سیزده شبهه اهل قبور و جواب آنها

پایان

پایان

بعد از اینکه ما جواب این شبهات را شناختیم، دانستن این نکته بسیار مهم است که هر انسانی ناگزیر باید در دل، گفتار و اعمالش موحد باشد. اگر در دل موحد باشد ولی گفتار و کردارش بر توحید نباشد چنین فردی در اعمالش صادق نیست؛ چون توحید اعمال و اقوال تابع توحید قلبی است. پیامبر جمی‌فرماید: «ألا وإن فی الجسد مضغة إذا صلحت صلح الجسد كله، وإذا فسدت فسد الجسد كله، ألا وهی القلب»:«آگاه باشید در جسم انسان پارچه گوشتی قرار دارد اگر اصلاح گردد تمام جسم اصلاح می‌شود و اگر فاسد گردد تمام جسم را فاسد می‌کند بدانید و آگاه باشید که آن قلب است.» اگر کسی چنان‌که گمان می‌برد در دل موحد باشد و در گفتار و اعمال از توحید بیگانه باشد چنین شخصی از جنس فرعون است. کسی که عالم به حق بود و به آن یقین داشت ولی در همان حال بر کفر و استکبار خود اصرار می‌ورزید و بر ادعای ربوبیت خویش باقی ماند، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا[النمل: ۱۴] «و با آن‌که دل‌های‌شان به آن یقین داشت ولی به خاطر ظلم و استکبار آن را انکار کردند.»و خداوند حکایت موسی را برای‌مان بازگو می‌کند آن‌گاه که به فرعون گفت: ﴿لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ[الإسراء: ۱۰۲] «دانستی که آن‌ها را جز پروردگار آسمان‌ها و زمین نازل نکرده است و به آن آگاهی یافتی.»کسی که حق را بشناسد اما از ترس مخالفت مردم آن را انجام ندهد، معذور نیست و چنین عذری در حضور پروردگار نفعی به او نمی‌رساند، چون آنچه که بر انسان واجب است این است که رضا و خوشنودی پروردگار را بخواهد هر چند مردم از او نارحت و خشمگین باشند.

اکثر رهبران کفر حق را می‌شناسند ولی در همان حال از پذیرش آن خودداری می‌کنند و به مخالفت آن می‌پردازند. چنان‌که الله تعالی می‌فرماید: ﴿الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْكِتَابَ یَعْرِفُونَهُ كَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ[البقرة: ۱۴۶] «اهل کتاب همان‌گونه که فرزندان خود را می‌شناسند، او را می‌شناسند.»و می‌فرماید: ﴿اشْتَرَوْا بِآیَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِیلًا[التوبة: ۹] «آیات خداوند را به بهای اندک فروختند.»آری آن‌ها به چیزهایی جهت معذور بودن خویش توسل می‌جویند که فاقد هرگونه نفعی است چون از دست دادن ریاست یا صدارت مجلس و... نمی‌تواند عذری مقبول باشد.

کسی که حق را می‌شناسد و به آن عمل نمی‌کند از کسی که به آن جاهل است خیلی بدتر است زیرا آن‌که حق را نمی‌شناسد جهلش برای او عذر است چون چه بسا آگاه شده و یاد می‌گیرد و در صدد تعلیم آن بر می‌آید بر خلاف کسی که با حق مخالفت می‌کند و در صدد فهم و تعلیم آن بر نمی‌آید. به همین خاطر یهود مشمول غضب الهی واقع شده‌اند چون در حالی که حق را شناخته، به آن پشت نموده‌اند. و نصاری گمراهند، چون آن‌ها حق را نشناختند، هرچند بعد از بعثت رسول الله جنصاری نیز چون یهود به حق واقف شدند و از آن روی برتافتند و لذا به سان یهود مورد غضب الله قرار گرفتند. اما عمل به توحید بدون فهم و اعتقاد دل همان نفاق است، این حالت بدتر از کفر خالص است. چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ[النساء: ۱۴۵] «منافقان در پایین‌ترین مرتبه‌ی آتش قرار دارند.»و الله اعلم.

وصلى الله وسلم على نبینا محمد و على آله و صحبه أجمعین

برای ارتباط با مترجم به سایت ایمان مراجعه نمایید.