دلیل دوم:
این سخن عقیدهای را در ضمن خود دارد که لازمه آن ابطال صدها حدیث صحیحی است که از رسول خدا جبه اثبات رسیده است تنها به خاطر اینکه در ضمینه مسائل عقیده میباشد و حال که مسئله نزد این متکلمین و پیروانشان بدینگونه است که احادیث آحاد قادر به اثبات عقیده نیستند ما آنها را به واسطه همان چیزی که به آن معتقدند مورد خطاب قرار میدهیم و به آنها میگوئیم: چه دلیل قاطعی از آیات قرآن و یا احادیث متواتر که در ثبوت و دلالت کردن قطعی باشند بر این عقیده خویش دارید، دلیل که احتمال تأویل نداشته باشد؟
کسانی خواستهاند به وسیله بعضی آیات از پیروی ظن و گمان برحذر میدارند این سؤال را پاسخ گویند، چنانکه پروردگار متعال در حق مشرکین میفرماید: ﴿إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيۡٔٗا﴾[النجم: ۲۸]. «جز از ظن و گمان پیروی نکردند به راست که ظن و گمان قادر به بی نیازی انسان از حق نیست».
در جواب آن میگوئیم:
اولاً: کسی که این آیه بر او نازل شده است همان کسی است که آیات دیگری که در آن افراد و جماعات را به بازگو کردن و انتقال علم دستور میدهد بر او نازل شده است چنانکه میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةٗۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةٖ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةٞ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَحۡذَرُونَ ١٢٢﴾[التوبة: ۱۲۲]. «و مؤمنان را نشاید که همه یکجا برآیند پس چرا از هر جمعی از ایشان چند کس بیرون نیاید تا در دین دانشمند شوند و قوم خویش را چون به سوی آنها بازآیند بیم دهند باشد که بترسند». طایفه در لغت بر یک نفر و بیشتر اطلاق میگردد و این آیه نیز میرساند که طایفه وقتی پیش اقوام خود برگردد آنها را انذار مینماید و انذار نیز اعلام نمودن چیزی است که مفید علم و موجب آگاهی است و این اعلام هم برای تبلیغ عقیده و یا مسائل دیگر که در شریعت اسلام مطرح است صورت میگیرد و همچنین میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن جَآءَكُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإٖ فَتَبَيَّنُوٓاْ﴾[الحجرات: ۶] «ای کسانی که ایمان آوردهاید هنگامی که فاسقی خبری برایتان آورد در آن تحقیق نمایید». در قرائت دیگری «فَتَثَبَّتُوا» آمده است. این آیه بصورت قطعی بر خبر یک نفر مورد اعتماد و اطمینان دلالت مینماید و میرساند که چنین فردی خبرش احتیاج به تحقیق و جستجو ندارد. در صورتیکه خبر دادنش فایده علمی نداشت به تحقیق کردن در مورد خبرش دستور میداد تا علم حاصل گردد. اینها و امثال این دلایل میرساند که خبردادن یک فرد عادل موجب علم و آگاهی است بنابراین درست نیست به آیه سوره نجم برای آنجه گمان میبرند استدلال نمایند و دو آیه دیگر در سوره توبه و حجرات را مورد بیتوجهی قرار دهند بلکه باید آن را به گونهای تفسیر کرد که با دو آیه دیگر نیز هماهنگ و متفق گردند مانند اینکه گفته شود منظور از ظن در آیه سوره نجم ظن و گمان مرجوح است چیزی که مفید علم نیست بلکه بر اساس هوی و اغراض مخالف شرح بنا نهاده شده است و فرموده خداوند متعال در آیه دیگر همان سوره آن را توضیح داده است چنانکه میفرماید: ﴿إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ﴾[النجم: ۲۳] «جز از ظن و گمان و آنچه هوای نفسشان است، تبعیت نمینمایند در حالیکه هدایت از جانب پروردگار برایشان آمده است».
ثانیاً: در صورتیکه دلیلی بر این گفته موجود بود که عقیده به وسیله خبر آحاد اثبات نمیگردد آنگونه گمان نمودهاند حتماً اصحاب به آن تصریح میکردند و علمای که ذکرشان خواهد آمد با آن به مخالفت برنمیخواستند چون معقول نیست آنها منکر دلالت قطعی باشند یا اینکه چنین امری بر آنها پوشیده مانده باشد، چون آنها دارای فضائل، تقوا و علم وسیع بودهاند پس مخالفت کردنشان در این مورد بزرگترین دلیل است بر اینکه این سخن و یا این عقیده مربوط به احادیث آحاد ظنی غیر قطعی است [۴]. حتی در صورتیکه فرض شود آنها در استناد به حدیث آحاد دچار اشتباه و خطا شده باشند، همانگونه که خواهد آمد آنها بر حق و مخالفانشان از علمای کلام و دنبالهروان آنها دچار خطا گشتهاند.
[۴] يعنی عقيده بوسيله احاديث آحاد ظنی غيرقطعی که موجب علم نيستند ثابت نمیگردد. مترجم