مظاهر تقلید از غیر مسلمانان در خودآرایی
از جمله آنها برای مثال:
۱- قرار دادن حلقه ازدواج در دست راست و انتقال آن به دست چپ در شب زفاف.
این کار در اصل یک رسم قدیمی مسیحیان بوده است، بدین صورت که داماد حلقه ازدواج را روی انگشت شست دست چپ عروس میگذارد و میگوید: قسم به پدر، بعد حلقه را روی سر انگشت سبابه میگذارد و میگوید: قسم به پسر، بعد آن را روی سر انگشت وسط میگذارد و میگوید: قسم به روح القدس، و زمانی که آمین گفت در مرحله آخر حلقه را در انگشت بنصر [۲۰]او قرار میدهد!.
از دلایلی که برای گذاشتن حلقه در دست چپ گفته میشود این است که یک رگ خونی که مستقیم به قلب وصل است در این دست قرار دارد [۲۱]!.
چیزی که جای تاسف دارد [این است که] بسیاری از ما به این رسم اشتباه که هیچ پایه اسلامی ندارد پای بندیم، و همان طور که قبلاً گفتیم این امر از اصلیترین اعتقادات باطله نصارى میباشد.
ممکن است بگویند: منظور مـن پیروی از این اعتقادات باطل نیست ـ العیاذ بالله ـ و فقط یک عادت اجتماعی است نه بیشتر.
در جوابش میگویم که: آیا در کتاب و سنت چیزی که مشروعیت استفاده از حلقه را تعیین کرده باشد، وجود دارد؟ آیا زنان پیامبرصو دختران ایشان و زنان صحابه رضوان الله تعالی علیهن أجمعین، این کار را انجام دادهاند؟.
در ادامه آیا دوستی و صداقت جزئی از اعتقادات اهل سنت و جماعت نیست؟ آیا ما خواستار مخالفت با غیر مسلمانان در روش زندگیمان نیستیم؟ خداوند میفرمایند: ﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥١﴾[المائدة: ۵۱].
«ای مومنان! یهودیان و نصارى را به دوستی نگیرید [و به طریق اولی آنان را به سرپرستی نپذیرید]. بعضی از آنها دوست گروه دیگرند. [و در دشمنی با شما یکسان و برابرند] هر کس از شما با ایشان دوستی ورزد [و آنان را به سرپرستی بپذیرد] بیگمان او از زمره ایشان به شمار میآید. بیتردید خداوند چنین افراد ستمگرى را [به سوی ایمان] هدایت نمیکند».
وقتی که این عادت اجتماعی پایه شرعی ندارد پس در حقیقت برگرفته از آداب و رسوم غیر مسلمانان میباشد.
در این صورت صحیح نیست که به ما نسبت داده شود، و برای ما جایز نیست که از آن پیروی کنیم. زیرا پیامبرصمیفرماید: «من تشبه بقوم فهو منهم»، «کسی که از گروهی تقلید کرد از جمله آنهاست»، و همچنین پیامبرصفرمودند: «لیس منا من تشبه بغیرنا، لا تشبهوا بالیهود ولا بالنصاری ...» [۲۲]، «کسی که از غیر از ما [مسمانان] تقلید میکند از ما نیست، از یهود و نصاری تقلید نکنید ....».
در فتاوای شیخ عبدالعزیز بن باز/درباره حکم استفاده از حلقه چنین آمده است که: برای این کار در شریعت اساسی وجود ندارد، و ترک آن بهتر است و فرقی نمیکند که حلقه از جنس نقره باشد و یا از چیز دیگری باشد [۲۳]. بلکه استفاده از حلقه تا حدی مهم و خطرناک است که ممکن است به حد شرک برسد!.
علامه شیخ محمد بن صالح بن عثیمین/گفتهاند: «استفاده از حلقه برای مردان و زنان یک بدعت است، و شاید از کارهای حرام باشد، به این دلیل که بعضی از مردم معتقدند که حلقه باعث ادامه پیدا کردن محبت بین زن و شوهر میشود، و گفته میشود بعضی از آنها اسم همسر را بر روی حلقه شوهر و اسم شوهر را بر روی حلقه همسر مینویسند، گویا میخواهند علاقه ما بین آنها بیشتر شود و این یکی از انواع شرک است. زیرا آنها به امری اعتقاد پیدا کردهاند که خداوند آن را نه در تقدیر و نه در شریعت به عنوان یک وسیله قرار نداده است. پس چه رابطهای بین این حلقه با دوستی و محبت وجود دارد؟.
چه بسیارند زوجهایی که حلقه دارند ولی در گرفتاری و نگرانی و سختی به سر میبرند. پس حلقه به خاطر وجود این عقیده فاسد نوعی از شرک است و حتی بدون داشتن این عقیده، [این کار] تقلید از غیر مسلمانان است، به این دلیل که حلقه از نصارى گرفته شده است و بر این اساس بر مؤمن واجب است از هر چیزی که موجب ایجاد خلل دینش میشود پرهیز کند» [۲۴].
۲- کوتاه کردن و مرتب کردن موها به سبک موهای زنان غیرمسلمان
از جمله مسایلی که در بین ما [زنان] شایع شده است: کوتاه کردن مو میباشد، و علماء درباره آن نظر میدهند ولی همه آنها هم رأی هستند که کوتاه کردن مو به منظور تقلید [از کفار] حرام است.
از شیخ صالح فوزان ـ حفظه الله ـ درباره حکم کوتاه کردن مو براساس مدلهای برگرفته شده از غرب پرسیده شد، در جواب، ایشان ـ حفظه الله ـ چنین فتوا دادهاند:
«اگر کوتاه کردن مو به دلیل تقلید از زنان کافر و فاسق باشد، شکی در حرام بودن آن نیست، هر چند که بین زنان مسلمان شیوع داشته باشد، بدین علت که اصل آن که تقلید کردن است، حرام میباشد و شایع بودن [این عمل] آن را مباح نمیسازد، زیر رسول اللهصمیفرماید: «من تشبه بقوم فهو منهم»، «کسی که از گروهی تقلید کرد از جمله آنهاست» و فرمودهاندص: «لیس منّا مَن تشبّه بغیرنا»، «کسی که از غیر از ما [مسلمانان] تقلید کند از ما [مسلمانان] نیست». و قاعده کلی این است که هر رسمی که مخصوص کفار است، انجام دادن آن بخاطر تقلید از آنها جایز نیست، برای اینکه تقلید کردن از آنها در ظاهر، نشاندهنده وجود محبت [نسبت به آنها] در باطن میباشد. و خداوند میفرمایند: ﴿۞وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥١﴾[المائدة: ۵۱].
«هر کسی از شما با ایشان [کفار] طرح دوستی و پیمان با آنها بریزد، [و آنان را به سرپرستی بپذیرد] بیگمان او از زمره ایشان بشمار میرود و شک نیست که خداوند چنین افراد ستمگر را [به سوی ایمان] هدایت نمیکند» و پیروی کردن از آنها، [بخاطر] دوست داشتن آنها است، و از نشانههای دوست داشتن، تقلید کردن از آنها میباشد» [۲۵].
شیخ صالح فوزان ـ حفظه الله ـ در فتوای دیگری به تفصیل گفتهاند: «برای زن جایز نیست که موهای پشت سرش را کوتاه کند و موهای دو طرف سر را بلند نگهدارد. زیرا این کار باعث بد ترکیب شدن میشود و کار بیهودهای است. زیرا که مو بخشی از زیبایی زن میباشد، و الگو گرفتن از زنان کفار است. همچنین کوتاه کردن مو براساس مدلهای مختلفی که به اسم زنان کافر و یا حیوانات میباشد جایز نیست، مثل مدل موی (دیانا) که اسم یک زن کافر است، و مدل موی (شیری) یا (موشی). تقلید از زنان کافر و حیوانات [در مدل مو] به این خاطر حرام است که کار بیهودهای است نسبت به موی زن که بخشی از زیبایی او محسوب میشود» [۲۶].
۳- استفاده از کلاه گیس
از جمله مواردی که استفاده از آن برای تزیین موی زنان ممنوع میباشد، استفاده از کلاه گیس میباشد. و آن عبارت است از موی مصنوعی که بعضی از خانمها از آن استفاده میکنند و مدلها و رنگهای مختلفی دارد و کسی که آن را میبیند گمان میکند که موی طبیعی است. نظر به اینکه این مورد نیز در دایره تقلید از زنان غیر مسلمان قرار میگیرد، و حتی با چشم پوشی از انگیزه آن و اگر چه این کار به منظور آراستن خود برای همسر باشد، باز هم این کار حرام است. همانطور که در فتوای هیئت عالی افتاء نقل شده است:
سوال: حکم استفاده زن از کلاه گیس به منظور آراستن خود برای همسرش چیست؟
جواب: هر کدام از زوجین بهتر است که خودشان را به وسیله چیزی که، هر دو نفر آنها دوست دارند و علاقه بین آنها را بیشتر میکند، خود را زیبا کنند. ولی این کار باید در حدودی که شریعت اسلام آنرا مباح میداند، باشد نه آنچه که حرام است. استفاده از کلاه گیس بین زنان غیر مسلمان رواج پیدا کرده است و آنها در استفاده کردن از آن و خودآرایی با آن شهرت دارند. تا حدی که جزیی از ظاهر و قیافه آنها شده است، پس استفاده کردن از آن برای زن مسلمان و آراستن خود با آن، اگر چه برای همسرش باشد، باز هم تقلید از زنان کافر میباشد، و پیامبرصآنرا ممنوع کرده است و فرمودهاند: «من تشبه بقوم فهو منهم»، «کسی که از گروهی تقلید کرد از جمله آنهاست» و این دستور درباره کاشتن مو، شدت بیشتری پیدا میکند، که پیامبرصآنرا ممنوع کرده و کسی که آن کار را میکند، لعنت کرده است» [۲٧].
۴- رنگ کردن و مش کردن مو
از جمله مواردی که در جامعه زنان رواج پیدا کرده است رنگ کردن مو به مدلها و رنگهای مختلف است.
موردی که در این زمینه مشروع است، رنگ کردن موی سفید با رنگی بجز رنگ سیاه میباشد، طبق این فرموده پیامبرص: «غیّروا الشیب ولا تشبهوا بالیهود والنصاری» [۲۸].
«[رنگ] موی سفید را تغییر دهید و [در این کار] از یهودیان و نصارى تقلید نکنید». و فرمودهاند: «غیّروا الشیب ولا تقربوه السواد» [۲٩].
«[رنگ] موی سفید را تغییر دهید و آنرا سیاه نکنید».
حکم شرعی حالتهای رنگ کردن مو برای آراستن را دکتر شیخ صالح فوزان ـ حفظه الله ـ در فتوای زیر بیان کردهاند:
سوال: حکم رنگ کردن تمام مو با یکی از رنگهای (قرمز، زرد، سفید، طلایی) چیست؟ و حکم مش کردن مو چیست؟.
(مش کردن مدلی است که از غرب وارد شده و زنانمان آنرا پذیرفتهاند که عبارت است از رنگ کردن دستههای پراکنده مو، با رنگی که مخالف رنگ [اصلی] مو میباشد، مانند: سفید یا قرمز یا طلایی. در نتیجه مو رنگارنگ میشود، قسمتی از آن رنگ طبیعی دارد و قسمتی دیگر رنگ مصنوعی دارد).
جواب: رنگ کردن موی سفید مستحب است مگر با رنگ سیاه، مثلاً با حناء و وسمه و .... ولی سیاه کردن موی سفید جایز نیست، بنا به فرموده پیامبرص: «غیّروا هذا الشیب وجنبوه السواد»،«[رنگ] موی سفید را تغییر دهید و آنرا سیاه نکنید». این حکم برای زن و مرد مشترک است.
اما در مورد موهایی که سفید نیستند، پس به همان شکل و وضعیت اصلی و طبیعی خودشان باقی میمانند و تغییر داده نمیشوند، ولی اگر بد رنگ باشند، برای بدست آوردن رنگ مناسب، با رنگ کردن، این زشتی مو را از بین میبرند. اما موی طبیعی که، رنگ آن زشت نیست، آن را به حالت طبیعی خود باقی میگذارند. زیرا دلیلی برای رنگ کردن آنها وجود ندارد. اگر رنگ کردن مو به روشی باشد که تقلید از زنان کافر و مدهای وارداتی شمرده شود، شکی در حرام بودن آن نیست و فرقی ندارد که کل موها یک رنگ زده شده باشند یا رنگارنگ باشند، (که همان مش کردن است) [۳۰].
۵- بلند کردن ناخن و لاک زدن
بلند کردن ناخن دستها و آغشتن آنها به رنگهای جرمدار که لاک نام دارد در بین بسیاری از زنان رواج پیدا کرده است. بعضی از علما به عدم مشروعیت این کار فتوی دادهاند. نمونههایی از این فتواها چنین است:
سوال: کوتاه نکردن ناخنها بیشتر از چهل روز چه حکمی دارد؟.
جواب: اگر کسی که این کار را انجام داده به علت پیروی از کفار ـ که فطرت آنها از راه درست منحرف شده است ـ اقدام به این کار نماید، این کار حرام است، زیرا پیامبرصفرمودهاند: «من تشبه بقوم فهو منهم»،«کسی که از گروهی تقلید نماید از جمله آنهاست».
اما اگر کسی که ناخنهایش را بیش از چهل روز نگه داشته است دلیلی به جز پیروی از خواهش درونی نداشته باشد، این کار او مخالف با سرشت طبیعی و مخالف با آنچه که پیامبرصبرای امتشان تعیین کردهاند میباشد [۳۱].
سوال: حکم بلند گذاشتن و لاک زدن به ناخن چیست؟ با این آگاهی که قبل از لاک زدن وضو میگیریم و بعد از بیست چهار ساعت آنرا پاک میکنم.
جواب: بلند گذاشتن ناخنها خلاف سنت است، و از پیامبرصنقل شده است که فرمودهاند: «الفطرة خمس: الختان، والاستحداد، وقص الشارب، ونتف الإبط وقلم الأظافر»،«پنج مورد [جزیی از] فطرت هستند: ختنه کردن، و ازاله موی عورت، و کوتاه کردن سبیل، و کندن موهای زائد زیر بغل، و کوتاه کردن ناخنها».
به تاخیر انداختن این کارها بیشتر از چهل روز جایز نیست و از أنسسنقل شده است که گفتهاند: «وقَّت لنا رسول اللهص في قص الشارب وقلم الظفر ونتف الإبط وحلق العانة ألاَّ نترک شیئاً من ذلک أکثر من أربعین لیلةً».
«پیامبرصدرباره کوتاه کردن سبیل و گرفتن ناخن و کندن موهای زاید زیر بغل و ازاله موی عانه، برای ما تعیین کردند که هیچکدام از آنها را بیشتر از چهل شب به تاخیر نیندازیم»، زیرا بلند گذاشتن آنها شبیه شدن به حیوانات و بعضی از کافران میباشد.
أما «لاک زدن به ناخن»، ترک کردن این کار بهتر است، و هنگام وضو گرفتن باید آنرا پاک کرد، زیرا مانع رسیدن آب به ناخن میشود [۳۲].
[۲۰] بُنْصُر: انگشتى که بین انگشت وسطى و انگشت کوچک است، و آنرا انگشت انگشتر مینامند. [۲۱] برای کسب اطلاع بیشتر به کتاب «آداب الزفاف»، ص ۱۲۳، تالیف شیخ آلبانی مراجعه شود. [۲۲] قسمتی از حدیثی که ترمدی آن را تخریج کرده و آلبانی حسن شمرده است. [۲۳] قسمتی از فتوای شیخ: در کتاب «فتاوی إسلامية»، (۴/۲۵۰). [۲۴] قسمتی از فتوای شیخ : در کتاب «فتاوی اسلامية»، (۴/۲۵۰). [۲۵] قمستی از فتوای شیخ فوزان ـ حفظه الله ـ در کتاب «فتاوی المرأة المسلمة»، (۲/۵۱۶). [۲۶] فتوای شیخ فوزان ـ حفظه الله ـ در کتاب «فتاوی المرأة المسلمة»، (۲/۵۱٧). [۲٧] «فتاوی الحجاب واللباس والزينة للمرأة المسلمة»، ص ۶۸. [۲۸] أحمد و آلبانی آنر صحیح شمرده است. [۲٩] أحمد و آلبانی آنرا صحیح شمرده است. [۳۰] کتاب «فتاوی المرأة المسلمة»، (۲/۵۲۰) با اندکی تصرف. [۳۱] «الفتاوی الجامعة للمرأة المسلمة»، (۳/٩۱۱). [۳۲] «فتاوی المرأة المسلمة»، (۱/۲۴۲).