برخی از برداشتهای نادرست دربارهی منهج سلفی
مخالفان و دشمنان منهج سلفی، همواره کوشیدهاند تا برخی از مفاهیم و برداشتهای نادرست از منهج سلفی را در اذهان عموم مردم رواج دهند و بر پایهی این مغلطهکاری، تعریف و سیمای نادرستی از منهج سلفی ارائه نمایند. چنانچه برخی، سلفیت را منهجی تند، خشن و متعصبانه تعریف کردهاند که مسلمانی دیگران را زیر سؤال میبرد و با رویکردی تکفیری، وحدت ملی(!) و وحدت دینی را به خطر میاندازد و سبب تفرقه، اختلاف و درگیریهای داخلی میشود. مخالفان منهج سلفی، هرچند مدعی تعدد و تنوع فکری و فرهنگی هستند، اما منهج سلفی را به کوتهنظری در تعامل با کتاب و سنت و رویکرد سلف، متهم میکنند و از اینرو بر این باورند که باید این دیدگاه را از صحنهی مکاتب و دیدگاههای فکری و فرهنگی حذف نمود! بدون شک چنین تعریفی از منهج سلفی، اشتباه و بلکه دروغ و مغلطهکاری است. چراکه هواداران منهج سلفی، همان اهل سنت و جماعتند که خواهان وحدت و اتحاد امت در سایهی کتاب و سنت هستند و اصلا یکپارچگی و وحدت، در سایهی پلورالیسم و کثرتباوری را قبول ندارند. هواداران منهج سلفی، بر اساس رهنمودهای قرآنی، به پیروی بیچون و چرا از دادههای قرآن و سنت صحیح فرا میخوانند و فحوای دعوتشان، وحدت در پرتو کتاب و سنت است. لذا تفرقه را نکوهش میکنند و بر دروغها و اذیت و آزار مخالفانشان، صبر و شکیبایی میورزند. امام احمد بن حنبل /در رد بر جهمیها و کسانی که ادعای ایمان میکنند و در دل کافرند، از اهل تشبیه و آنانی مینالد که آیات قرآن را به میل و خواستهی خود، تأویل و توجیه میکنند؛ وی، میگوید: خدا را سپاس که در هر زمانی عدهای از علما را بر آن میدارد تا از گمراهی بهسوی هدایت فرا بخوانند و سختیهای این راه را تحمل نمایند، با کتاب خدا، مردگان عقیدتی را زنده کنند و با نور خدا، کوردلان را بینایی بخشند؛ آری چه بسیار کسانی که در دام ابلیس هلاک شدند؛ اما با دعوت و کوشش علمای حقانی، بیدار و زنده گشتند و چه بسیار گمراهانی که دوباره هدایت یافتند. بله! واقعا تأثیر علما بر تودهی مردم چه خوب بوده است و بر عکس تأثیر تودهی مردم بر علما، چه بد!» [۳].
خود امام احمد نیز عملاً این را نشان داد. چنانچه موضعگیریش در برابر معتزله، بر کسی پوشیده نیست و همه، میدانند که چگونه به زندان افتاد و شکنجه شد.
مالک بن انس /نیز چنین رویکردی داشت؛ هارونالرشید، از امام مالک خواست تا مؤطای ایشان را در قلمرو اسلامی به عنوان یک مرجع علمی در عرصهی قوانین دینی، به اجرا درآورد و به مردم دستور دهد که به آنچه در المؤطا آمده، عمل کنند. امام مالک رحمه الله فرمود: «این کار را نکن؛ چراکه یاران رسولخدا جدر فروع با هم اختلاف کرده و در مناطق و سرزمینهای مختلف، پراکنده شدهاند و از اینرو (در هر منطقهای) سنتی، جا افتاده و نهادینه شده است» [۴].
موضع هواداران منهج سلفی، در چنین مواردی کاملا روشن و شفاف است؛ پس چگونه برخی آنان را کوتهنظر تلقی میکنند؟! سلف صالح، از آن جهت به نام اهل سنت و جماعت شناخته شدهاند که بر پایبندی به سنت و همسویی در چارچوب سنت و نیز دوری از بدعت و تفرقه، مصر بوده و در این راستا جدیت و سرسختی داشتهاند. بدینسان پرواضح است که مواضع منهج سلفی، اصولی و ریشهدار است و مواضعی نیست که از روی ناچاری و تحت شرایط خاص اتخاذ شده باشد. جای بسی شگفت است که کسانی که با جار و جنجال، بانگ تعدد فکری را سر میدهند، در برابر منهج سلفی موضع میگیرند و معتقدند که باید این طرز فکر را از صحنه خارج و حذف کرد! شگفتانگیزتر، اینکه برخی از مدعیان دموکراسی و کسانی که نظر اکثریت را فیصلهی نهایی قضایا میپندارند، از حذف و کنار زدن منهج سلفی و چند و چون آن، سخن میگویند! آری، عملاً، موضعی در قبال این منهج دارند که با دکترین(Doctrine) فکری و مورد ادعایشان بهکلی متفاوت است؛ یعنی همان سیاست یک بام و دو هوا.
مخالفان منهج سلفی، این مسأله را بسیار عَلَم میکنند که سلفیها، نمیتوانند بدون درگیری با مادیگرایان و برخی از فرقههای منحرف اسلامی، زندگی کنند! آری، اما آیا مگر خود این آقایان، با مخالفانشان، درگیریهای خونینی ندارند و آیا در برابر مخالفانشان، بهشدت واکنش نشان نمیدهند؟! خودشان سر تا پا درگیر چنین مسایلی هستند و باز بر هواداران منهج سلف، خرده میگیرند! از اینرو مخالفان منهج سلفی، هیچ سند و مدرکی برای خردهگیری بر هواداران منهج سلف ندارند.
کاملا روشن است که امر به معروف و نهی از منکر، یکی از دستورات اسلامی مورد اجماع تمام مسلمانان است. امر به معروف و نهی از منکر، سه مرحله دارد: اول، با دست و سپس با زبان و آنگاه به دل. لذا هر اندیشمند دانایی، باید به روشنگری در این زمینه بپردازد؛ لذا آیا میتوان از سلفیها خواست که دست از امر به معروف و نهی از منکر بکشند و دهانشان را ببندند تا دیگران، هر آنچه میخواهند دربارهشان بگویند؟! یا میتوان از آنان درخواست نمود که در برابر دروغگویان، دم نزنند و بهاصطلاح، تعدد فکری را بپذیرند؟ قطعا خردهگیری بر سلفیها در بعد امر به معروف و نهی از منکر، خردهگیری بر اسلام است و به هواداران این منهج خلاصه نمیشود. امر به معروف و نهی از منکر، فریضهای است که مسلمانان، در تمام ادوار به آن اهمیت دادهاند؛ این فریضه، یکی از اساسیترین عواملی است که امنیت دینی و سلامت اعتقادی جامعه را مصون میدارد. امروزه فراخوان ترک امر به معروف و نهی از منکر یا در حاشیه قرار دادن آن با نام پلورالیسم و تعدد فکری و فرهنگی، فراخوانی است بهسوی تباهی جامعه و همین، هدف و مقصد بسیاری از مکاتبی است که با منهج سلفی، بهشدت مخالفند.
[۳] نگا: مجموعالفتاوی، ابنتیمیه (۱۵/۳۸۴). [۴] نگا: مجموعالفتاوی، ابنتیمیه (۶/۳۳۸).