مهدی منتظر - منتظر چند مهدی هستی؟

سفارشی ارزشمند

سفارشی ارزشمند

خواننده‌ی گرامی! سفارشم به تو سفارش همان شیخی است که از صمیم قلبم آرزوی هدایتش را دارم، او به من سفارش کرد خوب مطالعه نمایم و به اطلاعات سطحی بسنده نکنم، پس تو هم خوب مطالعه و بررسی کن، و البته خواهی دانست که فریفته‌شده‌ای و هرچه در باره‌ی عقیده و مهدویت داری، همه موروثی است، خود آن را انتخاب نکرده‌ای. و اگر تو خود انتخاب می‌کردی، خود را وابسته‌ی این افکار نمی‌دانستی که یک یهودی آن را ساخته و پرداخته است، یهودی‌ای که اظها اسلام کرد و در حقیقت یهودی بود تا بدین وسیله اسلام را از داخل نابود کند، زیرا یهودیان نتوانسته بودند پیش از آن اسلام را از بیرون نابود نمایند. برخی از علمای شیعه منکر وجود این یهودی یعنی عبدالله بن سبأ هستند که نقش زیادی در پیدایش فرقه‌ی دوازده امامی داشته است. البته ارتباط این شخص با پیدایش فرقه‌ی دوازده امامی کاملاً واضح است و نمی‌توان خورشید را در پس غربال، پنهان نمود. زیرا کتاب‌های شیعه پُر از روایاتی است که وجود عبدالله بن سبأ و نقش و ارتباط دیدگاه‌های ابتدایی او را با باورها و اندیشه‌های کنونی همه‌ی فرقه‌های شیعه و به ویژه فرقه‌ی دوازده امامی ثابت می‌کند. عبدالله بن سبأ نخستین کسی بود که مسأله‌ی وصایت و جانشینی علی را مطرح کرد و این از اساسی‌ترین باورهای شیعیان است. او همچنین نخستین کسی بود که پیرامون عصمت علی سخن گفت. و این تفکر را شیعیان بسط دادند و قایل به عصمت همه‌ی امامان خویش شدند. وی دیدگاه رجوع علی را با اعتقاد به این که او مهدی قایم است، مطرح کرد. شیعیان اصل این دیدگاه را گرفتند و آن را تا رجعت دوازده امام بسط دادند. علاوه بر این، عبدالله بن سبأ نخستین کسی بود که ادعا کرد علی، همه‌ی آنچه را که درگذشته بوده و اینک وجود دارد، می‌داند و آگاه است که آنچه به وجود نیامده، چگونه و به چه کیفیتی است! این جز به علی رسید؛ از اینرو علی، عبدالله بن سبأ را آتش زد و به روایتی او را به مدائن تبعید کرد. با این حال شیعیان همچنان همان عقیده‌ای را در باره‌ی علی دارند که عبدالله بن سبأ مطرح کرد. بدین‌سان در باره‌ی علی÷غلو می‌کنند. هرچند در کتاب‌های خود به وضوح می‌بینند که علی، عبدالله بن سبأ را به خاطر این غلو مجازات کرد.

پروردگار متعال، گروهی از مسلمانان را از این آفت بزرگ محافظت نموده است، و بدین ترتیب آنان راه مستقیم و میانه‌ای در پیش گرفته اند که مبتنی بر کلام پروردگار و سنت صحیح پیامبر صمی‌باشد و این همان راهی است که شایسته‌ی انسان خردمند است تا در پیش بگیرد.

ای شیعه‌ی خردمند و فرهیخته! اینک از ابنوه باورها و اندیشه‌هایی که همچون تندباد بر تفکر شیعی وزیده، آگاه گشتی و دانستی که همه‌ی این‌ها به واسطه‌ی کسانی صورت گرفته (و می‌گیرد) که می‌خواهند به حساب آن مردم ساده به نال و نوایی برسند و از اینرو اهل بیتو نام‌هایشان را ابزاری برای جلب اموال دیگران قرار داده و بدین‌سان بدون هیچ تلاش و کوششی با ادعای محبت اهل بیت را به تجارت و زراندوزی پرداخته اند و تو، بدون انتخاب خودت این مذهب را به ارث برده‌ای و حالا برایت روشن شده که مذهب راستی نیست، و با علم و عقل روشنی که امروزه به راحتی در دسترس است و می‌توان با فشردن یک کلید، به کتابخانه‌های بزرگی دست یافت، در تعارض قرار دارد. اما آیا می‌خواهی همچنان این خرافات بی‌اساس را که هر خردمندی برآن می‌خندد، تصدیق نمایی؟ آیا چنین دیدگاه‌هایی را می‌پذیری و با وجودی که در چنین سطحی از دانش و خرد قرار داری، سخنان واضح پروردگار و پیامبرش را در مورد مسایل دینی رها می‌کنی؟ آیا می‌پسندی و راضی می‌شوی که تازه مسلمانان شرقی و غربی از نعمت عقیده‌ی صحیح برخوردار شوند و تو که از قدیم مسلمان بوده‌ای و مسلمان‌زاده هستی، همچنان افکار و اندیشه‌هایی را بر دوش بکشی که با همه چیز مخالف است؟ مخالف قرآن، مخالف سنت پاک پیامبر (ص)، مخالف سیرت اهل بیتو مخالف اندیشه و دانشی که بهره‌ی وافری از آن داری. تو را به کجا می‌برند؟ خواهش می‌کنم قبل از آن که فرصت‌ها تمام شود، به خود بیا و اگر به خودت نمی‌اندیشی به فرزندانت و نسل‌هایی بیندیش که در باره‌ی آن‌ها مسؤول هستی.

از خداوند می‌خواهم این پرده را که درگذشته بر روی چشمانم بود و بر روی چشمان بسیاری از برادران شیعه‌ی من است، از روی چشمان و دیدگانت بردارد.

شاید پس از خواندن دروغ‌هایی که در دین بر پیامبر و اهل بیتبسته شده، دچار حیرت شده و تکان خورده باشی، ولی به راستی باور درست در باره‌ی مهدی چیست؟

بنده پس از مطالعات گسترده‌ای که در این زمینه داشته‌ام، با صراحت تمام می‌گویم: از شدت ضربه‌ی فکری که بر من وارد شد، غم و اندوه فراونی مرا در برگرفت و همه‌ی آرزوهای که در باره‌ی امام غایب داشتم، دود شد و به هوا رفت. آری! دریافتم که اعتقاد به امام غایب، صرفا یک دیدگاه نظری است که هیچ دلیل معتبری ندارد و ضعیتی همچون سایر باورهای بی‌اساسی دارد که هر خواننده‌ای فی البداهه، در بطلان و نادرستی آن با من موافق است. نخستین دیدگاه شیعه در مورد مهدی غایب این بود که علی بن ابی طالب÷همان امام قایم است، هر عاقلی می‌داند که علی÷غیبت نکرده و هرگز به دنیا باز نخواهد گشت. دیدگاه‌ها و سخنانی که در باره‌ی سایر مهدی‌ها مطرح شده، عیناً همینگونه است، پس هیچ مهدی‌ای غیبت نکرده و هیچیک از مهدی‌های مورد ادعا باز نخواهد گشت و اگر همه‌ی آن‌ها پس از غیبت‌شان باز گردند، دنیا پُر از مهدی خواهد شد! به ویژه که نوبختی می‌گوید: تعداد فرقه‌هایی که پس از وفات هر امامی شکل گرفتند، به صد فرقه می‌رسد و هر فرقه‌ای به مهدی و امامی غایب معتقد است. پس در این میان کدامین امام قایمی را که ظهور می‌کند، تصدیق نماییم و کدامین‌شان را تکذیب؟ راه حل چیست و عقیده‌ی صحیحی که شایسته است هر مسلمان به رضای پروردگارش آن را بپذیرد، کدامین عقیده است؟

پس از بررسی و مطالعه‌ی فراوان در آن دسته از کتاب‌های مسلمانان که به این موضوع پرداخته اند، گمشده‌ام را یافتم. البته به سبب حجم فراوان این مطالب، نمی‌توانم همه‌اش را اینجا ذکر کنم، ولی آنچه همه به صحتش معتقدند، این است که او شخصی از اهل بیت است، هم‌نام پیامبر صو پدرش هم‌نام پدر پیامبر ص، مادرش مانند همه‌ی زنان به او باردار می‌شود و همانگونه که همه به دنیا می‌آیند، او نیز زاده می‌شود و مانند سایر انسان‌ها بزرگ می‌گردد و چون بزرگ و مرد شد، قیام می‌کند و زمین را پس از آن که پُر از ظلم و جور شده، سرشار از عدل و داد می‌گرداند. این موضوع با الفاظ مختلف روایت شده و تنها همان نکته‌ای را می‌توان از آن دریافت که عموم مسلمانان فهمیده و دریافته اند، و آن اینکه آن شخص امام و حاکم عادلی خواهد بود که در دوران خلافتش خیر و نیکی همه‌ی زمین و مؤمنان را دربر می‌گیرد، او همانند سیر انسان‌ها زاده می‌شود و زندگی و مرگش مانند زندگی و مرگ همه‌ی انسان‌هاست.

به هیچ عنوان از هیچیک از این روایت‌ها، دیدگاه‌های خودساخته‌ی شیعیان برداشت نمی‌شود؛ دیدگاه‌هایی که هر کدامشان نسبت به دیگری، بی‌پایه‌تر است. سرآغاز این دیدگاه‌های باطل، با اعتقاد به امامتی الهی شروع شد که براساس آن خداوند امام را تعیین می‌کند، این دیدگاه نیازمند دیدگاه‌های دیگری بود تا آن را تقویت نماید، پس نظریه‌ی عصمت شکل گرفت و پس از نظریه‌ی «بداء» و نسبت صفت جهل به خداوند، زیرا اگر امامی در زمان حیات پدرش می‌مُرد، در نص امامت تعارضی و تناقص به وجود می‌آمد و باید با سرِهم‌کردن دروغی دیگر (مثل پیدایش اندیشه‌ی بداء) این تناقض رفع می‌شد؛ چنانچه در مورد اسماعیل بن جعفر صادق÷این اتفاق افتاد.

پس دیدگاه توارث عمودی امامت و نظریه‌ی غیبت شکل گرفت و غیبت به در بخش غیبت صغری و کبری تقسیم شد. هر نظریه‌ای دیدگاه‌ها و نظریه‌های تابعی داشت که ادعای نواب و نمایندگان امام غایب، از آن دسته است. پس از آن، اندیشه‌ی مرگ و رجعت امام شکل گرفت و به دنبال آن، نظریه‌ی ولادت فرض امام پدیدار گشت. زیرا وجود امام را ضرورت بقای زمین می‌پنداشتند و بدین ترتیب نظریه‌های گوناگونی به وجود آمده و مقدس قلمداد گردید.

الحمد لله اینک از این نابسامانی و باورهای نادرستی که پروردگار، هیچ دلیلی بر صحت آن نازل نکرده، بیرون آمده‌ام و پس از سردرگمی زیادی که بخشی از آن را برایت بازگو کردم، امروز راحت و آسوده‌خاطرم، البته بخش زیادی از سردرگمی گذشته‌ام را بازگو نکرده‌ام و شاید اگر فرصتی یافتم، ناگفته‌ها را نیز به نگارش درآورم تا دست هم نوعان سرگشته‌ام را بگیرم، هم‌نوعانی که حتی برای لحظه‌ای در ذکاوتشان شک نکرده‌ام، بلکه این چند سطر را برای بیداری آنان نگاشته‌ام تا با اشاره‌ای به آنان پیرامون باورهایی که برای نابودی امت محبوب‌شان ساخته و پرداخته شده، هشدار دهم، باورهای منحرفی که از آنان بی آن که دریابند، افرادی ساخته که به جای خدمت به امت، بر ضد امت و در جهت مقابل قرار گرفته اند.

الحمد لله که الله بهترین عوض را به من داد و چه زیباست که انسان معتقد به عقیده‌ی صحیحی باشد که قلب را مطمئن می‌کند. طعم سعادت را به آن می‌چشاند، و خنکی و گوارایی ایمان و روشنایی و نور عبادت، در آن جای می‌گیرد. به فضل و لطف پروردگار به کتاب و سنت درآویختم و هدایت یافتم و به عموم مسلمانان پیوستم و از الله درخواست می‌کنم با روایت این فصل از زندگی‌ام به کسانی که در اوهام خویش منتظر کسی هستند که هرگز نخواهد آمد، فایده‌ای رسانده باشم.

برادرم! بدان که او هرگز باز نخواهد گشت، مگر آن که شتر از سوراخ سوزن بگذرد، و اگر همچنان منتظری، از تو می‌پرسم:

منتظر کدامین مهدی هستی؟

منتظر چند مهدی هستی؟

چند تا از آن‌ها ظهور کرده و یا ظهور خواهند کرد؟

و آیا از مهدی‌هایی که غیبت کرده‌اند، کسی ظهور نموده است؟

ای منتظر مهدی غایب! چه بسیار مهدی‌هایی که غایب شده و باز نگشته اند! آیا تو گمان می‌کنی که مهدی تو با دیگر مهدی‌ها فرق می‌کند؟