ولادت سعید بن جبیر/
حضرت سعید بن جبیر/تابعی بزرگوار، در سال ۴۶ ه. ق دیده به جهان گشودند، در زمان ایشان بسیاری از صحابه از جمله: ۱) حضرت عبدالله بن عباس ۲) عدی بن حاتم ۳) عبدالله بن عمر ۴) عبدالله بن مغفلش و .... در قید حیات بودند. هر چند از حضرت سعید/با عده کثیری از صحابه ملاقات داشت اما از این دو صحابه به کثرت حدیث و روایت نقل کردهاند: ۱) عبداللهبن عمرب۲) حضرت عبدالله بن عباسب. حضرت سعید/در واقع ناشر علوم این دو بزرگوار بود. علم و فن قرائت و تفسیر را از حضرت عبدالله بن عباسبآموختند ایشان از نظر علمی به درجهای بسیار بلندی رسیده بودند. باری از ایشان درخواست کردند که در زمینه علم تفسیر، مطلبی بنویسند، ایشان فرمودند هلاکت برایم بهتر از پذیرفتن پیشنهاد شماست، چون تفسیر فضیلت و مقامش بسیار بلندتر از آن است که من بتوانم به آن بپردازم این ماجرا نهایت فروتنی و دیانت ایشان را نشان میدهد حضرت خضیب/میفرماید: در بین تابعین به مسایل حلال و حرام هیچ کس داناتر از حضرت عطاء نبود، اما حضرت سعید بن جبیر علاوه بر این که جامع تمام علوم و فنون بودند، همتایی در علوم نداشتند، او در واقع مصداق این جمله بود: «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری». باری ایشان به اصفهان تشریف بردند و مردم در آنجا از ایشان تقاضای تدریس حدیث کردند، اما ایشان انکار کرده و پیشنهاد این مشتاقان علوم نبوی را نپذیرفتند. زمانی که از این سفر برگشته و به کوفه رفتند، بدون آن که کسی به او پیشنهادی بدهد در جمع مردم شروع به درس حدیث نمودند مردم با تعجب از ایشان سؤال کردند که به چه دلیل از انجام این کار در شهر اصفهان امتناع ورزیدید با اینکه مردم آنجا اصرار بر شنیدن حدیث را داشتند؟! ایشان در جواب فرمودند: «انثر ثوبك حیث یعرف»یعنی لباست را در جایی پهن کن که مردم قدر و ارزش آن را بدانند.
فایده: از گفته حضرت سعید/برمیآید که علماء باید قبل از پرداختن به درس و تدریس احوال مردم را بررسی کرده و میزان قابلیت آنها را مشخص کنند که آیا ارزشی برای علم قایل هستند یا خیر؟ اگر چنانچه مردم ارزشی برای علم قایل نبودند نباید به آنها علم آموخت. چرا که واقعات و حوادث ناگوار تاریخ ثابت کرده است، افرادی که ارزشی برای علم قایل نبوده و مقام آن را نمیدانستند. به جای استفاده صحیح و درست از آن، جهت مقاصد شخصی خود سوء استفاده کرده و ضرر و زیانهای جبرانناپذیری به جامعه اسلامی وارد کردند، چنانچه در این زمینه مولانای رومی میفرمایند:
بدگهر را علم و فن آموختن
دادن تیغ است دست رهزنان
در طبقات ابن سعد/این روایت نقل شده است که باری استاد ایشان حضرت عبدالله بن عباسس، به وی دستو دادند تا درس حدیث بدهند، ایشان در جواب فرمودند: «ابن دهما» کمتر و حقیرتر از آن است که شما در کوفه باشید و من بر مسند حدیث و در حضور شما درس بدهم! حضرت ابن عباسبفرمودند: ای سعید این سعادت است که نصیب تو میشود که در حضور من درس بدهی تا خوبیهایت را تأیید و اشتباهاتت را اصلاح کنم.
در طبقات ابن سعد آمده است که حضرت سعید بن جبیر/در مورد علوم حضرت ابن عباسبفرمودند: زمانی که من در محضر حضرت ابن عباس بودم و از محضر ایشان کسب فیض و استفاده میکردم علم او را چنان وسیع و گسترده و با ارزش دیدم که تمام آن اوراقی که همراه من بودند پر میشدند اما بحث ایشان ادامه داشت و من مجبور میشدم تا ادامه مباحث را بر روی دامن خود بنویسم. [۱]
در طبقات ابن سعد/آمده است: زمانی که حضرت ابن عباسبنابینا شده بودند و مردم نزد ایشان برای دریافت مسایل میآمدند ایشان با تعجب به مردم میفرمودند «ابن دهما» حضور دارند و شما برای حل مسایل پیش من میآیید! [۲]
شخصی از حضرت عبدالله بن عمربمسئلهای در مورد میراث پرسیدند؟ ایشان فرمودند: در جایی که سعید بن جبیر حضور داشته باشند شایسته نیست که مردم برای حل اینگونه مسایل نزد ما بیایند زیرا ایشان در علم ریاضی مهارت چشمگیری دارند این توقع واقعات از جانب اساتید بزرگوار ایشان پیام صریح و آشکاری جهت نیابت آن دو بزرگوار بود.
اسماعیل بن عبدالملک/ میفرمودند: سعید بن جبیر امام مسجد محله ما بودند و هر شب قرآن مجید را با قرائتی جدید میخواندند بدینسان که شبی با قرائت حضرت عبدالله بن مسعودس و شبی با قرائت زیدبن ثابتس (این واقعه دلیل دیگری بر تبحر و مهارت ایشان در علوم قرآنی است).
[۱] طبقات ابن سعد، ۱٧۸، ج ۶. [۲] طبقات ابن سعد، ۱٧۸، ج ۶.