مقدمه
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين والعاقبة للمتقين والصلوة والسلام على رسوله محمدٍ وآله وأصحابه أجمعين.
عقیده به توحید، اساس اسلام و مهمترین اصل از اوصول و قواعد دین میباشد، و بدون اصلاح عقیده هیچ عملی مورد قبول خداوند متعال قرار نمیگیرد، توحید زبدۀ رسالت الهی بوده و اولین دعوت انبیاء الهی است، و مدار ایمان و کفر به آن تعلق میگیرد، چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ﴾[النحل: ۳۶].
«ما به میان هر ملتی پیامبری را فرستادیم که تنها خدا را بپرستید و چنانکه از طاغوت دوری کنید».
و باز در جای دیگر میفرماید:
﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ٥٦﴾[الذاريات: ۵۶].
«ما جن و انسان را جز برای پرستش «خود» نیافریدهایم».
متأسفانه امروزه در عقیدۀ عدهای از مسلمانان جهان انحرافات بیشماری از اهل باطل وارد شده است. نوشتهای که پیش روی دارید به صورت ساده و مختصر نگاشته شده، و اهتمام بر این گردیده تا نهایت دقت را از دو منبع قرآن کریم و احادیث نبوی استخراج و هرکدام از آن را در جایگاه خویش قرار داده و از آن دو خارج نگردیم. و با توجه به عقاید و افکار درهم آمیخته عدهای از مسلمانان نسبت به موضوع مقاله عناوینی در رد اوهام و خرافهپرستی تدوین شده است، و از خداوند قدوس استدعا میکنم که آن را به فضل و کرم خود مورد قبول قرار دهد، و بنده و برادران و خواهران خوانندۀ محترم را بر عملکردن به قرآن و سنت توفیق عنایت فرماید.
صادق رجبیان تمک
کلاله – توتلی تمک مؤرخه ۲۰ / ۶ / ۸۲
اسلام دین دانش و قرآن راهنمایی است که انسانها را به دانشآموزی و گسترش آن فرا خوانده و میخواند، و در فرهنگ و تمدن اسلامی (برخلاف دیگر تمدنها) پدیدههایی به عنوان جدال میان دین و دانش وجود ندارد. براساس آموزههای اسلام بود که مسلمانان در بسیاری از علوم مثل انسانی و تجربی پیشگام بوده، خدمات غیر قابل انکاری را به پیشرفت و تمدن ارائه کردهاند.
این مطلب مهم را لازم است که مدنظر داشت که انسانیت انسان و گامبرداشتن در راهی که خداوند علیم و حکیم برای او ترسیم نموده، از طریق علم و آگاهی و معرفت ممکن خواهد شد و «ایمان» و عقیده تنها بر پایۀ علم و معرفت استوار میگردد، و ایمان به مجهول و اعتقاد به موهوم در واقع در تاریکی گامبرداشتن است، و در فرهنگ دین اسلام معنی و محتوا و حاصلی ندارد» [۱].
[۱]کتاب مهناج المسلم، ص ۱٧، شیخ ابوبکر جزایری با ترجمه عبدالعزیز سلیمی.