أم المؤمنین عایشه صدیقه فرزند صدیق رضی الله عنهما

وفات عایشهل

وفات عایشهل

أم المؤمنین در ماه رمضان سال ۵۸ هجری مریض شد، و وقتی بیماری ایشان شدت گرفت عبدالله ابن عباسباجازه ورود نزد ایشان را خواست، آنگاه برادرزاده‌اش عبدالله بن عبدالرحمن نزد او آمد و گفت: این ابن عباس است اجازه ورود می‌خواهد، گفت: رهایم کن از ابن عباس و تأیید و تزکیه‌اش، او گفت: مادرم ابن عباس از فرزندان صالح توست به تو سلام می‌کند و تو را خداحافظی می‌نماید، گفت: اگر می‌خواهی به او اجازه بده، عبدالله می‌گوید: ابن عباس را داخل خانه آوردم، وقتی ابن عباس نشست گفت: مژده باد تو را، عایشه گفت: به چه چیزی، گفت: به اینکه فاصله شما با ملاقات محمد صو دوستان فقط همین است که روحتان از جسد خارج شود، تو محبوب‌ترین زنان پیامبر برای ایشان بودی، و پیامبر جز تو چیز خوب را دوست نمی‌داشت، و گردن بندت شب أبواء افتاد و پیامبر آن شب را در همان جا صبح کرد و مردم همراه او تا صبح ماندند و با خودشان آب نداشتند، آنگاه آیه تیمم نازل شد، پس این را خداوند به سبب تو نازل فرمود، و خداوند پاکی تو را از بالای هفت آسمان نازل فرمود و جبرئیل آن را آورد، و دیگر هیچ مسجدی نیست مگر آنکه شب و روز این آیات درآن تلاوت می‌شوند، گفت: ابن عباس بگذار، سوگند به کسی که جانم در دست اوست دوست داشتم اصلا وجود نمی‌داشتم و نمی‌بودم.

و او در شب هفدهم رمضان وفات یافت و همان شب بعد از نماز وتر دفن شد، و او در آن روز ۶۶ ساله بود، ابوهریرهسبر جنازه ایشان نماز خواند، و مردم جمع شدند و اهالی روستاهای اطراف آمدند و حاضر شدند و در هیچ شبی آن قدر مردم جمع نشده بودند، و عروۀ بن زبیر و قاسم بن محمد و عبدالله بن محمد بن عبدالرحمن ابن ابی بکر، و عبدالله بن عبدالرحمن او را داخل قبر بردند، و او در بقیع به خاک سپرده شد، و خودش نیز توصیه کرده بود که در آنجا دفن شود.

رحمت خدا بر‌ام المؤمنین عایشهلباد، و خداوند جای ایشان را در بهشت جاویدان قرار دهد و ما را با او زیر پرجم سرور انسانیت محمد بن عبدالله صمحشور نماید.

عمرو بن عاص از پیامبر روایت می‌کند که نزد پیامبر آمد و گفت: «از میان همه مردم چه کسی را بیشتر دوست داری؟ فرمود: عائشه را، گفتم: از مردان؟ فرمود: پدرش را». [شیخان].

ذهبی در توضیح این حدیث می‌گوید: پیامبر جز چیزهای پاک چیزی را دوست نمی‌داشت، پس ایشان برترین فرد این امت و برترین زن این امت را بیشتر از همه دوست داشت، و هر کسی با این دو دوست پیامبر، دشمنی ورزد سزاوار است که مورد نفرت و خشم خدا و پیامبرش باشد. [سیرأعلام النبلاء].