حذرداشت و زنهار علی مرتضی از غلو
۱- در نهجالبلاغه آمده است که امام علیس پس از وفات رسولخداج ایشان را مخاطب قرار داد و فرمود: (لولا أنك أمرت بالصـبر و نهيت عن الجزع لأنفدنا عليك ماء الشؤون) [۴۰]یعنی: «اگر شما، به شکیبایی دستور نمیدادید و از بیصیری و بیتابی، نهی نمیکردید، آنقدر در غم فراقتان میگریستیم که اشکهایمان تمام میشد و چشمهایمان میخشکید…»
۲- در نهجالبلاغه از زبان علی مرتضیس آمده است: (من ضرب يده على فخذه عند مصيبتة حبط أجره) [۴۱]یعنی: «هر آن کس که هنگام مصیبت، بر رانش بزند، اجر(ی که در صبر و شکیبایی بر مصیبت در انتظار اوست،) از بین میرود.»
در بسیاری از آیات قرآن نیز به اهمیت صبر و شکیابی در رخدادهای ناگوار و مصیبتها اشاره شده و سنت پیامبر ج و عملکرد صحابهشو از جمله حضرت علیس، بیانگر اهمیت این موضوع و نیز چگونگی تحمل مصایب میباشد. بررسی علمی و دقیق این موضوع، پژوهشی جداگانه میطلبد و ما، در اینجا تنها به طرح این پرسش بسنده میکنیم که: آیا آنچه برخی از شیعیان، در عزاداریها انجام انجام میدهند، از نگاه امامان شیعه نیز مشروعیت داشته است؟
۳- در نهجالبلاغه، فرمودهی علی مرتضیس نقل شده است که: (و سيهلك في صنفان: محب مفرط يذهب به الحب إلى غير الحق و مبغض مفرط يذهب به البغض إلى غير الحق و خير الناس في حالا النمط الأوسط فالزموه و الزموا السواد الأعظم بأن يد الله على الجماعة و إياكم و الفرقة) [۴۲]یعنی: «دو گروه، نسبت به من هلاک میشوند: دوستی که در محبت من، زیادهروی کند و به باطل کشانده شود و دشمنی که در کینهتوزی با من، افراط نماید و به غیرحق، درآید. بهترین مردم، نسبت به من گروه معتدل و میانهرو هستند؛ تأکید میکنم که از این گروه باشید و همراهی با گروه بزرگ امت اسلامی را بر خود لازم بگیرید که دست خدا با جماعت است و از تفرقه و جدایی از گروه بزرگ مسلمانان بپرهیزید.»
۴- در نهجالبلاغه، گفتاری از امیرالمؤمنینس نقل شده که در موضوع عصمت امامان،در خور بازنگری و کنکاش است: (لا تخالطوني بالمصانعة و لاتظنوا بي استثقالا في حق قيل لي و لا التماس إعظام النفس بأنه من استثقل الحق أن يقال له أو العدل أن يعرض عليه كان العمل بهما أثقل عليه؛ فلا تكفوا عن مقالة بحق أو مشورة بعدل فإني لست في نفسي بفوق أن أخطئ ولا آمن ذلك من فعلي) [۴۳][نهج البلاغه، شرح محمد عبده، ۲/۵٧۸ چاپ مؤسسهی المعارف بیروت] یعنی: «با من با تملق و ظاهرسازی رفتار نکنید و گمان نبرید که اگر به من، سخن یا پیشنهاد حقی گفته شود، بر من سنگین تمام میگردد و مپندارید که من، در پی بزرگداشت خویشم؛ زیرا کسی که شنیدن گفتار حق یا پیشنهاد عدالت، بر او مشکل و گران باشد، عمل کردن به حق و عدالت نیز برایش دشوارتر خواهد بود. پس از گفتن حق یا پیشنهاد عدالت، خودداری نکنید که من، خود را فراتر از این نمیدانم که اشتباه کنم و یا از آن ایمن باشم.» در نهجالبلاغه نامهی امامس به فرزندش حسنس نیز اینچنین آمده است: (فإن أشكل عليك من ذلك فاحمله على جهالتك به فإنك أول ما خلقت جاهلا ثم علمت و ما أكثر ما تجهل من الأمر و يتحير فيه رأيك و يضل فيه بصرك ثم تبصره بعد ذلك) [۴۴]یعنی: «اگر چیزی بر تو، دشوار و پیچیده شد،آن را از ناآگاهی خود بدان؛ زیرا تو، ابتدا ناآگاه آفریده شدی و سپس چیزهایی، آموختی؛ چه بسیار است اموری که تو، نمیدانی و اندیشهات، دربارهاش سرگردان و حیران میگردد و نگاهت در آن، ره گم میکند و سپس به شناخت آن، راهمییابی.»
نیز در نهجالبلاغه دعایی از زبان علی مرتضیس نقل شده که با خدایش، بدینسان راز و نیاز فرمود: (اللهم اغفر لي ما أنت أعلم به مني فإن عدت فعد علي بالمغفرة؛ اللهم اغفر لي ما وأيت من نفسي و لم تجد له وفاء عندي، اللهم اغفر لي ما تقربت به إليك بلساني ثم خالفه قلبي؛ اللهم اغفر لي رمزات الألحاظ و سقطات الألفاظ و سهوات الجنان و هفوات اللسان) [۴۵]یعنی: «خدایا! مرا بیامرز در آنچه که تو، از من به آن داناتری و اگر دیگر بار به آن عمل بازگشتم و چنان کاری کردم، باز هم مرا مورد مغفرت قرار بده. خدایا! مرا ببخشای از آن پیمانی که در انجام نیکی از سوی خود بستم و از من، وفای به آن را ندیدی؛ خدایا! مرا ببخشای در آنچه که با زبان به تو نزدیکی جستم و با قلب، آن را همراهی نکردم. خدایا! مرا مورد مغفرت خود قرار بده در نگاههای اشارتآمیز، سخنان بیهوده، خواستههای ناروای دل و لغزشهای زبان.»
بههر حال، این علی مرتضیس است که اینچنین دست به آستان الهی برمیدارد و طلب آمرزش میکند. جای سؤال است که آیا آنچه از گفتار امام علیس و نیز وصیتش به حسن مجتبیس و راز و نیازش با خدا آوردیم، منافی عصمت است؟
[۴۰] نهجالبلاغه، شرح محمد عبده، خطبهی۲۲٧. [۴۱] نهج البلاغة، شرح ابنابیالحدید، ج۱۸/ص۳۴۲. [۴۲] نهج البلاغة، شرح محمد عبده، خطبهی۱۲۸؛ شرح ابنابیالحدید، ج۸/ص۱۱۲. [۴۳] نهج البلاغه شرح محمد عبده، خطبهی ۲۰٩؛ شرح ابنابیالحدید ج۱۱/ص۱۰۲. [۴۴] نهجالبلاغه، شرح محمد عبده، نامهی۳۱. [۴۵] نهج البلاغه شرح محمد عبده، خطبهی٧۴