عوامل استقامت در دین

چرا قرآن مصدر تثبیت است؟

چرا قرآن مصدر تثبیت است؟

* زیرا ایمان را در قلب غرس، و با ارتباط با خداوند نفس را تزکیه می‌کند.

* زیرا این آیات، سکون و آرامشی به قلب مؤمن می‌بخشند که طوفان‌های فتنه دیگر به آن زیانی نمی‌رساند و قلبش به یاد خداوند آرام می‌گردد.

* زیرا به مسلمان اصول وضوابطی صحیح می‌آموزد که به وسیله آن می‌تواند اوضاع اطراف خویش را سامان دهد و نیز موازینی در اختیارش می‌گذارد که بر اساس آن حکم کند، بگونه‌ای که حکمش سست نگردد و با تفاوت وقایع و اشخاص تناقضی در اقوالش پیش نیاید.

* زیرا قرآن شبهاتی که دشمنان اسلام، کفار و منافقین ایجاد می‌کنند رد می‌کند همانند مثال‌های واضحی که در صدر اسلام رخ داد، به طور مثال:

- آیه ﴿مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ ٣[الضحی: ۳] .[۳] بر حضرت پیامبر صلی الله علیه وسلم چه تاثیری داشت، آنگاه که مشرکان می‌گفتند: «ودع محمد»[۴] «محمد طرد شده است».

- تاثیر آیه ﴿لِّسَانُ ٱلَّذِي يُلۡحِدُونَ إِلَيۡهِ أَعۡجَمِيّٞ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِيّٞ مُّبِينٌ ١٠٣[النحل: ۱۰۳] .[۵] چه بود، آنگاه که کفار قریش ادعا کردند که انسانی محمد را تعلیم می‌دهد وقرآن را از درودگری رومی در مکه می‌آموزد؟

- تاثیر آیه ﴿أَلَا فِي ٱلۡفِتۡنَةِ سَقَطُواْۗ[التوبة: ۴۹] .[۶] بر مؤمنان چه بود آنگاه که منافق گفت: ﴿ٱئۡذَن لِّي وَلَا تَفۡتِنِّيٓۚ«مرا اجازه ده و درفتنه و فساد میانداز».

آیا مگر تاثیر آن، تثبیت وتقویت قلب‌های مؤمنان ورد شبهات وخاموش گردانیدن اهل باطل نیست؟ آری، به خدا سوگند.

شگفت آنجاست که خداوند مؤمنان را هنگام رجوع از حدیبیه به غنائم زیادی (غنایم خیبر) وعده می‌دهد که خداوند آن اموال را در اختیار شان خواهد گذاشت و آن‌ها به تنهایی برای گرفتن آن غنایم می‌روند وهنگامی که منافقان از آنان می‌خواهند که آن‌ها را نیز با خود ببرند، ‌مسلمانان جواب خواهند داد که شما هرگز با ما نخواهید آمد و منافقان برای رفتن با مسلمانان اصرار می‌ورزند و می‌خواهند گفته خداوند را تبدیل کنند، به مسلمانان می‌گویند شما به ما حسد می‌ورزید، و خداوند با این آیه منافقان را جواب داد: ﴿بَلۡ كَانُواْ لَا يَفۡقَهُونَ إِلَّا قَلِيلٗا ١٥[الفتح: ۱۵] . «بلکه آنان جز اندکی نمی‌فهمیدند».

سپس این همه، مرحله به مرحله وگام به گام وکلمه به کلمه در جلوی روی مسلمانان اتفاق افتاد.

- و از این جا می‌توانیم که تفاوت موجود میان آنان که زندگیشان را به قرآن مرتبط کردند و با تلاوت وحفظ و تفسیر وتدبر قرآن، به آن روی آوردند و در هرحال به آن عمل می‌کنند و بین آنان که به کلام بشر اهتمام ورزیدند و آن را مشغله خویش ساختند دریابیم.

- کاش طلاب علم به آموختن علم قرآن وتفسیرش اهتمام بیشتری می‌ورزیدند.

[۳] «پروردگارت تو را رها نکرده است و دشمن نداشته و مورد خشم قرار نداده است». [۴] صحیح مسلم با شرح نووی ۱۲/۱۵۶. [۵] «زبان کسی که (آموزش قرآن را) به او نسبت می دهند غیرعربی است و این (قرآن) به زبان عربی گویا وروشنی است». [۶] «هان آنان هم اینک در فتنه و فساد افتاده‌اند».