بسوی نور توحید

وقوع اولین شرک بر روی زمین

وقوع اولین شرک بر روی زمین

بایستی دانست که اولین شرک در قوم نوح ÷بوجود آمد. و به همین سبب الله تعالی نوح ÷را در میان این قوم مبعوث داشت تا که آنها را بسوی توحید و ترک عبادت غیر او دعوت کند. اما قوم نوح ÷بجای اینکه از سخنان پیامبر شان اطاعت کنند، به دشمنی با او پرداختند و او را مورد آزار و اذیت قرار دادند، و همانطور که قرآن از آنها نقل می‌کند گفتند:

﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسۡرٗا ٢٣[نوح: ۲۳].

«و گفتند معبودات خود را ترک نکنید، ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نسازید».

در صحیح بخاری /از ابن عباس بدر مورد این آیه روایت شده است که: این اسمها نام‌های افراد صالحی از قوم نوح بوده است. هنگامی که این افراد فوت کردند شیطان به قوم آنها الهام کرد که مجسمه‌هایی به صورت آنها بسازند و در مجلسی که این اشخاص در آن نشستند بگذارند تا این امر سبب شود که آنها همیشه این افراد صالح و عبادات زیاد شان را بخاطر داشته باشند و با إلهام گرفتن از آنها عبادت شان را زیاد کنند. و این قوم فریب شیطان را خوردند و اینکار را انجام دادند. سپس به مرور زمان وقتی که این نسل از بین رفت و نسلهای دیگری آمدند شیطان به آنها گفت که پدران شما این مجسمه‌ها را می‌پرستیدند. پس آنها نیز به عبادت کردن این مجسمه پرداختند وبدین صورت شرک بر روی زمین ظاهر شد».

پس دانستیم که سبب بوجود آمدن اولین شرک غلو کردن در ارج نهادن بر افراد صالح می‌باشد و غلو یعنی زیاده روی کردن در ستایش و بزرگداشت افراد صالح چه این زیاده روی در هنگام سخن گفتن باشد و چه در قلب.

و به همین سبب، الله تعالی می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ إِنَّمَا ٱلۡمَسِيحُ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ رَسُولُ ٱللَّهِ[النساء: ۱۷۱].

«ای یهود و نصاری! در امور دین‌تان غلو و زیاده روی نکنید، چیزی جز حق، به الله تعالی نسبت ندهید. بی‌شک عیسی پسر مریم رسول و فرستاده الله است».

لفظ این آیه گرچه خطاب به یهود و نصاری است اما در عین حال به مسلمانان نیز هشدار می‌دهد که از خطاهای که این اقوام مرتکب شدند برحذر باشند تا مانند آنها به گمراهی و ضلالت کشیده نشوند.

و به همین سبب در حدیث صحیحی که از عمر بن الخطاب سروایت شده است آمده است که رسول الله جفرموده: «لا تَطْرُوني كما أطْرَت النصارى عيسى بنَ مريمَ، إنمّا أنا عبدٌ، فقولوا عبدُ اللهِ ورَسَوُله». «شما مانند نصاری که در مدح عیسی بن مریم زیاده روی کردند، در مدح و ستایش من زیاده روی نکنید. من بنده‌ای از بندگان الله تعالی می‌باشم.پس در مورد من بگویید: عبدالله و رسول او».

اما متأسفانه بسیاری از مسلمانان این امر رسول الله جرا زیر پا گذاشته و در مدح و ستایش او جغلو و زیاده رویهای فراونی را مرتکب شدند. و بسیاری از این غلوها، نوعی شریک قرار دادن با الله تعالی می‌باشد. و همچنین بر روی بعضی از قبرها گنبدهای عظیمی بر پاداشتند و در کنار آنها نماز خواندن پرداختند و به دور این قبور مشغول طواف گشتند. و در هنگام نیاز داشتن به چیزی و یا در هنگامیکه در مصیبتی قرار می‌گرفتند، دست دعا بسوی این مردگان بلند می‌کردند. و این امر را به فراموشی می‌سپردند که مردگان اگر می‌توانستند کاری بکنند خود را از زیر خاک بدر می‌آوردند. عائشه لمی‌گوید: هنگامی که رسول الله جدر بستر مرگ بود وقتیکه سختی بر او شدت می‌گرفت پارچه‌ای را بر روی صورت خود می‌انداخت و هنگامیکه شدت بیماری کم شد پارچه را بر می‌داشت. و همین حالت بود که رسول الله جفرمود: لعنت الله تعالی بر یهود و نصاری باد که قبور انبیاء خود را محلی برای عبادت کردن و سجده کردن قرار دادند. عائشه لدر ادامه کلام خود می‌گوید: «رسول الله با این سخن خود مسلمانان را از این عمل برحذر داشت. و اگر این سخن رسول الله جنمی‌بود قبر او از سائر قبرها متمیز ساخته می‌شد و لیکن ترس از اینکه قبر رسول الله تبدیل به محلی برای عبادت کردن و سجده کردن شود، مانع اینکار شد.

(این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند) در این حدیث رسول الله جبیان می‌کند که الله تعالی یهود و نصاری را بخاطر اینکه قبرهای انبیاء خود را محلی برای عبادت کردن و سجده کردن قرار دادند، مورد لعنت خود قرار داد. این سزای کسانی است که بر روی قبرهای انبیاء و پیامبران گُنبد بنا می‌کنند و آنها را محلی برای عبادت کردن الله تعالی قرار می‌دهند. پس سزای کسانیکه قبرهای اشخاص را محل عبادت قرار می‌دهند که بمراتب دارای منزلتی پایین‌تر از انبیاء هستند، چه خواهد بود؟ و همچنین اشخاص دیگری نیز فرمایشات رسول الله جرا زیر پا گذاشتند و در مدح و تمجید او زیاده روی و غلو کردند، اینها می‌گفتند که رسول الله جعلم غیب داشت و از آن باخبر بود. در حالیکه الله تعالی در قرآن مجید می‌فرماید:

﴿وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَ[الأنعام: ۵۹].

«و نزد اوست (یعنی الله تعالی) مخازن غیب کسی جز او از آنها خبر نیست».

وهمچنین الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ ٱلۡغَيۡثَ وَيَعۡلَمُ مَا فِي ٱلۡأَرۡحَامِۖ وَمَا تَدۡرِي نَفۡسٞ مَّاذَا تَكۡسِبُ غَدٗاۖ وَمَا تَدۡرِي نَفۡسُۢ بِأَيِّ أَرۡضٖ تَمُوتُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرُۢ ٣٤[لقمان: ۳۴].

«بی‌شک الله می‌داند که قیامت چه وقتی بر پا می‌شود و اوست که سبب بارش باران شده و به وقت و محل آن آگاه است و می‌داند بچه‌ای که در رحم مادر است آیا پسر است یا دختر، آیا فردی صالح خواهد بود و یا بد. و هیچکس نمی‌داند که فردا بر او چه خواهد گذشت. و هیچکس نمی‌داند در چه سر زمینی می‌میرد. براستی که الله بسیار عالم و بسیار داناست».

زجاج می‌گوید: هرکس ادعا کند که یکی از این امور پنجگانه را می‌داند، به قرآن کفر و رزیده است چونکه سخن او مخالف قرآن است.

همچنین الله تعالی به رسول الله جامر می‌کند که بگوید:

﴿وَلَوۡ كُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ لَٱسۡتَكۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَيۡرِ وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُ[الأعراف: ۱۸۸].

«بگو: اگر من از غیب اطلاع داشتم برای خود خیر بیشتری کسب می‌کردم و به من ضرر و زیانی نمی‌رسید».

وهمچنین الله تعالی به رسول الله جامر می‌کند که بگوید:

﴿ قُل لَّا يَعۡلَمُ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَيۡبَ إِلَّا ٱللَّهُ[النمل: ۶۵].

«بگو تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند غیب را نمی‌دانند، مگر الله».

پس این آیات بوضوح روشن می‌گردانند که کسی جز الله تعالی غیب را نمی‌داند. و به همین سبب عائشه لمی‌گوید: «کسیکه گمان کند محمد جغیب می‌دانسته بدرستیکه دروغ بزرگی به الله تعالی بسته است و امّا اموری که رسول الله جدر آنها از غیب سخن گفته است، این امور را الله تعالی بوسیله وحی به او یاد داده است.