پيشگفتار مترجم
دكتر یوسف قرضاوی عالمی ربانی و سخنوری توانا، نویسنده و شاعری معروف و یكی از برجستهترین دانشمندان معاصر و از كادر رهبری نهضت مهم جهانی اخوان المسلمین است.
این دانشمند مبارز در روستای (صفط تراب) مصر در سال ۱۹۲۶ میلادی در خانوادهای متدین و فقیر متولد شد. و در ایام كودكی در حالیكه دوساله بود از سایه مهربان پدر محروم گشت، و در ده سالگی تمام قرآن كریم را حفظ نمود، و همیشه صبحها به مدرسه دولتی و عصرها به حوزه علمیه میرفت و در سال ۱۹۵۲ میلادی از دانشكده اصول الدین فارغ التحصیل شد، و نیز همان سال مجدداً در امتحان شركت كرد و از دانشكده ادبیات عربی فارغ التحصیل گردید و در سال ۱۹۷۳ میلادی موفق به اخذ دكترا شد.
دانشجویی، دكتر قرضاوی در زمانی بود كه بعلت جهل و نادانی و بیتفاوتی مسلمین، دولتهای اسلامی از خط اصلی كه پیامبر اسلام و خلفای راشدین آن را طرح ریزی كرده بودند، انحراف پیدا كردند و به درستی مصداق كامل پیشگوئی پیامبر بزرگوار صقرار گرفتند كه میفرماید: «أَلا إِنَّ الْكِتَابَ وَالسُّلْطَانَ سَيَفْتَرِقَانِ، فَلا تُفَارِقُوا الْكِتَابَ، أَلاَّ إِنَّهُ سَيُوَلِّي عَلَيكُم أُمَراءُ يَرضون لِأَنْفسِهِم مَا لا يَرضونَ لَكُمْ، فَإِنْ أَطَعْتُمُوهُم أَذَلُّوكُم وَإِنْ عَصَيْتُمُوهُم قَتَلُوكُم قَالُوا: مَاذا نَفعَلُ يَا رَسول الله قَالَ: كُونُوا كَأَصْحابِ عِيسى÷، نُشِرُوا بِالمناشِير وَحُمِلُوا عَلَى الخَشَبَ، فَوَالَّذِي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَده ِلَمُوتَة فِي طَاعَةِ اللهِ خَيرٌ مِنْ حَياةٍ فِي مَعْصِيَةِ الله»«ای مسلمانان، آگاه باشید كه بزودی قرآن و حكومت (دین و سیاست) از همدیگر جدا میشوند، ولی شما دستورات قرآن را رها نكنید وآگاه باشید كه بزودی بر سر شما كسانی حكومت میكنند كه سلطه و قدرت را فقط برای خودشان دوست میدارند و آن را برای شما دوست نمیدارند، پس اگر شما از دستورات ساختگی آنها پیرو و اطاعت كنید، شما را بذلت میكشانند، (زیرا كسانیكه از دولتهای ظالم و ستمگر فرمانبری و اطاعت مینمایند در میان توده مردم مسلمان بعنوان مزدور و خود فروخته شناخته میشوند آبرو و حیثیت اجتماعی خودشان را از دست میدهند) و اگر نافرمانی كنید شما را قتل عام میكنند، صحابه فرمودند: یا رسول الله در آن هنگام ما چه كار كنیم، پیامبر اسلامصفرمود: شما همچون پیروان حضرت عیسی ÷باشید، كه با اره تكه تكه و دار زده شدند، سوگند به ذاتی كه جان محمد در دست اوست، مرگ در راه خداوند از زندگی كه نافرمانی خداوند در آن باشد بهتر است».
و نیز از حضرت علیسروایت است كه پیامبر اسلامصفرموده است: «سَيَكُونُ بَعْدِي أُمَرَاءُ فَمَنْ دَخَلَ عَلَيهِم وَصَدَّقَهُمْ بِكَذِبِهِمْ وَأَعَانَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ فَلَيْسَ مِنِّي وَلَسْتُ مِنْهُ، وَليسَ بِوَاردٍ علىّ الْحَوْضِ، وَمَنْ لَمْ يَدخُل عَلَِيهِم وَلَمْ يُعِنْهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَلَمْ يُصَدِّقْهُمْ بِكِذْبِهِمْ فَهُوَ مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ وَ هُوَ الْوَاردُ علىّ الْحَوْضِ»(مسند احمد، ترمذی).
«بزودی بعد از من مسئولانی (ظالم و ستمگر) حكومت میكنند هر كس نزد آنها برود و دروغهای آنها را تائید كند و آنها را بر ظلم و ستمشان یاری نماید، آن شخص از امت من نیست و من از دوستان او نیستم و روز قیامت بر حوض كوثر بر من وارد نمیشود.
و هر كس كه نزد آنها نرود و آنها را بر ظلمشان یاری ننماید و دروغهای آنها را تائید نكند او از امت من است و من از دوستان او هستم و روز قیامت برحوض كوثر بر من وارد میشود».
بهرحال، حكّام ظالم و ستمگر نظام حیاتبخش، اسلام را رها كرده از نظام و قوانین استعمارگران شرق و غرب پیروی میكردند و فقط نام اسلام را سرلوحه برنامهها، و سخنرانیها و رسانههای گروهی خود قرار میدادند و بس، تا ملتهای ستمدیده و ناآگاه خود را با شعارهای جالب و فریبنده اسلامی، گول بزنند و بسكوت وادار نمایند و مسلمانان آگاه و مبارز را با نام اسلام و قرآن بر علیه خدا و رسولش قلمداد كنند و سر آنها را از تن جدا نمایند.
آری، در طول تاریخ یكی از بزرگترین حربههای فرعون و فرعونیان، سوء استفاده از كلمات و شعارها، برای اجرای اعمال شوم و ننگین خویش بوده است.
و اما این جوان آگاه مكتب رسول الله، از شعار فریبنده فرعون صفتان گول نمیخورد و طبق وظیفه شرعی، همیشه راهپیمائیهای دانشجویان مسلمان را قیادت و رهبری میكند و آنها را برعلیه ظلم و ستم، شاه ستمگر ملك فاروق و فرعون قرن بیستم جمال عبدالناصر خون آشام، میشوراند و مصداق سنت یاوران ادیان الهی یك بار در عهد ملك فاروق و دوباره در زمان جلاد زمان جمال عبدالناصر راهی زندان میشود.
دكتر قرضاوی در سال ۱۹۵۶میلادی از زندان آزاد میگردد، حكومت فرعونی، او را از سخنرانی و تدریس منع میكند ولی خفاشان كور دل تا كی میتوانند نور دعوت الهی را خاموش سازند، ﴿يُرِيدُونَ لِيُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَٱللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٨﴾[الصف: ۸].
«مىخواهند با سخنان خود نور خدا را فرونشانند و خداوند كامل كننده نور خود است و هر چند كافران ناخوش ندارند»
دكتر قرضاوی از راه تدریس و سخنرانی راه دعوت اسلامی را مسدود میبیند از قلم توانای خویش كار میگیرد و در همان زندان دهها كتاب از جمله همین نمایشنامه را بنام (مسرحیة تاریخیة سعید بن جبیر وحجاج بن یوسف) و كتاب ارزشمند (الحلال والحرام فی الإسلام) را به رشته تحریر در میآورد و منتشر میسازد و پس از انتشار كتب دولت استعمارگر احساس خطر میكند و برای همیشه او را از مصر تبعید مینماید و تا امروز هم در تبعید بسر میبرد.
دكتر قرضاوی میداند که بر جهان هستی نظام علیت حكم فرما است و تمام تحولات جدید عالم زنجیروار به علل و اسباب گوناگون و مختلف گذشته وابسته و مرتبطاند. به این خاطر اقوام و ملل زنده همیشه مطالعه تاریخ جهان و خصوصاً تاریخ و سیرت بزرگان خویش را در سرلوحه كارهای مهم خود قرار میدهند زیرا میدانند كه تاریخ نقطههای ضعف و قدرت، عروج و زوال، اقوام را بازگو مینماید و نسل جدید را به بهترین اصول پیشرفت و تقدم و تعالی رهنمون میسازد و بنابراین یكی از مهمترین نقشههای استعمارگران شرق و غرب این است كه هر گاه میخواهند ملتی را از زندگی شرافتمندانه محروم سازند و به بردگی و بندگی بكشانند، جوانان و نسل جدید آن ملت را از تاریخ با عظمت گذشتهاش غافل و بیخبر میسازند چنانچه یكی از استعمارگران میگوید: (هر گاه میخواهی ملتی را خوار و نابود سازی و از زندگی شرافتمندانهاش محروم نمائی، حال او را از گذشته منقطع بگردان زیرا كه در آن صورت بزرگان قوم آرزوی ترقی و پیشرفت را نخواهند داشت و جوانان درباره آینده تفکر و اندیشه نخواهند كرد). شاعر بزرگ و متفكر اسلام علامه اقبال لاهوری درست فرموده است:
زنده فرد از ارتباط جان و تن
زنده قوم از حفظ ناموس كهن
و برای اینكه حال مسلمین از گذشته منقطع نگردد، دكتر یوسف قرضاوی زندگی فقیه مبارز و محدث نمونه حضرت سعید بن جبیر را به رشته تحریر درآورده است زیرا سرگذشت. این تابعی بزرگوار برای جوانان مسلمان و متعهّدی كه میخواهند دنیای پرفتنه امروز را از ظلمت و تاریكی و از جور و ستم تبه كاران نجات دهند از واجبترین كارها است تا از صبر و استقامت و ایمان عمیق او كه دشمنان قبل از دوستان به فضیلتش گواهی دادهاند، آگاهی یابند، زیرا زندگی شجاعانه او نه تنها برای اسلام و مسلمین بلكه برای تمام آزادگان و همه انسانهای روی زمین مایه افتخار است.
تاریخ گواه است كه ملت مسلمان همیشه به رهبری دانشمندان روشنفكر و علمای مبارز علیه هر نوع ظلم و ستم مبارزه كرده است. و خصوصاً علیه جلاد عصر اموی استاندار عراق حجاج بن یوسف ثقفی و اما حجاج تا دندان مسلح، با حملات نا به هنگام، زندان و شكنجه، كشتار و قتل عام مردم بیدفاع و مظلوم عملیات آنها را خنثی میساخت ولی مسلمانان سختترین شكنجهها را در بدترین شرایط تحمل میكردند هزاران نفر راهی زندان و اموالشان مصادره میشد و هزاران مارك مخالفت با خدا و رسول میخوردند و جام شهادت مینوشیدند و از آن جمله تابعی بزرگوار حضرت سعید بن جبیر است.
سعيد بن جبير كيست؟
حضرت سعید بن جبیر تابعی بزرگوار در سال ۴۶ هجری متولد شد و چون تعداد كثیری از یاران با وفا و اصحاب پیامبر اسلام صدر قید حیات بودند، آنها را با چشم خویش دیده بود و از آنها علم و دانش ایمان و استقامت، جهاد و مبارزه كسب نمود و خصوصاً از مفسران قرآن حضرت عبدالله بن عباس بو حضرت عدی بن حاتم سو حضرت عبدالله بن مغفلس و از اولین فرزند اسلام در مدینه منوره بعد از هجرت نبوی و شهید بزرگوار حضرت عبدالله بن زبیر سو محدث و شهید بزرگوار حضرت عبدالله بن عمر بن الخطاب س بیشتر استفاده نمود.
امام بزرگوار سعید بن جبیر، در عهد استانداری خون آشام و ستمگر حجاج بن یوسف ثقفی زندگی میكرد حجاج كسی بود كه میگفت: (من در دنیا فقط از یك چیز لذت میبرم وآن كشتار و خون ریزی است و بس).
درباره او خلیفه عدالتگستر اموی حضرت عمر بن عبدالعزیزسمیفرماید: (اگر در روز قیامت تمام ستمگران امتهای گذشته حاضر شوند و از سوی ما (خانواده بنی امیه) فقط حجاج حاضر شود ستمگریهای او بدون مبالغه بیشتر خواهد بود).
بدست همین جلاد و جنایتكار، هزاران مسلمان و چند تن از یاران راستین رسول اكرم صاز جمله امام المحدثین حضرت عبدالله بن عمر بن الخطاب سو حضرت عبدالله بن زبیر سو تابعی بزرگوار حضرت سعید بن مسیب و حضرت سعید بن جبیر جام شهادت نوشیدند.
دكتر قرضاوی در این رساله مختصر گوشهای از حقائق تاریخی، ظلم و ستم عهد استانداری حجاج خون آشام را بصورت داستان و نمایشنامهای بازگو میكند، تا جوانان مسئول و متعهد با این واقعیتهای تلخ تاریخی آشنا شوند و سعیدوار علیه فرعونهای قرن بیستم قیام كنند و مسلمانان مظلوم را در دنیای پر ستم امروز، از زندگی ذلت بار، نجات دهند.
به امید آن روز
وما ذلك علی الله بعزیز
عبدالرحمن الله وردی