مظلومیت زهراء تا کَی و به حساب چه کسی؟

بررسی روایت‌های شیعه درباره‌ی مظلومیت زهراءل

بررسی روایت‌های شیعه درباره‌ی مظلومیت زهراءل

اینک به اصل موضوع می‌پردازیم و برخی از روایت‌های شیعه را درباره‌ی مظلومیت زهراء مورد بررسی قرار می‌دهیم:

در پاره‌ای از منابع آمده است: «... عمر گفت: بروید، اگر به شما اجازه‌ی ورود داد که هیچ، اگر اجازه نداد، بدون اجازه وارد شوید، فاطمه علیهاالسلام گفت: اگر بدون اجازه وارد خانه‌ام شوید شما را بیچاره می‌کنم، عمر خشمگین شد و گفت: ما را چه به زنان؟ پس به افرادی که اطرافش بودند، دستور داد هیزم بیاورند، هیزم را پرامون خانه‌ی علی گذاشتند، پس عمر فریاد برآورد: ای علی! از خانه بیرون بیا و با خلیفه‌ی رسول اللهصبیعت کن، و گرنه خانه‌ات را به آتش می‌کشم، عمر دستور داد درب خانه را به آتش بکشند و پس درب را فشار داد و وارد خانه شد، فاطمه علیها السلام در برابرش ایستاد و فریاد می‌زد: ای پدرجان! ای رسول خدا! عمر شمشیرش را از نیام بیرون کشید و با آن به پهلوی فاطمه زد و پس شلاق را بالا برد و برای فاطمه فرود آورد، فاطمه علیها السلام فریاد برآورد: ای رسول خدا! ابوبکر و عمر پس از تو چه بد کردند...» [۶].

در روایت‌های دیگر افزون ر این آمده است: «قنفذ، فاطمه را با شلاق زد و او را به زور به سمت چارجوب درب برد و درب را به رویش کوبید و استخوان پهولیش را شکست و بدین ترتیب فاطمه بچه‌ای را که در شکم داشت، سقط کرده پس از آن همواره در بستر بیماری بود، تا آنکه به همین علت شهید شد» [۷]. در روایات متعددی از ابی عبدالله÷آمده است: «علت وفاتش این بود که قنفذ غلام آن مرد (یعنی عمر) به دستور وی، فاطمه را با نوک غلاف شمشیر زد و بدین ترتیب فاطمه محسن را سقط کرد و به همین سبب به شدت بیمار شد» [۸].

و روایت شده: «عمر کسانی را که در خانه‌ی فاطمه بودند، تهدید کرد و گفت: سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، خارج شوند وگر نه خانه را با تمام کسانی که در آن هستند، به آتش می‌کشم، به او گفتند: فاطمه دختر پیامبرصو فرزندان (نوه‌های) پیامبرصدر خانه‌اند، و مردم این سخن عمر را نپسندیدند و چون عمر این را دریافت، گفت: چه فکر کردید؟ آیا گمان بردید من این کار را انجام می‌دهم؟ فقط قصد ترساندن داشتم، یعنی خانه را آتش نزد [۹].

و روایت شده زمانی که آن‌ها به درب خانه رسیدند، فاطمه علیها السلام آنان را دید و درب را به رویشان بست و فکرش را هم نمی‌کرد که بدون اجازه‌اش، وارد شود، پس عمر با پایش به درب زد و آن را شکست، و درب از چوب خرما بود، پس همه وارد خانه شدند و علی را (با طناب) بستند، فاطمه علیهاالسلام از خانه بیرون رفت و گفت: ای ابوبکر! آیا می‌خواهی مرا بیوه کنی؟ اگر دست از علی برنداری (رهایش نکنی) موهایم را پراکنده می‌کنم و گریبانم را چاک می‌دهم و کنار قبر پدرم می‌روم و خدایم را به فریاد می‌خوانم. پس دست حسن و حسین را گرفت تا به سوی قبر پیامبرصبرود. به سلمان که می‌خواست او را بازگرداند، گفت: می‌خواهند علی را بکشند؟ علی صبر ندارد، مرا بگذار تا نزد قبر پدرم بروم و موهایم را پراکنده کنم و گریبانم را پاره نمایم و داد و فریاد سر دهم، سلمان÷ گفت: من از این می‌ترسم که مدینه در زمین فرو رود، علی÷مرا فرستاده و به تو فرمان داده که به خانه‌ات بازگردی. فاطمه گفت: پس بازمی‌گردم و صبر می‌نمایم و از او حرف شنوی و اطاعت می‌کنم [۱۰].

و روایت شده: «ابوبکر نامه‌ای بدین مضمون برای فاطمه نوشت که فدک را به او باز می‌گرداند، فاطمه در حالی که نامه را به همراه داشت، بیرون رفت، عمر او را دید و گفت: ای دختر محمد! این چه نامه‌ای است که که با خود داری؟ گفت: نامه‌ای است که ابوبکر در مورد بازگرداندن فدک برایم نوشته است، عمر گفت: آن را به من بده، ولی فاطمه نپذیرفت، عمر با پایش ضربه‌ای به فاطمه زد که در آن هنگام به محسن باردار بود، از اینرو فاطمه محسن را سقط کرد، عمر پس به فاطمه زد، گویا گوشواره‌ای را که فاطمه در گوش داشت، می‌بینم که به زمین افتاد، عمر نامه را گرفت و پاره کرد، از آن پس فاطمه هفتاد و پنج روز بیمار بود و پس جان باخت» [۱۱].

و در بعضی روایت آمده است: «این عمر بود که در روز سقیفه در اثنای هجومشان به خانه‌ی علی پهلوی فاطمه را شکست» [۱۲].

برای اجتناب از طولانی‌شدن بحث به همین روایات بسنده می‌کنم و ذکر همین روایت‌ها را برای خردمندان کافی می‌دانم، ضمن اینکه روایت‌های فراوان دیگری هم وجود دارد که باهم در تعارضند.

[۶] منابع این روایت: کتاب سلیم بن قیس، عقیق محمد باقر انصاری، (۱۴۹) الأنوار العلویة، جعفر نقدی (۲۸۶)؛ جواهر التاریخ، علی کورانی، (۱ / ۱۰۵). [۷] منابع روایت: کتاب سلیم بن قیس، به تحقیق محمد باقر انصاری (۲۵۳)، الأنوار العلویة، جعفر نقدی (۲۸۷)، مأساة الزهراء (ع)، جعفر مرتضی (۱ / ۹) (۲ / ۱۵۶). [۸] منابع روایت: دلائل الإمامة، طبری شیعه (۱۴۵)، صراط النجاة، میرزا جواد تبریزی (۳ / ۴۴۱) بحار الأنوار مجلسی (۴۳ / ۱۷)، مستدرک سفینة البحار، علی نمازی شاهرودی (۸ / ۶۲)، اللمعة البیضاء، تبریزی انصاری (۸۵۱)، موسوعة شهادة المعصومین (ع) (۱ / ۲۳۵)، الأسرار الفاطمية محمد فاضل مسعودي ۳۲۸، الانتصار، عاملی (۷ / ۲۲۴، ۲۷۲). [۹] منابع روایت: الاحتجاج، طبرسی (۱ / ۵ / ۱)، بحار الأنوار، مجلسی (۲۸ / ۲۱۴). حیاة أمیرالمؤمنین (ع) عن لسانه، محمد محمدیان (۳ / ۱۵) مجمع النورین، ابوالحسن مرندی (۸)، موسوعة شهادة المعصومین (ع)، (۱ / ۱۶۶)، بیت الأحزان عباس قمي (۸)، ألف سؤال وإشکال علی کورانی عاملی (۱ / ۳۳۹) الأسرار الفاطمیة، محمد فاضل مسعودی (۱۱۴)، مأساة الزهراء جعفر مرتضی (۲ / ۱۷۹). [۱۰] منابع روایت: الاختصاص، مفید (۱۸۶)، بحار الأنوار، مجلس (۲۸ / ۲۲۷) تفسیر عیاش (۲ / ۶۷)، جواهر التاریخ (۱ / ۱۱)، مجمع النورین (۷۷)، موسوعة شهادة المعصومین (۱ / ۱۶۳)، غایة المرام (۵ / ۳۳۸)، ألف سؤال و إشکال (۲ / ۴۰۵)، الأسرار الفاطمية (۱۱۷)، الانتصار (۷ / ۲۰۶) مأساة الزهراء (۱ / ۱۷۲، ۲۱۹)، (۲ / ۱۷۳، ۲۹۲، ۲۸۳، ۲۸۶ / ۲۵۵). [۱۱] منابع روایت: الاختصاص، مفید (۱۸۵) موسوعة أحادیث اهل البیت، هادی نجفی (۸ / ۴۲۴)، اللمعة البیضاء، تبریزی انصاری (۳۱۲)، جواهر التاریخ، علی کوراني (۱ / ۱۱۱)، موسوعة شهادة المعصومین (۱ / ۱۷۹)، بیت الأحزان، عباس قمي (۱۵۸)، مأساة الزهراء، جعفر مرتضی (۱ / ۱۷۳) (۲ / ۶۴). [۱۲] منابع روایت: الأمالی، مفید (۴۹)، قرة العینین من أحادیث الفریقین، محمد حیات انصاری (۳۸)، مأساة الزهراء، جعفر مرتضی (۱ / ۲۵).