انحرافات جنسی جوانان

۲- تعداد دفعات اجازه‌خواستن چند مرتبه است؟

۲- تعداد دفعات اجازه‌خواستن چند مرتبه است؟

آیه‌ی کریمه تعداد دفعات اجازه‌خواستن را توضیح نفرموده، ولی محبوب پروردگار حضرت محمد جبرای ما این مطلب را چنین بیان فرموده است:

«اجازه‌خواستن سه مرتبه است:

۱- بار اول اهل منزل ساکت می‌شوند.

۲- بار دوم خود را آماده می‌کنند.

۳- و بار سوم اجازه می‌دهند یا رد می‌کنند. در دوراندیشی و دقت پیامبر خداجدر خلال این حدیث دقت فرمایید:

الف: اولین بار جهت سکوت اهل منزل؛ تا مطمئن شوند، آیا کسی اجازه‌ی ورود خواست یا خیر؟ چرا که ممکن است در آنجا کاری ایشان را به خود مشغول داشته که مانع از شنیدن صداهای بیرون می‌شود.

ب: دومین بار که اجازه‌ی ورود خواسته شود؛ آن را شنیده و در این مرحله خود را مهیا و آماده می‌نمایند. چه بسا عورتی از عورات ذکر شده مانع باشد. یا شاید یکی از افراد منزل در وضعی غیر عادی قرار داشته باشد و بخواهد خود را مراتب یا اصلاح نماید یا این که یکی از بچه‌های کوچکش در حالتی باشد که احتیاج به تمیزکردن داشته باشد و او اقدام به تمیزکردنش بنماید. یا اثاث منزل یا لباس‌هایشان نامرتب باشد و بخواهند اقدام به مرتب و منظم‌کردن آن بنمایند. و یا هر امری دیگر از این قبیل.

ج: و در مرتبه‌ی سوم یا اذن ورود می‌دهند یا نمی‌پذیرند و رد می‌نمایند. در این حال اگر آنان اشتیاق دیدار و همنشینی با شما را داشته باشند و جزو برادران ایمانی آنها باشی به تو اجازه می‌دهند. اما اگر جزو کسانی باشی که همیشه در مورد مردم سخن می‌گویند، و زبان به بدی می‌گشایند و اوقات دیگران را تلخ می‌نمایند؛ و صاحبخانه دوست ندارد با تو همنشین شود. پس در اینصورت درخواست تو را برای ورود به منزل رد می‌نماید، یعنی اجازه‌ی ورود نمی‌دهد. بنابراین، بهتر است که بدون واهمه و بدون احساس سرافکندگی و خشم برگردی چون اگر چنین کنی امر پروردگار را لبیک گفته‌ای. آنجا که فرمود:

﴿فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فِيهَآ أَحَدٗا فَلَا تَدۡخُلُوهَا حَتَّىٰ يُؤۡذَنَ لَكُمۡۖ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ٱرۡجِعُواْ فَٱرۡجِعُواْۖ هُوَ أَزۡكَىٰ لَكُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِيمٞ ٢٨[النور: ۲۸].

از این آیه‌ی مبارک برای ما روشن می‌شود که آداب استئذان (اجازه‌خواستن برای ورود به منزل دیگران) سه مرتبه است. و این مطلب را جریانی که میان حضرت عمر بن الخطاب سو ابوموسی اشعری سرُخ داد، تأیید می‌نماید. جریان از این قرار است که از ابی سعید خدری روایت شده که فرمود:

در یکی از مجالس انصار نشسته بودیم که ابوموسی با نگرانی وارد شد. گفتیم: چه چیز تو را نگران کرده است؟ گفت: «عمر از من خواست نزدش بروم؛ پس رفتم؛ سه مربته اجازه گرفتم، ولی اجازه نداد و من نیز برگشتم. اکنون عمر می‌گوید: چه چیزی مانع آمدنت نزد من شد؟ به او گفتم من نزد شما آمدم و سه مرتبه هم اجازه خواستن، ولی شما اجازه‌ی ورود ندادید، و این در حالی است که پیامبر جفرمود: «هرگاه از کسی سه مرتبه اجازه‌ی ورود خواستید، ولی اجازه‌ی ورود نداد برگردید. ابی بن کعب سگفت: کوچکترین (کم‌سن و سال‌ترین) فرد گروه برای (تحقیق) در خصوص این موضوع همراه تو می‌آید. ابوسعید خدری گفت: من که کوچکترین آنها بودم به همراه او رفتم و به عمر سگفتم که پیامبر چنین فرموده است. و در بعضی روایات آمده است که عمر فاروق سبه ابوموسی گفت: من تو را متهم نمی‌کنم، بلکه از این ترسیدم که مردم چیزی از زبان رسول خدا جنقل کنند که (آن را نفرموده باشد) و من خواستم که یقین حاصل کنم.

با دقت در این ماجرا همچنین برای ما روشن می‌شود که استئذان (اجازه‌خواستن) سه مرتبه است. ولی اگر بار اول صاحب خانه متوجه شد؛ نیازی به مرتبه‌ی دوم و سوم نیست، و ابوحیان گفته است که شایسته نیست بیش از سه مرتبه اجازه خواسته شود و اصرار گردد، مگر این که شخص مطمئن شود کسانی که در منزل هستند متوجه نمی‌شوند و یا اگر برای کار ضروری باشد، مانند وجود مریض اورژانسی در منزل و نجات‌دادن شخص و یا هجوم دزد به منزل و یا کمک به نجات کسی جز حریق و... هر کاره مهمی که مربوط به مسلمانان باشد؛ در این صورت جایز است که بیش از سه مرتبه نیز اجازه‌ی ورود خواسته شود، و لازم است که بین هریک از مراحل استئذان فاصله‌ای وجود داشته باشد. چون ممکن است کسی که در داخل منزل است مشغول کاری باشد که نتواند پاسخ دهد. پس در فاصله‌ی تکرار بین دفعات از کارش فارغ می‌شود.