۹- از کثرت فساد و مفسدین، احساس شکست نکند:
داعی نباید از دیدن هزاران نفر که به لهو و لعب روی آوردهاند و تعداد اندکی که به درسها و سخنرانیها گوش فرا میدهند، احساس شکست کند و دچار یأس و ناامیدی شود؛ چرا که سنت خداوند در میان آفریدههایش اینگونه است:
﴿وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِيلٗا ٦٢﴾[الأحزاب: ۶۲].
«و سنت الهی را نمیبینی که تبدیل شود».
خداوند متعال، در قرآن کریم فرموده است که گناهکاران، فاسدان و گمراهان، اکثریت افراد روی زمین را تشکیل میدهند. چنانکه میفرماید:
﴿وَقَلِيلٞ مِّنۡ عِبَادِيَ ٱلشَّكُورُ ١٣﴾[سبأ: ۱۳].
«بندگان سپاسگزارم اندکند».
همچنین میفرماید: ﴿وَإِن تُطِعۡ أَكۡثَرَ مَن فِي ٱلۡأَرۡضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ﴾[الأنعام: ۱۱۶] «اگر از اکثریت کسانی که در روی زمیناند، پیروی نمایی، آنها تو را از راه خدا گمراه میکنند».
﴿وَمَآ أَكۡثَرُ ٱلنَّاسِ وَلَوۡ حَرَصۡتَ بِمُؤۡمِنِينَ ١٠٣﴾[یوسف: ۱۰۳] یعنی: «هرچند که تو علاقه داشته باشی، بیشتر مردم، ایمان نمیآورند».
﴿أَفَأَنتَ تُكۡرِهُ ٱلنَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ ٩٩﴾[یونس: ۹۹] یعنی: «آیا تو میخواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند».
﴿لَّسۡتَ عَلَيۡهِم بِمُصَيۡطِرٍ ٢٢﴾[الغاشیة: ۲۲].
«تو بر آنان مسلط نیستی».
﴿لَّسۡتُ عَلَيۡكُم بِوَكِيلٖ ٦٦﴾[الأنعام: ۶۶] «من مسئول -کارهای شما- نیستم».
﴿إِنۡ عَلَيۡكَ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُۗ﴾[الشوری: ۴۸].
«بر تو ابلاغ است و بس».
پس روشن شد که ما شلاق و عصایی در اختیار نداریم و نیز فاقد زندان و شکنجهگاهیم. اما بجای آن، حامل محبت، دعوت و اخلاقی هستیم که بوسیله آنها مردم را به سوی بهشتی که وسعت آن به اندازه آسمانها و زمین است، فرا میخوانیم. اگر پذیرفتند، خدا را سپاس میگوییم و اگر رد کردند، کارشان را به خدایی میسپاریم که آنها را محاسبه خواهد کرد. یکی از علماء میگوید: کفار روی زمین، از مسلمانان بیشترند و اهل بدعت، از اهل سنت بیشتر میباشند و مخلصان اهل سنت، نیز از غیر مخلصان کمترند!
یکی دیگر از ویژگیهای داعی، این است که با مردم، بسر برد؛ زندگی آنان را بررسی نماید و اوضاع آنها را بشناسد. خداوند متعال خطاب به پیامبرش جمیفرماید:
﴿وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَلِتَسۡتَبِينَ سَبِيلُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ ٥٥﴾[الأنعام: ۵۵].
یعنی: «اینچنین آیات را به تفصیل بیان مینماییم تا راه گناهکاران آشکار گردد».
این هم حکمت خداوند بلند مرتبه بود که پیامبرش را چهل سال در مکه نگهداشت تا در کوهها و درههای مکه، زندگی نماید. پیچ و خمهای آن را بداند، با طرحهایی که در مکه ارائه میگردد، آشنا شود و ازخانههای مردم مکه، شناخت پیدا کند.
کفار، اعتراض کردند و گفتند:
﴿لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡهِ مَلَكٞۖ﴾[الأنعام: ۸] یعنی: «چرا فرشته نازل نمیشود؟».
خداوند متعال، به آنان فرمود: باید بشر باشدتا آرزوها، نگرانیها، مشکلات و نیازهای مردم را بداند.
لذا بر داعی، لازم است که وضعیت جامعه را بررسی نماید و از آن استفاده کند و بداند که در شهر چه میگذرد؟ چه گفته میشود؟ و قضایای مطرح شده چیست؟
اقشار مختلف مردم اعم از فروشندگان، تجار، کشاورزان و سایر طبقات را بشناسد. به اماکن مختلف، محل اجتماعات مردم، بازارها، مغازهها سر بزند تا دارای ذهنیتی قوی از وضعیت موجود باشد و با شناخت، سخن بگوید. بدین جهت علما، برای داعی خواندن تاریخ شهری را که بدانجا میرود، قرار دادهاند. بعضی از علما هنگامی که به شهر دیگری، سفر میکردند، یاد داشتهایی از وضعیت تاریخی، جغرافیایی و تفریحگاههای آن شهر با خود بر میداشتند و سعی میکردند خوی و خصلت و کیفیت زندگی ساکنان آن را بدانند و از چیزهایی که آنها را دوست دارند و یا ناپسند میدارند، شناخت پیدا کنند و همچنین با چگونگی تربیت در آن شهر، آشنا شوند تا با شناخت، سخن بگویند.