علماء وارث پيامبران هستند
هرکس قائل به این باشد که غیر پیامبران، مانند بزرگان علم و دین واسطهی بین پیامبر و امتش در رساندن پیام الهی هستند که به امت علم آموزش میدهند و آنها را تربیت میکنند و به ایشان اقتدا نماید در آن صورت است که بر طریق صحیح گام برمیدارد.
آنها کسانی هستند که هرگاه بر امری اجماع کنند، اجماعشان حجت قطعی است که بر گمراهی اجتماع نمیکنند و چنانکه در کاری دچار کشمکش و نزاع گردند، آن را به الله (کتاب) و رسولش (سنت) رجوع میدهند. زیرا بطور کلی هیچ فردی از ایشان مصون از لغزش و خطا نیست بلکه هر فردی از مردم جز رسول اللهصسخنش پذیرفته یا رد شدنی است. همانطور که رسول اللهصمیفرماید: «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَإِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَارًا وَلَا دِرْهَمًا وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ» [۵]. «همانا علماء وارثان انبیاء هستند و پیامبران هیچ درهم و دیناری به ارث نگذاشتند بلکه پس از خود علم به میراث گذاشتند هرکس آن را بگیرد به فضل عظیمی دست یافته است».
و هرکس در صدد اثبات ایشان به عنوان یک واسطه بین الله و مخلوقاتش برآید و آنها را به دربانهایی تشبیه نماید که میان پادشاه و رعیتش قرار میگیرند بر وجهی که آنها کسانی هستند که نیازمندیهای بندگان خداوند را به سوی او عرضه میدارند و الله تعالی بندگان خود را با میانجیگری آنها به راه راست میآورد و روزیشان میدهد. لذا مردم از ایشان درخواست نیاز میکنند و آنها نیز از الله تقاضای اجابت مینمایند. همانطور که واسطهها در نزد پادشاهان به سبب نزدیکیشان از آنها درخواست برآورده کردن حاجتهای مردم را نموده و مردم نیز مؤدبانه از آنها خواهش میکنند که به طور مستقیم در باره تقاضایشان با پادشاه وارد سخن شوند، یا اینکه اگر نیازشان را از طریق واسطه به پادشاه برسانند مفیدتر واقع شود، زیرا آنان از درخواست کنندهی حاجات به پادشاه مقربترند، بنابراین هر شخصی ایشان (پیامبران و بزرگان علم و دین) را به این صورت واسطه بداند و به آن اعتقاد داشته باشد، چنین فردی کافر و مشرک است و واجب است از او درخواست شود که توبه کند، پس اگر توبه کرد رها میشود و گرنه کشته، چرا که آن تشبیه آورندگان برای الله، خالق را به مخلوقات تشبه میکنند و برای الله نظیر و مثل و مانند قرار میدهند.
[۵] ابوداود و غیر او این حدیث شریف را به سند حسن روایت کردهاند.