سیری در سیرت حکمین و ماجرای حکمیت

عمرو بن العاص در عهد خلفای راشدین رضی الله عنهم

عمرو بن العاص در عهد خلفای راشدین رضی الله عنهم

زمانی که رسول الله  ج دار فانی را وداع گفت ابوبکر صدیق  س به خلافت رسید و عمر بن العاص را مخیر نمود بین اینکه در مسئولیتی که رسول خدا  ج او را بر آن گمارده بود باقی بماند و یا اینکه مسئولیت دیگری را بپذیرد که به صلاح دنیا و آخرت او خواهد بود (یعنی شرکت در جهاد)، عمرو بن العاص نامه‌ای خطاب به خلیفه‌ی رسول الله  ج نوشت که در آن آمده بود: «همانا من تیری از تیرهای اسلام هستم و تو پس از پروردگار تیرانداز؛ بنگر که کدام هدف نیکوتر است و مرا به همان طرف رها کن».[٣٤] هنگامی که عمرو بن العاص به مدینه‌ی منوره رسید ابوبکر صدیق به او دستور داد همراه با سپاه اسلام روانه‌ی شام شود و عمرو چنین کرد تا اینکه به منطقه یرموک رسیدند و در آنجا نبردی با سپاه روم صورت گرفت که عمرو بن العاص در قسمت راست سپاه اسلام بود و حضور وی و جهادش در این معرکه تأثیر بسزایی در پیروزی مسلمانان و شکست روم داشت.[٣٥]

پس از وفات ابوبکر صدیق  س عمرو بن العاص به جهاد خود در جبهه‌ی شام ادامه داد تا اینکه توانست با همکاری شرحبیل بن حسنه  س مناطقی چون بیسان، طبریه و اجنادین را فتح کند.[٣٦]

در نبرد اجنادین به امیر المومنین عمر بن خطاب  س خبر رسید که فرماندهی سپاه روم را شخصي بسیار شجاع و زیرک به نام ارطبون برعهده دارد، عمر بن خطاب  س پس از شنیدن این سخن تبسمی کرد زیرا در چهره‌اش اعتماد کامل او به فرمانده‌اش احساس می‌شد لذا فرمود: «ما ارطبون عرب (عمرو بن عاص) را به جان ارطبون روم می‌اندازیم، سپس میبینیم کدام يك پیروز می‌شود».

هنگامی که دو سپاه در جایی به نام اجنادین به همدیگر رسیدند عمرو بن عاص  س تصمیم به اقدامی بسیار خطرناک نمود و آن هم اینکه خود به عنوان فرستاده‌ی فرمانده مسلمانان به درون سپاه روم برود و نقاط ضعف آن‌ها را تشخیص دهد، لهذا بر ارطبون فرمانده رومیان وارد شد، ارطبون به محض دیدن عمرو بن العاص با خود گفت: این شخص باید امیر باشد و یا کسی که امیر از او حرف شنوی دارد و تصمیم گرفت او را به قتل برساند.

اما عمرو بن عاص به نقشه‌ی شوم او پی برد و پس از گفتگویی که میان آن‌ها شکل گرفت عمرو بن عاص  س خطاب به ارطبون گفت: هر کدام از ما سخن دیگری را شنیدیم و حرف تو در دل من جای گرفت و ما ده نفر فرستاده‌ی عمر بن خطاب هستیم، اجازه بده من بروم آن نه نفر را همراه خود به نزد تو بیاورم، اگر سخن تو را پذیرفتند که نیک است و گرنه می‌توانی آن‌ها را به دیارشان بازگردانی و امور روم را خود به‌دست بگیری. ارطبون پس از شنیدن این سخنان هوای قتل ده نفر در سرش پروراند و از قتل عمرو بن عاص صرف نظر کرد.

عمرو بن العاص پس از فریفتن ارطبون و شناخت نكته ضعف‌های سپاهش به سوی لشکر خود بازگشت، وقتی ارطبون روم از فریب خوردن خود آگاه شد گفت: وای بر من! آن مرد مرا فریب داد، همانا که او تیزهوش‌ترین و زیرک ترین انسان‌ است. هنگامی که خبر فریب خوردن ارطبون روم از عمرو بن العاص به عمر بن خطاب  س رسید تبسمی کرد و فرمود: «همانا عمرو او را شکست داد، خدا عمرو را در پناه خویش حفظ کند».

جنگ سختی میان دو سپاه شکل گرت که در نهایت ارطبون روم بسوی ایلیاء «قدس» گریخت و عمرو بن عاص توانست اکثر شهرهای فلسطین از جمله غزه نابلس، الـلّد، یبنی، یافا، رفح، بیت المقدس، عمواس و بیت جبرین را فتح کند.[٣٧]

پس از اینکه مأموریت عمرو بن عاص در شام خاتمه یافت عمر بن خطاب  س مأموریت جدیدی به وی سپرد و آن هم روانه شدن بهسوی مصر و فتح آن دیار بود که عمرو بن العاص  س توانست در این راستا شهرهای فرما، فسطاط، قلعه بابلیون، عین شمس، فیوم، اشمونین، اخیم، دمیاط، تونه، دقهله، اسکندریه و نیز شهرهای دیگری در شمال آفریقا چون برقه و زویله و طرابلس را فتح کند، به همین دلیل عمر بن خطاب  س همواره می‌فرمود:

«شایسته نیست که ابو عبدالله بر زمین گام بردارد مگر اینکه امیر باشد».

و در زمان خلافت سیدنا عثمان  س عمرو بن العاص یکی از نزدیکان و مشاوران ایشان بود.

روایتی ساختگی و جعلی وجود دارد که شخصیت عمرو بن عاص را در مسئله‌ی شهادت عثمان زیر سئوال می‌برد، كه در آن آمده است:

«هنگامی که عثمان محاصره شد عمرو بن عاص راه شام را در پیش گرفت و گفت: ای اهل مدینه هر کس در مدینه بماند و بنگرد که عثمان کشته می‌شود خداوند او را ذلیل و خوار می‌گرداند و هر کس توانایی دفاع از او را ندارد راه گریز را در پیش بگیرد».[٣٨]

بر اساس این روایت عده‌ای معتقدند که عمرو بن العاص پس از اینکه دریافت عثمان کشته خواهد شد راه گریز از مدینه را در پیش گرفته است حال اینکه روایت جعلی و ساختگی است زیرا: راوی داستان شخصی به نام سیف بن عمر تمیمی است که روایت وی از شعیب بن ابراهیم کوفی ثابت نشده است. ثانیا: در روایت، سیف بن عمر تمیمی وجود دارد که ابن حجر در لسان المیزان در مورد وی می‌گوید: به اتفاق علماء متروک است، ابن حبان پیرامون شخصیت سیف بن عمر می‌گوید: متهم به زندقه بودن است و روایات جعلی و ساختگی را نقل می‌کند.

پیامبر  ج در حالی از دنیا رفت که از عمرو بن عاص راضی بود و ابوبکر و عمر  ب در حالی از دنیا رفتند که از وی راضی بودند و عثمان او را بمدت ۴ سال بر پست استانداری مصر ابقاء نمود و پس از آن وی را عزل نموده وعبدالله بن سعد بن ابی السرح را بر ولایت مصر گمارد. پس از اینکه عثمان به شهادت رسید عمرو بن عاص از این خبر بسیار اندوهگین شد و بسیار گریست و چون بر معاویه وارد شد و دریافت او قصد خونخواهی از قاتلین عثمان را دارد به سپاه او ملحق شد و به قصد خون‌خواهی از قاتلین خلیفه‌ی مظلوم عثمان بن عفان  س با سپاه علی که تعدادی از قاتلین عثمان در آن قرار داشتند جنگید.

[٣٤] تاریخ طبری «۳/۳۸۹»

[٣٥] تاریخ طبری «۳/۳۹۶»

[٣٦] تاريخ طبری «۳/۴۴۳»

[٣٧] البداية والنهاية تألیف امام ابن کثیر دمشقی «۷/۶۳»

[٣٨] تاریخ طبری «۴/۵۵۸»