن اطلاع پیدا کنند. یا ممکن است در حال ارتکاب گناهی باشد که خدا آن را برایش پوشیده است، پس چگونه اجازه می‌دهی که بدون اجازه او وارد شوی و از کارش آگاهی یابی؟

۸- عورت کارکردن: گاه اتفاق می‌افتد که کسی در منزلش مشغول ساختن چیزی است؛ برای کمک هزینه اش و نمی‌خواهد کسی او را بشناسد. مثلاً چیزی می‌سازد و دور از چشم اهالی آن منطقه آن را به فروش می‌رساند. شما را به خدا! چگونه می‌خواهید که بر چنین افرادی وارد شوید و اصرار دارد که آنچه را مردم از شما پنهان می‌کنند؛ بدانید و بشناسید. خیر! هرگز چنین رفتاری جزو آداب اسلامی نیست.

آیا زشت نیست که بر عورت و اسرار افراد آگاهی یابید در حالی که آنان دوست ندارند؟ آنهم سرزده و بدون اجازه!.

یا شاید افراد دارای خصوصیات و حالاتی باشند که بدون آماده‌شدن قلبی با مرتب‌کردن خود دوست نداشته باشند، کسی آنها را در این وضعیت ببیند. و این جزو عورات احساسات و حالات روحی است. اگر چنین هستی و دوست داری بر عیوب و عورات مردم آگاهی یابی؛ پس کجایی و چرا از کلام خداوند بی‌خبری که می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتًا غَيۡرَ بُيُوتِكُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ ٢٧ فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فِيهَآ أَحَدٗا فَلَا تَدۡخُلُوهَا حَتَّىٰ يُؤۡذَنَ لَكُمۡۖ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ٱرۡجِعُواْ فَٱرۡجِعُواْۖ هُوَ أَزۡكَىٰ لَكُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِيمٞ ٢٨[النور: ۲۷-۲۸].

ترجمه: «ای مؤمنان، وارد خانه‌هایی نشوید که متعلق به شما نیست. مگر بعد از اجازه‌گرفتن (با زنگ‌زدن یا کوبیدن در و یا کارهایی جز اینها) و سلام‌کردن بر ساکنان آن. این کار رأی شما بهتر است (از ورود بدون اجازه و سلام) اُمید است شما (این دو چیز را به هنگام رفتن به منازل دیگران رعایت و آنها را) مد نظر داشته باشید. اگر کسی را در خانه نیافتید (که به شما اجازه دهد) بدانجاها داخل نشوید (تا کسی پیدا می‌آید و) به شما اجازه داده می‌شود. اگر هم به شما (اجازه داده نشد و) گفتند: برگردید؛ پس برگردید؛ (و اصرار نکنید) این (کارِ رجوع؛ زیبنده‌تر به حال‌تان و) پاکتر برایتان می‌باشد. خدا بس‌آگاه از کارهایی است که می‌کنید. (پس با رهنمودهای او مخالفت نورزید)».

و رسول محبوب پروردگار، حضرت محمد جمی‌فرمایند: «لَوْ أَنَّ امْرَءًا اطَّلَعَ عَلَيْكَ بِغَيْرِ إِذْنِكَ فَحَذَفْتَهُ بِحَصَاةٍ فَفَقَأْتَ عَيْنَهُ، لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ جُنَاحٌ». ترجمه: «اگر کسی بدون اجازه‌ی تو بر سِرّی (از سرار تو) آگاهی یابد و تو (در این حال) او را با سنگ زدی و چشمش را کور کردی؛ بر تو باکی نیست» [۲]. و نیز در خصوص آیه‌ی ۲۷ از سوره‌ی مبارکه‌ی نور روایت شده که زنی نزد پیامبر جآمد و گفت: «ای رسول خدا من در منزل خودم در حالت و وضعی هستم که دوست ندارم کسی حتی پدر و یا فرزندم در این وضع بر من وارد شوند. ناگهان کسی از راه می‌رسد و بر من وارد می‌شود. چکار کنم؟ پس این آیه نازل شد: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتًا غَيۡرَ بُيُوتِكُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ ٢٧[النور: ۲۷]. پس بر ما واجب است که هم خودمان یاد بگیریم و هم به فرزندان‌مان که به سن بلوغ و رشد رسیده اند، آداب استئذان و ملاقات با دیگران را یاد بدهیم. این آداب زیادند و ما در اینجا خلاصه‌ای از آنچه که در «الجامع لأحكام القرآن ووائع البيان» اثر استاد شیخ محمد علی صابونی آمده است در پی خواهیم آورد:

[۱] في ظلال القرآن ج ۱۸ ص ۸۸. [۲] در اینجا ذکر واژه‌ی (فحذفته بحصاه) به معنی او را با سنگ‌زدن و از خود دورکردن است.