تقوی و عبادت حضرت سعید/
خداوند به ایشان مقام و منزلتی بسیار بلند و بالای عطاء نموده بودند و هر کس با ایشان محبت و علاقه داشت اما ایشان از مردم و سلاطین هدایا قبول نمیکردند. و هیچگاه نیازی برای کسب و کار پیدا نمیکردند. اما دل ایشان آکنده از محبت خداوند بود، کسب و کار با دستان خود را افتخاری برای خودشان میدانستند.
چونبازباشکهصیدیکنیولقمهایدهی
طفیل خواره مشو چو کلاغ بیپر و بال
باری یکی از خلفای بنیمروان مبلغ ۰۰۰/۳۰ درهم بر ایشان فرستادند، ایشان آن مبلغ را نپذیرفته و فرمودند: من نیازی به دراهم بنیمروان ندارم. ایشان از دسترنج خودشان میخوردند و مشغول به تجارت و روغنفروشی بودند. باری خودشان فرمودند: که مدت پنجاه سال است که تکبیر اولی از من فوت نشده است و مدت پنجاه سال است که در نماز کسی را جزء امام ندیدهام، (چون ایشان همیشه در صف اول بودند) و درباره ایشان گفتهاند که مدت پنجاه سال ایشان نماز صبح را با وضو نماز عشاء اداء فرمودهاند [۱۲]. خود حضرت سعید/میفرمودند: که هیچ چیزی برایم بالاتر از اطاعت خداوند نیست.
إلا رب ذل ساق للنفس عزة
ویارب نفس بالتذلل عزت
[۱۲] ابن خلکان، ۲٩۱، ج ۱.