وباى عصر بيست
دیلى تیلیگرف ۱۴/۶/۱٩۸۳ از وفات یک زن أمریکاى، که به سبب بیمارى ایدز (سپید) فوتیده بود چنین خبر داد: آن شخصى، که مردگان را مىشوست و کفن مىکرد از دست زدن به جسد وى ابا نمود. طبیبى، که او را معالجه مىکرد دواها، لباسها و دست پوشهایش را به آتش انداخت.
این چه بیمارى است، که مثل بیمارى (وبا) از مردۀ آن بیمار بیزارى کنند؟ کسى آماده نشود تا وى را کفن کند؟ این بیمارى وباى عصر بیستم است، که طبیبان از معالجش عاجز ماندهاند و آن را (ایدز ) مىنامند .
براى معالجه هر بیمار به ایدز گرفتار شده حد اقل مصرف صد هزار دالر لازم مىباشد . با وجود مصرف این مبلغ گران هیچ طبیبى کفالت به کلى شفا یافتن بیمار را داده نمىتواند. از همین جهت بسیار بیماران (ایدز) تمام داراى حتى خانه و کاشانۀ خود را فروخته مبلغ به دست آمده را در مبارزه علیه آن صرف مىنمایند. ولى هیهات- هیهات، که در این مبارزه مغلوب شده ناچار به مرگ مصیبت وار دچار مىگردند.
مصیبت اصلیى این بیمارى بدبختى و ناکامى در دنیا تنها نبوده، بلکه حیات ابدى آخرت را به بدبختى تبدیل مىدهد. پس براى هر فردى که حیات برایش عزیز هست و نیک بختى دنیا و آخرت مقصود اوست باید سببهاى پیدایش ایدز را بداند و از گرفتار شدن به آن حذر نماید، البته اگر صاحب عقل و هوشمند باشد.