نقد رویاهای رسولانه دکتر سروش

فرق بین یک رائی (بیننده خواب) با یک نبی در چیست؟

فرق بین یک رائی (بیننده خواب) با یک نبی در چیست؟

پیامبر  ج هم به مانند همۀ مردم خواب می‌دید!

در صفحه اول صحیح بخاری باب (آغاز وحی) از عایشه ام‌المؤمنین  ل نقل است که:

«مقدمات وحی پیامبر  ج رؤیایی صادقانه بودن و هر شب که پیامبر  ج می‌خوابید حوادثی که فردا اتفاق خواهد افتاد را می‌دید و می‌گفت، ولی این رؤیای صادقانه قطع شد»[٧].

دکتر سروش می‌گوید: «اعتکاف پیامبر در غار، خود زمینه‌ای در این احوال روحی بود؛ یعنی پیامبر  ج به مانند یک مرتاض که ریاضت می‌کند ریاضت‌کش بوده است و به داخل غار رفته است».

ولی دکتر سروش از این نکته غافل است که ریاضت در غار و یا هر جای دیگر، باعث کسب اطلاعات نمی‌شود. اگر کسی جغرافیا نداند، ٥٠ سال هم در یک غار مشغول ریاضت باشد، جغرافی‌دان نمی‌شود. البته ممکن است بر اثر فشار ریاضتی در فرد، صلابت، عزم و اراده ایجاد شود، ولی باعث ایجاد معلومات نخواهد شد.

پیامبر اسلام  ج به مردم معلومات داده است. مثلاً داستان‌های انبیاء را تعریف کرده است، در مورد آینده مطالبی را نقل کرده است، ولی با غار رفتن به معلومات کسی چیزی اضافه نمی‌شود؛ حداکثر باعث افزایش ارادۀ انسان می‌شود.

پیامبر  ج صراحتاً اعلام می‌کرد که این معلومات را از کسی نگرفته است و علناً دشمنانش را تحریک می‌کرد تا بگویند این معلومات را ما به تو یاد داده‌ایم ولی کسی نتوانست چنین ادعایی کند.

﴿تِلۡكَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَيۡبِ نُوحِيهَآ إِلَيۡكَۖ مَا كُنتَ تَعۡلَمُهَآ أَنتَ وَلَا قَوۡمُكَ مِن قَبۡلِ هَٰذَاۖ فَٱصۡبِرۡۖ إِنَّ ٱلۡعَٰقِبَةَ لِلۡمُتَّقِينَ٤٩[هود: ٤٩].

«اینها از خبرهای غیب است که آن را به تو (ای پیامبر) وحی می‌کنیم، نه تو، و نه قومت پیش از این آن را نمی‌دانستید، پس صبر کن، بی‌گمان عاقبت از آن پرهیز گاران است».

با توجه به اینکه این آیه در مکّه نازل شده است و مکّه منطقۀ کوچکی بود، ولی هیچگاه یکی از افراد مکّه ادعا نکرده است که به پیامبر  ج این موارد را یاد داده است و یا شاهد یادگیری مطالب توسط او بوده است.

حتی یکی از نزدیک‌ترین و سرسخت‌ترین دشمنانش که از کودکی با او آشنا بود، یعنی عمویش ابو لهب نیز، هیچگاه ادعا نکرده که مطالب قرآن را قبلاً به او یاد داده است و یا از جایی یاد گرفته است.

بنابراین اساساً مسئله رؤیاها با وحی به طور طبیعی متفاوت است. پیامبر  ج وقتی وحی بر او نازل می‌شد، نیمه بی‌هوش می‌شد و نه اینکه با تفکر چیزهایی را از خود بسازد. و وقتی که هوشیار بود حدیث می‌گفت، ولی شکل حدیث با قرآن بسیار متفاوت است.

[٧]- صحیح البخاری ١/٧ج٣، باب «كَيْفَ كَانَ بَدْءُ الوَحْيِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟»: «عَنْ عَائِشَةَ أُمِّ المُؤْمِنِينَ أَنَّهَا قَالَتْ: أَوَّلُ مَا بُدِئَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنَ الوَحْيِ الرُّؤْيَا الصَّالِحَةُ فِي النَّوْمِ، فَكَانَ لاَ يَرَى رُؤْيَا إِلَّا جَاءَتْ مِثْلَ فَلَقِ الصُّبْحِ...»؛ اصل حدیث طولانی است و استاد طباطبایی بخش اول عربی حدیث را نقل کرد و بخش دوم آن را مضموناً ترجمه فارسی آن راه بیان کرد.-م