واجباتی که بر هر مسلمان مرد و زن دانستن آن ضروری است

كفر بر دو نوع تقسيم مى‌شود

كفر بر دو نوع تقسيم مى‌شود

أولاً: کفری که انسان را از دین و دایرة إسلام خارج مى‌کند، و آن پنج نوع است:

أول: کفر تکذیب خدا و رسول او.

خداوند مى‌فرماید: ﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُۥٓۚ أَلَيۡسَ فِي جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡكَٰفِرِينَ ٦٨[العنکبوت: ۶۸].

«و کیست ستمکارتر از کسى که بر خداوند دروغ بندد، یا حق را چون به سوی او آید، دروغ انگارد. آیا جایگاه کافران در جهنم نیست؟».

دوم: کفر عدم قبول حق و تکبر و غرور کردن، با دانستن و معرفت آن.

خداوند مى‌فرماید: ﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِكَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِيسَ أَبَىٰ وَٱسۡتَكۡبَرَ وَكَانَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٣٤[البقرة: ۳۴].

«و چون به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، پس(همه) سجده کردند مگر ابلیس که نپذیرفت و کبر ورزید و از کافران شد».

سوم: کفر شک و تردید و ظن.

خداوند مى‌فرماید: ﴿وَدَخَلَ جَنَّتَهُۥ وَهُوَ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ قَالَ مَآ أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَٰذِهِۦٓ أَبَدٗا ٣٥ وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَىٰ رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيۡرٗا مِّنۡهَا مُنقَلَبٗا ٣٦ قَالَ لَهُۥ صَاحِبُهُۥ وَهُوَ يُحَاوِرُهُۥٓ أَكَفَرۡتَ بِٱلَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ سَوَّىٰكَ رَجُلٗا ٣٧ لَّٰكِنَّا۠ هُوَ ٱللَّهُ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِرَبِّيٓ أَحَدٗا ٣٨[الکهف: ۳۵-۳۸].

«و در حالى که به خویشتن ستمکار بود به باغش در آمد. گفت: گمان نمى‌کنم که این(باغ) هیچگاه نابود شود. و گمان نمى‌کنم که قیامت بر پا شود، و اگر(هم) به سوی پروردگارم بازگردانده شوم، بى‌گمان بازگشتی بهتر از آن‌ها خواهم یافت. همنشینش در حالى که با او گفتگو مى‌کرد به او گفت: آیا به کسی کفر مى‌ورزی که تو را از خاک، آنگاه از نطفه آفرید، سپس تو را انسانی (کامل) ساخت. ولی من(باور دارم) که او خداوند، پروردگارِ من است و کسی را با پروردگارم شریک نمى‌سازم».

چهارم: کفر روى گردانى (ابا) از دین.

خداوند مى‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ عَمَّآ أُنذِرُواْ مُعۡرِضُونَ[الأحقاف: ۳].

«و کافران از آنچه هشدار یافتند، روى گردانند».

پنجم: کفر نفاق.

خداوند مى‌فرماید: ﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا يَفۡقَهُونَ ٣[المنافقون: ۳].

«این از آن است که آنان ایمان آوردند، سپس کفر ورزیدند، و بر دل‌هایشان مهر نهاده شد، پس آنان درنمى یابند».

یعنى : ایمان به زبان آوردند، و با دل خود کافر شدند.

ثانیاً:ـ کفری که انسان را از دین إسـلام خارج نمى‌کند و آنهم کفر نعمت است.

خداوند مى‌فرماید: ﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا قَرۡيَةٗ كَانَتۡ ءَامِنَةٗ مُّطۡمَئِنَّةٗ يَأۡتِيهَا رِزۡقُهَا رَغَدٗا مِّن كُلِّ مَكَانٖ فَكَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ فَأَذَٰقَهَا ٱللَّهُ لِبَاسَ ٱلۡجُوعِ وَٱلۡخَوۡفِ بِمَا كَانُواْ يَصۡنَعُونَ ١١٢[النحل: ۱۱۲].

«و خداوند (درباره) شهری مثالی بیان نمود که ایمنِ آسوده بود، روزى‌اش به فراخی از هرجا مى‌رسید آنگاه (اهلش) به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کردند، پس خداوند به(سزای) کار و کردارشان بلای فراگیرِ گرسنگی و ترس را به(اهل) آن چشاند».