مقدار اسباب
هرگاه مراد از اسباب چنان باشد که بیان شد؛ در این صورت دست آویختن به اسباب، شرک [٧]در توحید است. از طرف دیگر نادیده گرفتن و محوِ اسباب نیز از این جهت که سبب واقع گردند، بیانگر نقص و کمبود در عقل و خرد است، همچنین اعراض و رویگردانی به طور عام و کلی از اسباب، در شرع [۸]مذموم است. بنابراین بر انسان واجب است که توکل، دعا، درخواست و رغبتش تنها به سوی الله سبحانه و تعالی باشد و [بداند که] الله تعالی، اسباب را چه دعای بندگانش باشد یا غیر آن، بر وجهی که بخواهد برایش مهیا و مقدر میسازد.
دعا مشروع و جایز است؛ اینکه کسی در مرتبه بالاتر قرار دارد برای شخص پایینتر و آنکس که در درجهی پایینتر قرار دارد برای عالیتر از خود دعا نماید. بر همین اساس، درخواست شفاعت و دعا از پیامبران [در حال حیاتشان] درست است. همانطور که مسلمانان برای طلب باران، از پیامبرصدرخواست دعا کردند. همچنین بعد از وفات رسول اللهصعمرسو مسلمانان از عباس عموی پیامبر درخواست دعای باران کردند، علاوه بر این در روز قیامت مردم از پیامبران‡و محمدص[که او سرور شفاعت کنندگان است] درخواست شفاعت میکنند همچنین برای پیامبر اکرمصشفاعتهایی وجود دارد که مخصوص اوست. با وجود این در صحیحین از نبی اکرمصروایت شده است که فرمود: «إِذَا سَمِعْتُمْ الْمُؤَذِّنَ فَقُولُوا مِثْلَ مَا يَقُولُ ثُمَّ صَلُّوا عَلَيَّ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَيَّ صَلَاةً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ بِهَا عَشْرًا ثُمَّ سَلُوا اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ لِي الْوَسِيلَةَ فَإِنَّهَا مَنْزِلَةٌ فِي الْجَنَّةِ لَا تَنْبَغِي إِلَّا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ تَعَالَى وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ فَمَنْ سَأَلَ اللَّهَ لِي الْوَسِيلَةَ حَلَّتْ عَلَيْهِ الشَّفَاعَةُ» [٩]. «هرگاه شنیدید که مؤذن اذان میگوید پس هر آنچه را که او میگوید شما نیز مانند آن را بگویید، سپس بر من درود بفرستید به درستی که هرکس یک مرتبه بر من درود بفرستد، الله تعالی ده بار بر او درود میفرستد سپس از الله برایم درخواست وسیله کنید همانا آن مقامی در بهشت است کسی شایستگی آن را ندارد جز یکی از بندگان الله تعالی و من امیدوارم که آن بنده من باشم، پس هرکس از الله تعالی برایم طلب وسیله نماید شفاعت من برای وی حلال میگردد».) «وقد قال لعمر أراد أن يعتمر وودعه «يَا أَخِى لاَ تَنْسَنَا مِنْ دُعَائِكَ» [۱۰]. «همچنین هنگام عزیمت عمرسبرای حج عمره، پیامبرصبه او فرمود: ای برادرم! در هنگام دعاکردن مرا فراموش نکن».
پیامبرصاز امتش خواسته است که برایش دعا کنند، لیکن این به معنی آن نیست که از آنها درخواست [و خواهش] کرده باشد، بلکه دستور او به آنها در انجام دادن آن، مانند امر او به آنها در انجام دادن سایر عباداتی است که به خاطر امتثال آن پاداش دریافت میدارند، از اینرو پیامبرصدر تمام آنچه انجام میدهند از اجر و پاداشی همانند اجر و پاداش آنها بهره مند است.
در حدیث صحیح از او روایت شده که فرمود: «مَنْ دَعَا إِلَى هُدًى كَانَ لَهُ مِنْ الْأَجْرِ مِثْلُ أُجُورِ مَنْ تَبِعَهُ لَا يَنْقُصُ ذَلِكَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْئًا وَمَنْ دَعَا إِلَى ضَلَالَةٍ كَانَ عَلَيْهِ مِنْ الْإِثْمِ مِثْلُ آثَامِ مَنْ تَبِعَهُ لَا يَنْقُصُ ذَلِكَ مِنْ آثَامِهِمْ شَيْئًا» [۱۱]. «هرکس به سوی هدایت دعوت کند از پاداشی همانند اجر کسانی که از او پیروی و تبعیت میکنند برخوردار میگردد، و آن از پاداش آنها چیزی نمیکاهد، و هرکس به طرف گمراهی دعوت نماید، بر وی گناهی به مانند گناهان کسانی که از او پیروی کنند نوشته میشود، و آن از گناهشان چیزی نمیکاهد».
پیامبرصامت را به سوی همهی خوبیها و هدایتها دعوت فرموده است، بنابراین برای او اجری همانند اجرهای ایشان در تمام آنچه در آن از او پیروی کردهاند، نوشته میشود، همچنین هرگاه بر او درود بفرستند، پس الله تعالی بر هر فرد آنها ده مرتبه درود می فرستد و برای پیامبرص نیز به اندازهی اجر و ثواب آنها ثواب عنایت میفرماید، همچنین دعاهایشان در حق نبیصکه اجابت میشود به همین شیوه است. لذا دعا نیز مانند اعمال دیگر است که الله تعالی به اندازهی اجر صاحبانش ثواب نصیب رسول اللهصمیگرداند، و آنچه از منافع برای آن فرستاده گرامی حاصل میشود، نعمتی است که از طرف الله تعالی به او عطا شده است.
در حدیث صحیح از رسول اللهصروایت شده که فرمود: «مَا مِنْ عَبْدٍ مُسْلِمٍ يَدْعُو لأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ إِلاَّ قَالَ الْمَلَكُ وَلَكَ بِمِثْلٍ» [۱۲]. «هیچ بندهی مسلمانی نیابی که در غیاب برادرش برای او دعا کند مگر اینکه الله ملائکهای را بر او میگمارد که هرگاه برای برادرش دعایی طلب نماید، ملائکه موکل میگوید: آمین و برای تو نیز مانند آن را عطا فرماید». در حدیث دیگری میفرماید: «إِنَّ أَسْرَعَ الدُّعَاءِ إِجَابَةً دَعْوَةُ غَائِبٍ لِغَائِبٍ» [۱۳]. «سرعترین دعا [که اجابت شود] دعای غائب در حق غائب است».
بنابراین در دعا برای غیر، هم دعا کننده و هم کسی که برایش دعا شده است بهرهمند میگردند هرچند که دعاکننده از نظر مقام و منزلت پایینتر از دعا شونده باشد، لذا اگر کسی به غیر خود بگوید: برایم دعا کن و قصد و نیتش از آن فایده رساندن به هر دو طرف باشد او و برادرش در نیکی و پرهیزگاری به همدیگر یاری رساندهاند، زیرا او کسی را که از او درخواست میشود به دعا میخواند تو به آنچه که نفع هر دو در آن است اشاره میکند، و مسئول (کسی که از او درخواست شده است) آنچه را به نفع ایشان است انجام می دهد، مانند این است که کسی غیر خود را به نیکوکاری و پرهیزگاری فرمان دهد، پس فردی که به او دستور داده شده است به خاطر کارش پاداش دریافت میکند همچنین امر کننده از اجر و پاداشی همانند وی برخوردار میگردد، زیر او به سوی آن کار نیک دعوت کرده است. بویژه در این زمینه دعاهایی وجود دارد که انسان را به این کار فرمان میدهد؛ همانطور که الله تعالی میفرماید: ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ﴾[محمد: ۱٩]. «و برای گناهت و نیز برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه»پس رسول اللهصرا به طلب آمرزش فرمان میدهد. سپس میفرماید: ﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ إِذ ظَّلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ جَآءُوكَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ ٱللَّهَ وَٱسۡتَغۡفَرَ لَهُمُ ٱلرَّسُولُ لَوَجَدُواْ ٱللَّهَ تَوَّابٗا رَّحِيمٗا ٦٤﴾[النساء: ۶۴]. «و اگر هنگامی که به خویشتن ستم کردند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر هم برایشان آمرزش میخواست خداوند را توبه پذیر مهربان مییافاتند».
پروردگار پاک و منزه طلب بخشش آنها و طلب مغفرت رسول اللهصرا هنگامی که به او دستور داده است که برای مردان و زنان مؤمن طلب مغفرت نماید، یادآوری فرموده است، ولی به هیچ مخلوقی دستور نداده است از یک مخلوق دیگر چیزی را درخواست کند بلکه آنچه را که خداوند بنده را به امتثال آن فرمان میدهد، آن عبادت برای الله تعالی و طاعت و قرب به سوی اوست، و برای انجام دهندهاش مایه صلاح و رستگاری و در آن خیر و نیکی وجود دارد، و هنگامی که آن را انجام میدهد خود نشانهی بزرگترین احسان و خوبی خداوند در حق او و انعام و بخشش به وی میباشد، و در واقع عظیمترین نعمتی که الله تعالی به بندهاش عطا فرموده نعمت هدایت به سوی ایمان است و آن قول و عمل است که به وسیله اطاعت و خوبیها فزونی مییابد، و هرگاه بندهای عمل خوبی را بر اعمال صالحش بیافزاید ایمانش افزایش مییابد و این همان نعمت حقیقی ذکر شده در کلام پروردگار است که: ﴿صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ﴾[الفاتحة: ٧]. «راه کسانی که آنان را نعمت دادهای». همچنین میفرماید: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم﴾[النساء: ۶٩]. «و کسانی که از الله و پیامبر اطاعت کنند، در زمرهی کسانی هستند که الله بر آنان انعام فرموده است».
در اینکه آیا نعمتهای دنیا بدون دین، نعمت به حساب میآید یا نه؟ دو نظریه مشهور از علمای موافق و همسو با ما و غیر ایشان وجود دارد؛ به تحقیق میتوان گفت: آن از جهتی نعمت است هرچند که از جهتی نعمت تام نباشد.
اما نعمت دینی که شایسته است آن را طلب کرد چه واجب باشد چه مستحب، همان چیزی است که الله تعالی به آن دستور فرموده است و به اتفاق مسلمانان درخواست کردن آن امری شایسته است. و نزد اهل سنت و جماعت نعمت حقیقی همین است، زیرا به عقیدهی آنها خداوند نعمت انجام دادن کار خیر را به انسان عطا فرموده است. ولی قدریه معتقدند که خداوند به انسان قدرت انجام دادن فعل خیر و شر را بخشیده است.
آنچه در اینجا مدِ نظر است، این است که خداوند هیچ مخلوقی را به درخواست از مخلوق دیگر فرمان نداده است مگر اینکه مصلحتی واجب یا مستحب برای آن مخلوق در آن موجود باشد، و خداوند جز آن را از بندهاش نمیخواهد، پس چگونه او غیر خودش را فرمان میدهد که جز آن را از او بخواهد بلکه بر بنده حرام کرده است در آنچه که در اختیار بندهی دیگر نهاده شده درخواست نماید مگر در هنگام ضرورت. ولی اگر قصدش مصلحت کسی باشد که از او درخواست میکند یا مصلحت خود و او را در نظر بگیرد، در این امر ثواب و پاداش دریافت میدارد، اما اگر مقصودش حاصل شدن آن چیزی باشد که مطلوب خودش است بدون اینکه در آن قصد نفع رساندن به طرف مقابل را در نظر بگیرد، این موضوعی است که این بحث به خاطر آن مطرح شده است. الله تعالی هرگز به درخواستهای شبیه این دستور نداده است، بلکه هرگاه این سؤال و درخواست صرفاً برای مخلوق باشد بدون اینکه نفع یا مصلحت او مدِ نظر باشد، از آن نهی فرموده است. الله تعالی به ما دستور داده است که تنها او را پرستش کنیم و به سویش شوق و رغبت داشته باشیم و به بندگان او نیکی کنیم.
هرگاه شخصی قصد منفعت و مصلحت را برای درخواست شونده نداشته باشد، پس قصد حرکت مشتاقانه و با رغبت به سوی الله تعالی و به دعا خواندنش را [که همان نماز است] نخواهد کرد، و نه قصد احسان در حق بندگان را که عبارت است از دادن زکات، اگر چه انسان گاهی به درخواست کردن سؤالهایی شبیه این مرتکب گناه نمیشود. لیکن بایستی بین آنچه را که الله تعالی بدان فرمان داده است و آنچه را در آن اجازه داده فرق قائل شد.
آیا ندیدهای که پیامبرصدر حدیثی فرمود: هفتاد هزار نفر بدون حساب و کتاب وارد بهشت میشوند، زیرا آنها کسانی هستند که استرقا نمیکنند، هر چند که امر جایزی است، این موضوع را در جایی دیگر بیشتر مورد بحث قرار دادهام.
آنچه در اینجا مورد نظر و غایت بحث است این است که، کسی که در صدد اثبات واسطه بین الله تعالی و مخلوقاتش برآید، به گونهای که بین پادشاهان و رعیت آنان وجود دارد، چنان شخصی مشرک است. بلکه این دیدگاه اساس دین مشرکان و بندگان بت و صنم است که میگفتند: این پیکرهها و مجسمههای پیامبران و نیکوکاران صالح وسیلههایی هستند که به وسیله آن به سوی الله [۱۴]تقرب میجوییم. [البته باید در نظر داشت که آنها میدانند که ظاهر این بتها و مجسمهها از همین عناصر پیش پا افتادهی زمینی از قبیل سنگ و چوب و زر و سیم ساخته شده است، این ظاهر قضیه است ولی آنان معتقدند این صورت مادی نمادی از تسلط روحهای مؤثر میباشد که قدرت و سیطرهی آنها مادون قدرت الله است، به همین دلیل است که بت پرستان همیشه الهههای خود را با صفاتی به دعا میخوانند که تنها لایق الله است و محال است این دیدگاه بر مبنای انتظار انسان از ظاهر یک سنگ بی جان بوجود آید].
این کار از جمله همان شرکی است که الله تعالی آن را بر مسیحیان ایراد میگیرد [و ذات مقدسش را از این توهم نابخردانه آنان مبرا میکند] آنجا که میفرماید: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٣١﴾[التوبة: ۳۱]. «اینان احبار و راهبانشان و مسیح بن مریم را به غیر خداوند به خدایی گرفتهاند حال آنکه فرمانی جز این به آنان داده نشده است که خدای یگانه را بپرستند که هیچ معبودی جز او شایسته پرستش نیست، منزه است از شریکی که برای او قائل میشوند». همچنین میفرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لِي وَلۡيُؤۡمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمۡ يَرۡشُدُونَ ١٨٦﴾[البقرة: ۱۸۶]. «و چون بندگانم در بارهی من از تو پرسش کنند من نزدیکم و چون مرا بخوانند دعای دعا کننده را اجابت میکنم، پس به فرمان من گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند». یعنی هرگاه آنها را به انجام دادن کاری فرمان دادم و یا از آن نهی کردم دستور مرا اجابت کنند و به من ایمان بیاورند. این معنی را نیز دارد که هرگاه مرا عاجزانه و با گریه و زاری به دعا بخوانند به درخواستشان پاسخ میدهم. چنانکه میفرماید: ﴿فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ ٧ وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَٱرۡغَب ٨﴾[الشرح: ٧- ۸]. «پس چون فراغتی یافتی [در دعا] بکوش و به سوی پروردگارت بگرای». و در جای دیگر میفرماید: ﴿وَإِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فِي ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِيَّاهُ﴾[الإسراء: ۶٧]. «و چون در دریا بلائی دامنگیرتان شود هرچه به دعایش میخوانید جز او ناپدید میگردد». باری تعالی میفرماید: ﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِ﴾[النمل: ۶۲]. «یا کیست که دعای درمانده را چون بخواندش اجابت میکند و بلا را میگرداند و شما را جانشینان [پیشینیان بر] روی زمین میکند». همچنین الله تعالی میفرماید: ﴿يَسَۡٔلُهُۥ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ كُلَّ يَوۡمٍ هُوَ فِي شَأۡنٖ ٢٩﴾[الرحمن: ۲٩]. «هر آن کس که در آسمانها و زمین است از او درخواست [امداد] دارد؛ او هر روزی در کار است».
به درستی که الله تعالی این توحید را در کتابش روشن کرده است و عناصری را که انسان به وسیله آن به شرک مبتلا میگردد، از ریشه کنده است تا در سایهی آن احدی از غیر الله بیم و هراس نداشته باشد و به غیر ذات والایش امیدوار نباشد و جز بر ذات توانایش توکل نکند. چنانکه میفرماید: ﴿فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ وَلَا تَشۡتَرُواْ بَِٔايَٰتِي ثَمَنٗا قَلِيلٗاۚ﴾[المائدة: ۴۴]. «پس از مردم نترسید و از من پروا کنید و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید». و ﴿إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ يُخَوِّفُ أَوۡلِيَآءَهُۥ﴾[آل عمران: ۱٧۵]. «آن شیطان است که دوستدارانش را میترساند». یعنی اینکه شیطان میخواهد که شما را از دوستانش بترساند، باری تعالی در دنباله این آیه میفرماید: ﴿ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ١٧٥﴾[آل عمران: ۱٧۵]. «پس اگر مؤمنید از آنان نترسید و از من بترسید». و میفرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ قِيلَ لَهُمۡ كُفُّوٓاْ أَيۡدِيَكُمۡ وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقِتَالُ إِذَا فَرِيقٞ مِّنۡهُمۡ يَخۡشَوۡنَ ٱلنَّاسَ كَخَشۡيَةِ ٱللَّهِ أَوۡ أَشَدَّ خَشۡيَةٗۚ﴾[النساء: ٧٧]. «آیا داستان کسانی را که به آنان گفته شد: [عجالتاً] دست از جهاد نگه دارید و نماز را بپا دارید و زکات بپردازید ندانستهای؟ که چون بر آنان جهاد مقرر گشت، آنگاه گروهی از آنان از مردم [مشرکان مکه] چنان میترسیدند که باید از خدا ترسید، یا حتی [از آن] شدیدتر». و میفرماید: ﴿إِنَّمَا يَعۡمُرُ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّكَوٰةَ وَلَمۡ يَخۡشَ إِلَّا ٱللَّهَۖ﴾[التوبة: ۱۸]. «مساجد الهی را فقط کسانی آباد میکنند که به الله و روز بازپسین ایمان آورده و نماز بپا داشته و زکات میپردازند و از هیچ کس جز الله نمیترسند». و میفرماید: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَخۡشَ ٱللَّهَ وَيَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٥٢﴾[النور: ۵۲]. «و کسانی که از خداوند و پیامبر او اطاعت کنند و از خداوند بترسند، و از او پروا داشته باشند اینانند که کامیابند».
باری تعالی روشن فرموده است که اطاعت کردن حق الله و پیامبرش است اما بیم و هراس(خشیت) بایستی تنها برای الله باشد و از او ترس به دل گرفت. چنانکه میفرماید: ﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ رَضُواْ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ سَيُؤۡتِينَا ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَرَسُولُهُۥٓ﴾[التوبة: ۵٩]. «ولی اگر آنان به آنچه الله و پیامبرش به ایشان بخشیدهاند خشنود میشدند و میگفتند: خداوند ما را بس؛ زودا که خداوند و پیامبر او از فضل خویش به ما میبخشند».
نظیر و همانند آن این فرمودهی الله تعالی است: ﴿ٱلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ ١٧٣﴾[آل عمران: ۱٧۳]. «همان کسانی که چون بعضی به ایشان گفتند که: مردمان [مشرکان مکه] در برابر شما گرد آمدهاند از آنان بترسید [به جای ترس و بد دلی، این کار] بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و چه نیکوکار سازی است».
[٧] هرگاه کسی معتقد باشد که این اسباب خود به تنهایی مؤثرند، بدون اینکه به سوی مسبب اسباب که الله تعالی باشد نظر بیاندازد. [۸] بر مؤمن واجب است که اسباب مشروع را برگیرد و به الله تعالی توکل نماید به دلیل این کلام رسول اللهصکه به مردی فرمود: «اعْقِلْها وَتَوَكَّلْ»(آن را [شتر را] ببند و [سپس به الله] توکل کن). [٩] رواه مسلم، ابوداود، نسائی و غیره. [۱۰] در سند این حدیث عاصم بن عبدالله وجود دارد که ضعیف است. [۱۱] امام مسلم آن را روایت کرده است. [۱۲] امام مسلم آن را روایت کرده است. [۱۳] در سند این حدیث عبدالرحمن بن زیاد الافریقی وجود دارد که او ضعیف است. [۱۴] الله تعالی میفرماید: ﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحۡكُمُ بَيۡنَهُمۡ فِي مَا هُمۡ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي مَنۡ هُوَ كَٰذِبٞ كَفَّارٞ ٣﴾[الزمر: ۳]. «و کسانی که به جای او سرورانی به پرستش میگیرند [و مدعی میشوند] آنان را جز برای این نمیپرستیم که ما را با تقربی به خداوند نزدیک گردانند، بیگمان خداوند در آنچه ایشان در آن اختلاف دارند، در میانشان داوری خواهد کرد، که خداوند کسی را که دروغزن کفران پیشه است، هدایت نمیکند».