بسوی نور توحید

توسل و شبهات پيرامون آن

توسل و شبهات پيرامون آن

بایستی بدانیم که هیچگاه پیامبران به همدیگر، و همچنین هیچگاه صحابه کرام شو نه تابعین به رسول الله جتوسل نجسته‌اند.

توسل به دو دسته تقسیم می‌شود:

۱- جائز ۲- ممنوع

توسل جائز خود نیز به دو دسته کوچکتر تقسیم می‌شود:

۱- توسل جستن به ایمان داشتن به الله تعالی و به رسول الله جو همچنین به اعمال صالحه مثل نماز، روزه، زکات و.....

۲- توسل جستن به دعای رسول الله جدر زمان حیاتش. یعنی اینکه شخصی که حاجتی دارد به نزد رسول الله جمی‌رفت و از او می‌خواست که برایش دعا کند تا که حاجتش بر آورده شود.

همانطوریکه شخصی اعرابی، از رسول الله جخواست تا- دعا کند که باران ببارد. و به همین صورت، شخص نابینایی از رسول الله جخواست تا دعا کند که الله تعالی بینائی اش را به او باز گرداند (البته در مورد این حدیث- حدیث نابینا- گفته شده است که سند آن صحیح نمی‌باشد).

واضح است که این نوع توسل با وفات رسول الله جدوره اش بسر رسیده و دیگر جائز نیست که کسی به نزد قبر رسول الله جبرود و از او بخواهد برایش دعا کند تا حاجتش بر آورده شود.

و از ادله‌هایی که این ا مر را ثابت می‌کند این است که در زمان خلافت عمر سبرای مدتی باران نبارید. تا آنجا که مسلمانان نماز استسقاء خواندند، و پس از اتمام نماز عمر گفت: اللهم در گذشته هنگامیکه باران نمی‌بارید از طریق رسول الله جبه تو متوسل می‌شدیم و تو بر ما باران می‌باریدی. اما الان از طریق عموی رسول الله جبه تو متوسل می‌شویم. سپس عمر گفت: ای عباس بر خیز و برای ما دعا کن.

پس اگر توسل جستن به رسول الله جبعد از وفاتش جائز می‌بود، هرگز صحابه کرام توسل جستن به رسول الله جرا ترک نمی‌کردند و از عباس نمی‌خواستند که برایشان دعا کند.

بعضی‌ها حدیثی را روایت می‌کنند که در آن آمده است هنگامیکه آدم ÷در بهشت دچار خطا شد دعا کرد و گفت: ای الله از تو می‌خواهم که به حق محمد مرا ببخشی.... حدیثی که به آن استدلال کرده‌اند موضوع می‌باشد و حدیث موضوع یعنی حدیثی که ساختگی و دروغ باشد. پس این حدیث را هرگز رسول الله جنگفته است. بلکه کسانی آن را ساخته و به دروغ آن را به رسول الله جنسبت داده‌اند.

حتی قرآن نیز دروغ بودن این حدیث را ثابت می‌کند. چونکه در قرآن مجید آمده است هنگامیکه آدم ÷دچار خطا شد گفت:

﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ[الأعراف: ۲۳].

«ای رب ما، ما به خود ظلم کردیم، و اگر تو ما را نیامرزی و برما رحم نکنی ما از زیانکاران خواهیم بود».

در اینجا دعاهای بعضی از پیامبران را ذکر می‌کنیم تا غیر صحیح بودن توسل جستن به مخلوق بیشتر برایمان روشن گردد. در قرآن کریم آمده است که نوح ÷گفته است:

﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيۡتِيَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۖ وَلَا تَزِدِ ٱلظَّٰلِمِينَ إِلَّا تَبَارَۢا ٢٨[نوح: ۲۸].

«ای رب من بیامرز مرا و پدر و مادرم را و هر مؤمنی را که داخل خانه من شده است. و همچنین بیامرز تمام مردان مؤمن و زنان مؤمن را. و بر ظالمین چیزی جز هلاکت و ویرانی زیاد مکن».

و همچنین ابراهیم ÷گفته است:

﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١[ابراهیم: ۴۱].

«ای رب ما، بیامرز مرا و والدینم و مؤمنین را در روزیکه حساب برپا می‌شود، (این دعا را ابراهیم ÷هنگامی کرده بود که هنوز برای او مشخص نشده بود، پدرش دشمن الله است)».

و در قرآن در مورد ایوب ÷آمده است:

﴿وَأَيُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ ٨٣[الأنبیاء: ۸۳].

«و بیاد آر ایوب را هنگامیکه رب خود را خواند و گفت مرا رنج و بلا رسیده است و تو ارحم الراحمین هستی».

و در مورد یونس ÷هنگامیکه در شکم نهنگ فرو رفت، آمده است:

﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ فَنَادَىٰ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٨٧ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَكَذَٰلِكَ نُ‍ۨجِي ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٨٨[الأنبیاء: ۸۷-۸۸].

«و بیاد آر یونس را هنگامیکه با ناراحتی و غضب قوم خود را ترک کرد و گمان برد که ما او را دچار سختی و تنگنایی نخواهیم کرد. اما هنگامیکه به داخل شکم خود را خواند و گفت: معبود بحقی جز تو نیست. و تو از هر گونه نقص و بدی پیراسته هستی. وبی شک من از ظالمین بوده ام. ما نیز دعای او را اجابت کردیم و از بلا و مصیبتی که در آن بود نجاتش دادیم. و اینگونه ما مؤمنین را نجات خواهیم داد اگر بسوی ما روی بیاورند».

و در مورد زکریا ÷ذکر شده است که:

﴿وَزَكَرِيَّآ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِي فَرۡدٗا وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡوَٰرِثِينَ ٨٩ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَوَهَبۡنَا لَهُۥ يَحۡيَىٰ وَأَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُۥٓ[الأنبیاء: ۸۹-۹۰].

«و بیاد بیاور زکریا را. هنگامیکه خواند رب خود را و گفت ای رب مرا تنها و بدون فرزند مگذار تو بهترین کسی هستی که باقی می‌مانی بعد از اینکه تمام خلائق مردند و از بین رفتند. پس استجابت کردیم دعای او را و به او فرزندی بنام یحیی بخشیدیم و همسرش را که نازا و بد اخلاق بود اصلاحش کردیم».

و در مورد یوسف ÷ذکر شده است که:

﴿رَبِّ قَدۡ ءَاتَيۡتَنِي مِنَ ٱلۡمُلۡكِ وَعَلَّمۡتَنِي مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِۚ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَنتَ وَلِيِّۦ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۖ تَوَفَّنِي مُسۡلِمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ ١٠١[یوسف: ۱۰۱].

«ای رب من، مرا مُلک و پادشاهی بخشیدی و به من تعبیر کردن خواب یاد دادی. خالق آسمانها و زمین تو ولی و سر پرست من در دنیا و آخرت هستی مرا مسلمان بمیران و به صالحین برسانم».

و همچنین دعاهایی که از رسول الله جدر کتب احادیث و اذکار ذکر شده است بسیار زیاد می‌باشد، مانند: «اللّهُمَّ إنّي أسألك العافيةَ في ديني ودنياي وأهلي ومالي وبدني....». «الهی از تو طلب عافیت می‌کنم در دینم و دنیایم و اهلم و مالم و بدنم.... ».

و بسیاری دعاهای دیگر. که پس از دقت در تمام آنها بر ایمان ثابت می‌شود که هیچگونه دلیلی نه در قرآن و نه در آحادیث صحیحه و جود ندارد که توسل جستن به پیامبران، و یا افراد صالح را امری جائز بداند.

پس به این نتیجه می‌رسیم که اینگونه توسل جستن بدعت می‌باشد. و قبل از این، ما احادیث رسول الله جرا خواندیم که چگونه مسلمانان را از بدعت گذاری در دین منع می‌فرمود.

البته بایستی گفت که اگر این توسل جستن با این عقیده همراه شود که الله تعالی حتماً این دعا را بخاطر شخصی که به آن توسل جسته شده است، اجابت خواهدکرد. این عمل تبدیل به نوعی شرک خواهد شد که تمام اعمال انسان را برباد خواهد داد.

اما دلیل جائز بودن توسل جستن به اعمال صالحه حدیث رسول الله جاست که در آن آمده است: سه نفر داخل غاری شدند. پس از مدتی در این غار بوسیله صخره‌ای بسته شد. و این سه نفر تمام سعی خود را کردند تا شاید بتوانند صخره را مقداری حرکت دهند، ولی موفق به اینکار نشدند. تا اینکه سر انجام مأیوس و نا امید در گوشه‌ای غار نشستند. پس از مدتی یکی از آنها گفت: بیایید دعا کنیم و به اعمال صالحه خود متوسل شویم شاید که الله تعالی ما را نجات دهد. پس از این سخن یکی از آنها بلند شد و دعا کرد و در این دعای خود به نیکی‌ای که به پدر و مادر خود کرده بود توسل جست پس از اتمام دعا صخره مقداری از جای خود تکان خورد ولی نه به آن اندازه که بتوانند از غار خارج شوند. سپس نفر دوم دعا کرد و در دعای خود به یکی از اعمال صالحه خود توسل جست که عبارت بود از دوری جستن از وقوع در زنا در هنگامیکه این امر برای او میسر گشته بود، پس از اتمام دعای او نیز صخره مقداری از جای خود تکان خورد ولی باز نه به آن اندازه که بتوانند از غار خارج شوند. سپس نفر سوم دعا کرد و در دعای خود به یکی از اعمال صالحه خود توسل جست که عبارت بود از برگرداندن پولی که مدت بسیار زیادی در نزد او گذاشته شده بود و او توانسته بود توسط این پول تجارتی برای خود راه بیاندازد. سپس هنگامیکه صاحب مال برگشت و پول خود را طلبید این مرد پول او را و همچنین سودی را که در تجارت کردن با این پول بدست آورده بود به صاحب آن باز گرداند. پس از اتمام این دعا صخره مقداری دیگر از مکان خود تکان خورد و راه برای خروج این سه نفر مرد باز شد.

پس این حدیث دلیلی است بر اینکه هر مسلمانی می‌تواند در دعاهای خود به اعمال صالحه‌ای که خالصانه برای الله تعالی انجام داده است توسل بجوید.

بعضی‌ها می‌گویند: چون رسول الله در روز قیامت شفاعت می‌کند. پس جائز است که ما به او متوسل شویم.

درجواب این عده بایستی گفت: شکی نیست که رسول الله جدر روز قیامت صاحب چند نوع شفاعت می‌باشد. ولی اینرا نباید فراموش کرد که الله تعالی است که به رسول الله جاجازه می‌دهد از افرادی که او (یعنی الله) از آنها راضی است شفاعت کند. پس می‌بینیم که مالک اصلی شفاعت الله سبحانه و تعالی است چون بایستی که شفاعت به اجازه او باشد و همچنین از افرادی شفاعت می‌شود که الله تعالی از آنها راضی باشد. بنا بر این صحیح نیست که انسان دست به دعا بلند کند و بگوید: «يا محمد! اشفع لي». «ای محمد، مرا شفاعت کن». و یا اینکه بگوید: «يا محمد اغفرلي ذنبي» «ای محمد، گناه مرا بیامرز» و........ بلکه صحیح این است که بگوید: «اللهم ارزقني شفاعة محمد ج» «الهی، مرا از شفاعت محمد جبر خوردار کن». و اینکه بگوید: «اللهم لا تحرمني من شفاعة محمد صلي ج». «الهی مرا از شفاعت محمد جمحروم مگردان».

در اینجا جا دارد بعضی از دلیل‌هایی را که اهل بدعت به آن متمسک می‌شوند تا توسل و استغاثه جستن به غیر الله را امری شرعی وانمود کنند،ذکر کنیم و سپس به تمام این دلیل‌ها جواب دهیم تا جای هیچگونه شبهه‌ای در دلهایمان باقی نماند:

دلیل اول: حدیث توسل جستن آدم ÷به رسول الله ج.

دلیل دوم: آیه پانزدهم از سوره القصص:

﴿فَٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِي مِن شِيعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِي مِنۡ عَدُوِّهِۦ[القصص: ۱۵].

«پس کمک جست (از موسی) کسیکه از پیروان او بود علیه کسی که از دشمنان او بود».

دلیل سوم: حدیث «إذا أعيتكم الأمور فعليكم بأهل القبور». «هنگامیکه از حل کردن امور تان خسته و ناامید شدید، پس بر شماست که به اهل قبور (مردگان) مراجعه کنید)».

دلیل چهارم: حدیث «توسلوا بجاهي فإن جاهي عند الله عظيم». «به مقام و منزلت من توسل بجوئید بی‌شک مقام و منزلت من در نزد الله بس عظیم می‌باشد».

دلیل پنجم: آیه سی و پنجم از سوره المائدة:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَيۡهِ ٱلۡوَسِيلَةَ[المائدة: ۳۵].

«ای کسانیکه ایمان آورده اید از عقاب الله بترسید و در طلب وسیله‌ای باشید که شما را بسوی او نزدیک گرداند».

می گویند پس ما پیامبران و صالحین را وسیله‌ای برای خود قرار می‌دهیم که ما را به سوی الله نزدیک کنند.

۱- رد بر دلیل اول: همانطور که قبلاً نیز ذکر کردیم این حدیث موضوع (ساختگی) می‌باشد. امام ذهبی /در مورد این حدیث می‌گوید: بی‌شک این حدیث ساختگی می‌باشد. و هیچکس نمی‌تواند به احادیث ساختگی استدلال کند. (صحیح، ضعیف و یا موضوع بودن احادیث توسط علمای علم حدیث بوسیله قواعدی که در این علم وجود دارد، تعین می‌شود).

۲- رد بر استدلال به آیه پانزدهم از سوره القصص. می‌گوئیم این استدلال بسیار دور از حق می‌باشد چونکه در آیه آمده است شخصی از بنی اسرائیل که از پیروان موسی ÷بود از او خواست تا او را در مبارزه اش با شخصی از پیروان فرعون یاری کند. یعنی اینکه شخص زنده‌ای از شخص زنده دیگری کمکی خواست در چهار چوب توانایی انسان. و این امر هما نطوریکه قبلا نیز ذکر کردیم جائز می‌باشد و هیچ اشکالی ندارد. پس معلوم می‌شود این آیه هیچ ربطی به استغاثه جستن از مردگان و یا استغاثه جستن از مخلوقات در اموری که فقط الله تعالی قادر به انجام آن است، ندارد.

۳- رد بر دلیل سوم و چهارم: این دو حدیث نیز مانند حدیث اول موضوع می‌باشد. و کسانیکه اینگونه احادیث را ساخته و به دروغ آنرا به رسول الله جنسبت می‌دهند در اصل قصد از بین بردن و افساد دین را دارند، و چونکه پایه و اساس دین توحید و یگانگی الله تعالی است. آنها می‌خواهند این پایه و اساس را از بین ببرند چون خوب می‌دانند که هر چیزی با از بین رفتن پایه و اساسش کم کم و به مرور زمان از بین می‌رود.

بایستی گفت هیچ مسلمانی نمی‌تواند منکر مقام و منزلت رسول الله جدر نزد الله تعالی شود. رسول الله جسید المرسلین و خاتم الأنبیاء است. الله تعالی کاملترین دین را بروی نازل کرده است. و بسیاری از امور دیگر وجود دارد که الله آنها را فقط مخصوص رسول الله جقرار داده‌است.

اما با تمام اینها، نباید فراموش کرد که رسول الله جنیز مخلوقی از مخلوقات الله تعالی است. و ما نمی‌بایست هیچگاه در مدح و ستایش مخلوقی آنقدر غلو و زیاده روی کنیم تا او را به درجه‌ای برسانیم که فقط مخصوص خالق سبحانه و تعالی می‌باشد. الله سبحانه و تعالی رسولج را امر می‌کند که بگوید:

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ[الکهف: ۱۱۰].

«بگو بی‌شک من بشری مثل شما هستم که بر من وحی نازل می‌شود. بی‌شک معبود شما (یعنی الله تعالی) معبود یگانه‌ای است».

پس رسول الله جنیز بشری مانند دیگر انسانها است که الله تعالی او را برای رسالت انتخاب کرده و وحی خود را از طریق او به سایر انسانها رسانده است. و به همین دلیل نیز بایستی به او احترام بگذاریم و او را از جان خود نیز بیشتر دوست داشته باشیم.

۴- رد بر استدلال به آیه سی و پنجم از سوره المائدة در این آیه آمده است که: «در طلب وسیله‌ای باشید که شما را به الله نزدیک کند».

و این وسیله همان اعمال نیک انسان است . قتاده/می‌گوید: به الله نزدیک شوید بوسیله اطاعت کردن از اوامر او و عمل کردن به آن چیزی که او را راضی میکند.

پس در این آیه نیز هیچ دلیلی بر توسل و یا استغاثه جستن به پیامبران و یا سایر مخلوقات وجود ندارد.

ممکن است کسی بگوید که الله تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ ١٦٩[آل‌عمران: ۱۶۹].

«و کسانی را که در راه الله کشته شدند، مرده مپندار. بلکه زنده هستند و در نزد رب شان روزی داده می‌شوند».

می گویند در این آیه آمده است که شهدا زنده هستند و وقتیکه شهدا زنده باشند، حتما أنبیاء نیز که مقامی والاتر از شهدا دارند، زنده می‌باشند. و اگر آنها زنده هستند، پس می‌شود به آنها توسل جست و از آنها طلب کمک کرد.

می گوئیم: بله آنها زنده هستند. ولی در عالم برزخ. و عالم برزخ امری است غیبی و از حقیقت و چگونگی آن کسی جز الله جل جلاله خبر ندارد. پس زنده بودن آنها با زنده بودن ما فرق می‌کند و گرنه هرگز نمی‌بایست آنها را دفن کرد و یا اینکه میراث شان را بین ورثه آنها تقسیم کرد.

علامه ابن جریر طبری در تفسیر این آیه می‌گوید: الله تعالی می‌فرماید: گمان مکن ای محمد که آنها (شهدای احد) مرده هستند و احساس لذت و نعمت نمی‌کنند، بلکه آنها در نزد من زنده هستند و در نعمت بسر می‌برند و از آن چیزی که به آنها عطاء کرده ام شادمان و خرسندند».

و همچنین ابن کثیر/در تفسیر این آیه می‌گوید:

«الله تعالی در این آیه از احوال شهدا خبر می‌دهد و می‌فرماید: آنها با اینکه در این دنیا کشته شدند، اما ارواح آنها زنده و در نعمت می‌باشد».

سپس ابن کثیر حدیثی را که امام احمد بن حنبل از ابن عباس روایت کرده است، ذکر می‌کند. در این حدیث آمده است که رسول الله جفرموده: «هنگامیکه برادران شما در جنگ احد کشته شدند، الله تعالی ارواح آنها را در درون پرندگانی سبز قرار داد که این پرنده‌ها از رودهای بهشت می‌نوشند و از میوه‌های آن می‌خورند و....».

در اینجا ما به تفسیر ابن جریر طبری و ابن کثیر اکتفا می‌کنیم. چونکه بقیه مفسرین نیز همچون ابن الجوزی، القرطبی، القاسمی، البیضاوی،.. این آیه را به همین صورت تفسیر کرده‌اند. وهمچنین نباید فراموش کرد که الله تعالی خطاب به رسول الله جفرموده است:

﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ٣٠[الزمر: ۳۰].

«تو (ای محمد) خواهی مُرد و آنها نیز خواهند مرد».

و همچنین الله تعالی فرموده است:

﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُم[آل‌عمران: ۱۴۴].

«نیست محمد بجز پیامبری که قبل از او نیز پیامبران دیگری آمدند و رفتند. آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به کفر خود باز خواهید گشت».

پس بار دیگر نیز می‌گوئیم، حقیقت و چگونگی زندگی در عالم برزخ را فقط الله تعالی می‌داند. و زندگی به آن صورتی که ما با آن آشنا هستیم، شکی نیست که با مردن انسان از بین می‌رود.

بنا بر این، در پایان سخن مان می‌بینیم تمام دلیل‌هایی که به آن استدلال کرده‌اند تا توسل و یا استغاثه جستن به غیر الله تعالی را امری جائز وانمود کنند، یا احادیث ساختگی است و یا اینکه اگر دلیلشان از قرآن و یا حدیث صحیح باشد، تفسیر و نتیجه گیری آنها از این آیات و احادیث اشتباه و خطا است.

الله سبحانه و تعالی رسول الله جرا امر می‌کند که بگوید:

﴿قُلۡ إِنِّي لَآ أَمۡلِكُ لَكُمۡ ضَرّٗا وَلَا رَشَدٗا ٢١ قُلۡ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ ٱللَّهِ أَحَدٞ وَلَنۡ أَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدًا ٢٢[الجن: ۲۱-۲۲].

«بگو ای محمد: من نمی‌توانم ضرر و یا بلایی را از شما دور کنم و نمی‌توانم نفعی به شما برسانم. بگو اگر من معصیتی انجام دهم کسی نمی‌تواند مرا از عذاب الله تعالی نجات دهد. و پناهگاهی چز او نخواهم یافت».

و همچنین هنگامیکه الله جل جلاله این آیه را بر رسول الله نازل کرد:

﴿وَأَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ ٢١٤[الشعراء: ۲۱۴].

«وبر حذر دار خویشاوندان نزدیکت را (از عذاب الله تعالی اگر که ایمان نیاورند)».

رسول الله جتمام خویشاوندان خود را جمع کرد و به آنها گفت:

«ای قریش، خود را از عذاب الله نجات دهید، من نمی‌توانم در مقابل عذاب او برای شما کاری کنم. ای فرزندان عبدالمطلب، من نمی‌توانم در مقابل عذاب الله تعالی برای شما کاری کنم. ای عباس بن عبدالمطلب، من نمی‌توانم در مقابل عذاب الله برای تو کاری کنم. ای صفیه عمه رسول الله، من نمی‌توانم در مقابل عذاب الله برای تو کاری کنم ای فاطمه دختر رسول الله از مال من هر چه می‌خواهی طلب کن. اما من نمی‌توانم در مقابل عذاب الله برای تو کاری کنم».