مقدمه
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًاۚ أُوْلَٰٓئِكَ يُعۡرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمۡ وَيَقُولُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ أَلَا لَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ ١٨﴾[هود: ۱۸].
«و كیست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد؟ اینان به پیشگاه پروردگارشان عرضه شوند و گواهان گویند: اینانند كسانى كه بر پروردگارشان دروغ بستند، بدانید كه، لعنت خداوند بر ستمكاران است».
سپاس خداوند یکتا را که رب العالمین است، و سلام و درود بر پیامبر اسلام و خاندان پاكش و اصحاب وفادارش.
در این مبحث به بررسی اشكالات اعتقاد به امام غایب میپردازیم.
ابتدا لازم به تذكر است كه بحث ما در این کتاب، پیرامون مهدی صاحب الزمان موجود در شیعه میباشد كه به عقیدۀ ایشان، فرزند امام حسن عسكری و امام دوازدهم شیعیان اثنی عشری است؛ و علت این امر این است كه احادیث پیرامون مهدی در بین اهل سنت نیز موجود است كه در این مبحث وارد آن نشدهایم. همینقدر مینویسیم که: یكی از دلایل این است كه آن مهدی كه در کتب اهل سنت است، موضوعی است مربوط به آینده، چون آنها معتقدند كه آن مهدی كه از نسل بنیهاشم است (بیشتر از نسل حسن) هنوز متولد نشده و هر زمان پا به جهان گذاشت و بزرگ شد، قیام میكند[۱]. البته در این مورد هم باید احادیث مربوطه را بررسی كرد ولی به طور كلی چنانچه كسی در عصری به دنیا آمد و به عنوان مثال از بنیهاشم بود[۲]، و قیامی علیه ظلم و ستم انجام داد که مطابق با دستورات اسلام باشد، و با خود بدعت و خرافات نداشته باشد، به طور حتم هیچ عاقلی نمیتواند با او مخالفت کند و ما نیز او را قبول داریم.
پس برای بررسی هر چیز باید به قرآن و سنت و عقل مراجعه كنیم، و چنانچه آن امر صحیح بود آن را بپذیریم.
ما در اینجا نشان میدهیم كه مهدی صاحب الزمان شیعیان با قرآن و سنت و عقل، تضادهای فراوانی دارد و نمیتوان آنرا پذیرفت.
هر موقع در مورد مسئلهای (حتی خلافت) با شیعیان به بحث بپردازی، ممكن است خیلی واكنش نشان ندهند و به صورت عادی با تو گفتگو كنند، اما هر موقع میخواهی پیرامون امام زمان با ایشان صحبت كنی، میبینی كه فوری رنگ از چهرۀ ایشان میپرد و عصبانی شده و حاضر به ادامه بحث نمیشوند، و مثل این است كه منكر وجود خداوند شدهای[۳]، و این نشان میدهد كه ایشان به صورت وحشتناكی بدین مسئله اعتقاد دارند و از روی تقلید از علما و بدون تحقیق، بیجهت در مورد آن تعصب دارند.
شما اگر از كودكی در ذهن شخصی به طور دائم القاء کنی که در فلان اتاق از این خانه، شخصی با فلان مشخصات در حال زندگی است، این باور در ذهن آن شخص تا بزرگسالی خواهد ماند و آن را میپذیرد. مخصوصاً اگر به آن موضوع، جنبه دینی و اعتقادی نیز بدهید که دیگر هیچ.
پس صرف صحبت نمودن از مهدی نباید موجبات ناراحتی کسی شود و شما هر چیزی را باید از روی تحقیق قبول کنید. جایی که خداوند انسان را به تدبر در آیات خود فرا میخواند، تکلیف دیگر موارد روشن است، چونکه در قرآن نیز در سورههای نساء/۸۲ و ص/۲۹ و صافات/۱۳۸ و مومنون/۶۸ و نحل/۴۴ دائم به تعقل و تدبر در آیات سفارش شده است. پس چطور شما به کسی که تا به حال ندیدهاید و در مورد احادیث او نیز تحقیق ندارید و در قرآن نیز اشارهای به او نیست، معتقدید؟ و تنها از روی گفتههای یک مشت آخوند یا مداح متعصب، وجود او را قبول کردهاید و به او ایمان دارید. یکی از عوامل مهم در اعتقاد عوام به امام زمان، همین تبلیغات فراوان پیرامون اوست که از کودکی در ضمیر ناخودآگاه همه نقش میبندد[۴]و در بزرگسالی دیگر قادر به ترک آن عقاید نیستند، و البته علت مخالفت کسانی دیگر چون رجال گمراه حکومتی، کاملاً روشن است، چونکه امام زمان نردبان ایشان برای بالا رفتن از حکومت است و پایه اصلی عقاید ایشان میباشد، و مسلماً هر کس بخواهد در مورد وجود او ذرهای شک و شبهه ایجاد کند، او را نابود خواهند کرد، چونکه اگر چنین نکنند خودشان نابود میشوند. پس ما با چنین اشخاصی کاری نداریم چونکه آنها از این راه، هم نان میخورند و هم بر سر مردم ساده لوح حکومت میکنند، و از این راه، منافع زیادی به دست میآورند. ولی صحبت ما بیشتر با عوام گول خورده است، و در اینجا مطالبی را برای جویندگان حقیقت و طالبان تحقیق و بررسی میآوریم تا شاید کسانی متذکر شوند[۵]. و شما خواننده گرامی فراموش نکنید اولین پله برای کشف حقیقت، شک نمودن در چیزی است، و ما با کسانی که کاملاً و صد در صد به راه خویش اطمینان دارند و صحبت هیچ کس را گوش نمیدهند و مشاهده میکنی که مرتب میگویند: ای آقا، مذهب ما بر حق است! مذهب ما شیعه است! مذهب ما اهل بیت است! مذهب ما امام زمان است! و ما در پناه او هستیم! و غیره... پس ما با چنین اشخاصی هیچ صحبتی نداریم، چون اینها کاملاً به راه خود مطمئن هستند و ذرهای شک در ذهن خود راه نمیدهند و همینطور با نادانی به پیش میروند تا به دوزخ برسند[۶].
چندی پیش گنبد و بارگاه حرم عسکری در سامرای عراق منفجر شد و تخریب گردید، آن وقت جالب است که علمای شیعه معتقدند که امام زمان بر روی ایران یا جاهای دیگر ولایت تکوینی دارد![۷]و دائم نیز میگویند: حکومت ما وصل است به حکومت امام زمان، و خود او تا ظهورش محافظ حکومت ماست! و ایران پایگاهی میشود برای قیام او علیه ظلم و ستم![۸]و حتی به واقعه طوفان طبس اشاره دارند و میگویند: کار امام زمان بوده است که با این کار جلوی دشمنان را در صحرای طبس گرفته است!![۹]آن وقت کسی نیست از اینها بپرسد: پس این امام زمان شما که بر همه جا مسلط است و حتی در داستانها میخوانیم که در بیابانی که یکی از شیعیانش دچار مشکل شده بود، او آمده و نجاتش داده و بعد غیب شده و رفته!! پس چطور با اینهمه قدرت نتوانسته جلوی تخریب بارگاه پدر خودش را بگیرد؟!
جالب است که آخوندها برای بار اولی که این تخریب صورت گرفت میگفتهاند که حتماً مصلحتی در کار است که ما نمیدانیم، و اگر آقا میخواست خودش جلوی این بمب گذاری را میگرفت[۱۰]، ولی چندی بعد مجدداً این بمب گذاری در همان جا صورت گرفت، و باز موجب تخریبهای بیشتر شد[۱۱]. پس همین واقعه میتواند برای کسی که میخواهد شک کند موثر باشد و کمی با خود بیندیشد که آخر اگر چنین شخصی وجود خارجی دارد و میخواهد همه دنیا را پر از عدل و داد کند و دارای معجزات عجیب و غریب است که در کتب شیعه ثبت شده، پس چطور نتوانسته جلوی انهدام بارگاه پدر خویش را بگیرد؟! (لا أقل برای بار دوم)، پس میتوان نتیجه گرفت که او اصلاً وجود ندارد، و اینها همه تبلیغات و روایات دروغ و بیپایه و اساس است برای سواری گرفتن از مردم بیاطلاع.
مردم باید بدانند که امام در اسلام میبایست پیدا، زنده و در دسترس باشد، نه اینکه در پس پرده غیبت باشد و مردم از او بیخبر باشند و تنها با اوهام و خیالات و داستانهای او سرگرم باشند. بیش از هزار سال است بدین داستانها و افسانهها پیرامون مهدی صاحب الزمان دلخوش کردهاند و کسی نیست بدیشان بگوید: فایده این داستانها چیست؟ اینکه کسی او را دیده و ناگهان او غیب شده و خوشا به حالش که آقا را ملاقات کرده! چه فایدهای دارد؟ بروید به فکر کار و چارهای برای آینده خود باشید و برای مبارزه با ظلم و ستم نیز خودتان باید بهپا خیزید، نه اینکه منتظر شخصی خیالی بمانید.
جالب اینجاست که میگویند: مهدی، غایب همیشه حاضر است!! ولی از نظر ما او غایب همیشه غایب است. این چه حاضری است که هیچکس نه او را میبیند نه جای او را میداند و اصلاً معلوم نیست کجاست[۱۲]، مثل این است که در سر کلاس درس وقتی معلم میخواهد حاضر و غایب کند، نام فلان کس را ببرد و او هم غایب باشد ولی ناگهان شاگردان دیگر بگویند: آقای معلم او غایب است ولی حاضر هم هست! به طور حتم آن معلم، غیبت آن شاگرد را مینویسد، نه اینکه حاضری او را ثبت کند، و فراموش نکنید که آن شاگرد نیز پس از یک یا چند روز با مجوز غیبت خود بر میگردد، ولی ظاهراً امام زمان شیعه به این زودیها خیال حاضر شدن ندارد.
بنابراین، ما در اینجا نشان میدهیم که او مانند غایبی نیست که زمانی ظهور کند، چون بسیاری از شواهدی که شیعه بدانها استناد میکند، همچون حضرت یوسف، که برای مدتی از کنعان غایب بود یا میگویند: همچون خورشید است که برای مدتی پشت ابر میرود! در تمامی این مثالها غیبت برای مدتی بوده و سپس حاضر شدهاند، و تازه در جایی دیگر حاضر بودهاند. مثلاً حضرت یوسف در مصر حاضر بوده و نزد پدر و برادرانش در کنعان غایب بوده است؛ و خورشید نیز در جاهای دیگر زمین میتابد و پشت ابر نیست، ولی مهدی شیعه اصلاً وجود ندارد که بخواهد حاضر شود و ظهور کند و در واقع، غایب همیشه غایب است.
[۱]- مهدی اهل سنت دارای خرافات امام زمانی نیست مثل اینکه هزاران سال است زنده است یا علم غیب و معجزات عجیب و غریب دارد!! و به هنگام ظهورش کارهایی خارق العاده میکند و از ابوبکر و عمر انتقام میگیرد!! و همیشه خمس داشته و نایب دارد و باید در دعا او را خواند و به جای واجب کردن نمازجمعه، مراسم دعای ندبه را حتماً برگزار کرد!! و...، در ضمن اهل سنت دائم مثل شیعه سرگرم مهدی نیستند و در مورد او غلو نمیکنند و او را در همه جا چون خداوند صدا نمیزنند و مرتب روی او مانور نمیدهند و او را نردبان نکردهاند برای سیاست و ایجاد حکومت و دریافت خمس و غیره... [۲]- بعضی نیز بر نسب اشخاص خیلی پافشاری ندارند چون مولوی که در مثنوی معنوی اینگونه سروده: ام پس امام حی قائم آن ولیست خ خواه از نسل عمر خواه از علیست [۳]- به جرات میتوان گفت: حتی در مورد خداوند چنین تعصبی ندارند و البته تعجبآور نیست، چون امامت جزء اصول دین ایشان است و به منکر آن همچون کافر نگاه میکنند! [۴]- در هر مکان تابلوهای فراوان با هزینههای زیاد نصب کردهاند، و نام بقیة الله و صاحب الزمان را روی آنها نوشتهاند، و هر سال نیز به مناسبت جشن میلاد او، تمام شهرها را چراغانی میکنند و دائم بالای منبرها و پشت تلویزیون از او صحبت میکنند، پس هر انسان در این کشور با این عقیده بزرگ شده و در رگ و خون او جای گرفته است، و به آسانی تسلیم صحبتهای مخالف نمیشود، صحبتهایی که همیشه در اثر سانسور و خفقان به گوش آنها بیگانه است. [۵]- امیدواریم قشر تحصیل کرده و دانشجویان و اهل علم بیشتر به چنین مطالبی توجه کنند و کمتر زمام دین و آخرت خود را به دست این و آن دهند. [۶]- مطمئن باشید چنین افرادی اگر در خانوادهای مسیحی یا یهودی یا کمونیسم بودند هم اکنون نیز به طور شدیدی مسیحی و یهودی و کمونیسم باقی میماندند و حاضر به تغییر عقاید خود نبودند، عاقبت تقلید از اجداد و شک نکردن در عقاید خود، چیزی جز این نیست. [۷]- شاه سلطان حسین صفوی در اصفهان نیز همین عقاید ابلهانه را داشت تا بالاخره حکومتش توسط افغانها سرنگون شد و نه امام زمان بود تا کمکش کند و نه ولایت تکوینی. [۸]- متاسفانه خود این پایگاه مرکز ظلم و ستم است، و حالا چگونه میخواهد مرکز مبارزه با ظلم شود، از عجایب است. [۹]- صدها بمب که در جاهای دیگر منفجر شده و صدها بدبختی که نصیب شیعیان شده، امام زمانی نبوده که نجاتشان دهد، ولی در طبس بوده است! [۱۰]- در جریان این حوادث آخوندی بالای منبر رفته بود و خطاب به مردم میگفت: شک نکنید، شک نکنید، امام زمان وجود دارد! [۱۱]- در این بمب گذاریها گنبد قبر عسکری و حتی سرداب امام زمان نیز تخریب شده است. [۱۲]- مشاهده میشود روی تابلوها خطاب به مهدی مینویسند: تو همیشه حاضری و آنکه غایب است ما هستیم!! انسان در تعجب میماند که عاقبت این خرافات و اوهام به کجا میخواهد ختم شود؟!