مهدی منتظر - منتظر چند مهدی هستی؟

مقدمه

مقدمه

الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه وسلم تسليماً كثيراً. أما بعد:

به راستی حکمت، گم‌شده‌ی مومن است و هرجا که آن را بیابد، بیش از همه به آن سزاوار است، دین الله یکی است؛ و حق و حقیقت نیز یکی است؛ پروردگارمان، واحد و یکتاست و از شرکی که به او می‌ورزند، پاک و منزه می‌باشد.

آنچه مرا به نگارش این کتابچه واداشت (که امیدوارم برای خودم و برادران مسلمانم مفید باشد)، این بود که پیشتر عقیده‌ای را داشتم که بر آن زاده شدم و بر اساس همان عقیده، رشد یافتم و به بلوغ رسیدم، و چون این عقیده را خوب مورد بررسی قرار دادم و آن را با سنت صحیح سنجیدم، دریافتم که این عقیده نیازمند تصحیح و بازنگری است، و از همان ابتدا با خود قرار گذاشتم که حق و حقیقت را هرجا که باشد، بپذیرم و با حق و حقیقت باشم، هرچند حقیقت را نزد کسانی بیابم که آنان را مخالف خود می‌پندارم یا برخلاف آنان رشد و نمو یافته‌ام.

این را از آن جهت ننوشتم که به نام و آوازه و شهرتی دست یابم، زیرا برخی از هم‌مذهبان خویش را دیده‌ام که بسیاری از مردم را فریفته و عقاید فاسد و باورهای بی‌اساس را در ازهان و اندیشه‌های ایشان نشانده و از آن سوء استفاده کرده‌اند تا بتوانند همچنان به بهره‌برداری از اموال ایشان ادامه دهند و جایگاه و موقعیت خویش را نزد آنان حفظ کنند و بدین سان به حساب آن انسان‌های ساده، از خوشی‌های دنیا بهره ببرند و ثروتمندتر شوند و موجودی حساب‌های بانکی و سپرده‌هایشان از ثروت‌هایی که از جیب فقرا خارج می‌شود، افزایش یابد.

من به خوبی می‌دانم که بیش از همه کسانی که از وضع فعلی شیعه بهره می‌برند، با سخنانی که در این کتابچه من نگارم، به مخالفت برمی‌خیزند، زیرا حقیقت رسوایشان می‌کند و چون بساط نیرنگ از زیرشان برچیده شود و تعداد پیروانشان کاهش یابد، در کسب مال و ثروت، برخلاف گذشته که راحت پول می‌گرفتند، در رنج و زحمت می‌افتند و این، بر آنان دشوار تمام می‌شود، چرا که اینک در میان انبوهی از کتاب‌های آکنده از خرافات نقش زمین شده و زیباترین زنان را به ازدواج خویش درمی‌آورند و سوار بهترین ماشین‌ها می‌شوند و کاخ‌هایی در بهترین مناطق دنیا دارند و تازه وقتی هم که بمیرند، ثروت انبوهی برای فرزندان خویش برجا می‌گذارند که چه بسا ممکن است برخی از آن‌ها دارای اندیشه‌های الحادی باشند.

کسی که این چند سطر را می‌خواند و پس نزد فلان مرجع می‌رود تا آنچه را که خوانده، به او عرضه کند و عقل مرجع تقلید یا نماینده‌ی مرجع تقلید و یا هر عمامه‌دار دیگری را به نیابت از خویش به کار بندد و در واقع عقل و اندیشه‌ی خویش را به اجاره‌ی مرجع تقلید درآورد، از همین ابتدا از او می‌خواهم نیازی به مطالعه‌ی این کتابچه نیست و بهتر همان است که این کتاب را کناری بگذارد تا شاید انسان آزاداندیش به آن دست یابد و از آن استفاده برد.