* فتاواى علما در باره مواد مخدر:
از امامان مذاهب و علما در باره مواد مخدر تا قرن ششم هجری کدام نظر و فتوائی روایت نشده است چون در عصر و زمان آنها این مواد وجود نداشت، بعدها زمانیکه علما این مواد را شناختند در باره آن به طور مفصل صحبت نمودهاند.
حالا نظریات و فتاوای بعض از علمای مذاهب چهارگانه را بطور نمونه ذکرمی نمائیم:
*- امام التمرتلی حنفی /درشرح متن قدوری چنین مینویسد: (خوردن بنگ، چرس، آفیون جایز نبوده، همه حرام است، چون عقل را فاسد ساخته تا آنکه شخص، معتادعیاش، هرزه، فاسد و بیننگ شده و او را از نماز و ذکر خداوند أباز میدارد) [۱۸].
*- ابن عابدین حنفی /فرمود: (خوردن بنگ و چرس حرام است زیرا هر آنچیزیکه به عقل خلل وارد نموده و آنرا برهم زند، جایز نیست) [۱٩].
*- امام قرافی مالکی /مینگارد: (تناول افیون، بنگ وسیکران [۲۰]بقدریکه بالای عقل و حواس انسان تاثیرمنفی نماید جایز نیست) [۲۱].
همچنان در تهذیب الفروق میگوید: (علمای اهل این زمان به حرام بودن نبات معروف به چرس که اهل فسق و فجور آنرا استعمال مینمایند متفقاند) [۲۲].
*- ابن حجر الهیتمی شافعی /میفرماید: (اگر ثابت شودکه این مواد مخدر نشه آور است و عقل را میپوشاند استعمال آن از گناههای بزرگ وفسوق مانند شراب است، پس هر آنچیزیکه بانوشیدن واستعمالش، تهدید خداوند وارد شده، این مواد نیز در حکمش داخل است، چون علت مشترک ((زایل شدن عقل)) در هر دو وجود دارد) [۲۳].
*- البهوتی حنبلی /میگوید: (وخوردن چرس نشه آور مباح نیست) [۲۴].
*- شیخ الإسلام ابن تیمیه: میفرماید: (اما چرس ملعون نشه آور، مانند دیگر اشیای نشه کننده بوده، و به اتفاق علما هر چیز نشه آور حرام است، بلکه هر آنچیزیکه عقل را زایل وبی اختیار مینماید خوردن ونوشیدن آن حرام است، اگرچه درذاتش از نشه کنندهها هم نباشد مانند بنگ، پس هر نشه آور سزاوار فرمان الهی (شلاق) وهرآنچیزیکه نشه آورنیست سبب تعزیر (سرزنش) میشود) [۲۵].
ابن قیم جوزی /نگاشته: (پس در حرام بودن فروش شراب، فروش هر گونه نشه آور خواه آشامیدنی باشد یا جامد، شیره چیزی باشد یا پخته شده، داخل است، فلهذا شیره انگور، شراب ساخته شده از کشمش، خرما، جو، جواری، عسل، گندم ولقمه لعنت شده (چرس) این لقمه فسق و دگرگون کننده همه داخل این حکم هستند) [۲۶].
مفتی دیار مصر شیخ عبدالمجید سلیم در جواب سوالی درباره مواد مخدر چنین جواب ارائه کرد: (بدون شک وشبهه که استعمال این مواد حرام است چون باعث زیانهای بزرگ وناگوار شده، عقل را به تباهی کشانده، بدن را از بین میبرد، همچنان ضررهای بیشمار را از خود بجا گذاشته که شریعت اسلامی هرگز به استعمال آن اجازه نمیدهد و به حرام بودن آن حکم نموده است) [۲٧].
٩- فتوای علمای بزرگ عربستان سعودی:
علمای بزرگ عربستان سعودی با اتفاق آرا فتوای صادر نمودند که قاچاقبران مواد مخدر اعدام گردند، وترویج دهندگان آن سرزنش شود، تا از شر آنها جلو گیری صورت گیرد [۲۸].
چنانکه کنفراس جهانی مبارزه با نوشابههای الکلی ومواد مخدر، که در ساحه دانشگاه اسلامی در مدینه منوره در سال ۱۴۰۲هـ برگزار گردیده بود، برلزوم نبرد ومبارزه علیه نوشابههای الکلی ومواد مخدر باهمه وسایل ممکنه، وبرحرام بودن همه مشروبات الکلی ومواد مخدر، این کنفرانس اعمال خود را به پایان رسانید [۲٩].
این بود توضیحات و فتاوای علمای سرشناس اسلامی که بطور واضح وصریح برتحریم مواد مخدر با انواع مختلف آن مانند: چرس، هیروئین، افیون، بنگ، وغیره حکم صادر نمودند.
۱۰- فتاوی علمای اهل سنت ایران:
در آخر بحث دلیلی که جامع تمام ادله باشد ذکر میشود و آن اینکه اگر در باره مواد مخدر از طرف شارع ÷ هیچگونه دلیلی بر حرام بودن آن نمیبود، باز هم از طریق دیگر حرام است و أن منع کردن والیان امر(دولت) است که والیان امر استعمال، تجارت، زراعت، و هم حمل و..... آن را ممنوع قرار دادهاند و برای آن قوانین مقرر کردهاند و اطاعت از والی امر واجب است در حکمی که در آن نافرمانی خدا و رسول خدا ج نباشد بر این مسئله تمام مسلمین اجماع دارند چنانکه علامه نووی در شرح مسلم باب طاعة الامراء ذکر نمودهاند.
از این تایید میشود که ضرر مواد مخدر از مسکرات هم بیشتر و ممنوعیتِ شدیدتری را در بر دارد. و به همین خاطر مقننین، قانون تند و سختی وضع کرده و زراعت، تجارت و استعمال آن را ممنوع قرار دادهاند. و سزاهایی برای متخلفین مقرر کرده و شدیداً مراقب آن هستند که این همه دال بر ممنوع بودن مواد مخدر است [۳۰].
[۱۸] شرح الجوهرة علی متن القدوری ۲/۲٧۰. [۱٩] حاشیه ابن عابدین ۶/ ۴۵٧. [۲۰] گیاهیست که با خوردن آن انسان مست میشود. [۲۱] الفروق ۱/ ۲۱۸. [۲۲] تهذیب الفروق ۱/۲۱۴. [۲۳] الزواجر ۱/۲۱۲. [۲۴] کشاف القناع ۶/۱۸۸. [۲۵] مجموع فتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیه ۳۴/۲۰۴. [۲۶] زاد المعاد ۴/۴۶۳. [۲٧] فقه السنة ۲/ ۵۳۳. [۲۸] مجلة البحوث الإسلامیة عدد ۱۲/۸٧ عام ۱۴۰۵هـ. [۲٩] مجلة البحوث الإسلامیة ۱۲/۸٧. [۳۰] حاشیه رد المحتار للشامی، ج۶، ص٧٧.