دلیل ششم:
ما به صورت قطعی میدانیم که رسول الله جافرادی از اصحاب را به سرزمینهای مختلف میفرستاد تا دینشان را به مردم بیاموزند چنانکه علی و معاذ و ابوموسی شرا در نوبتهای جداگانه به یمن فرستاد؛ و همچنین میدانیم که عقیده مهمترین بخش دین است و اولین چیزی است که این فرستادگان مردم را به سویش دعوت نمودهاند. همانگونه که رسول خدا جبه معاذسفرمود: «إِنَّكَ تَقْدَمُ عَلَى قَوْمٍ أَهْلِ كِتَابٍ فَلْيَكُنْ أَوَّلَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ عِبَادَةُ اللَّـهِ (و في رواية: فَادْعُهُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّـه) فَإِذَا عَرَفُوا اللَّـهَ فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّـهَ قَدْ فَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ...» [۷]. «تو به سوی طایفهای از اهل کتاب میروی بنابراین اولین چیزی که آنها را بسویش فرا میخوانید عبادت خداوند عزوجل میباشد، در روایتی آمده آنها را به سوی شهادت دادن به لا اله الا الله دعوت کنید، آنگاه که الله را شناختند، به آنها خبر دهید که خداوند نماز پنجگانه را بر آنها واجب نموده است….». بنابراین، رسول خدا جبه معاذ سدستور میدهد که قبل از هر چیز عقیده توحید را به آنها ابلاغ گرداند و خداوند را به آنها بشناساند و آنچه را که لازم است خداوند به آن توصیف و یا از آن منزه گردد را به آنها تعلیم دهد، آنگاه آنچه را که خداوند واجب گردانیده است را به آنها ابلاغ نماید و این همان چیزی است که به یقیین معاذ سانجام داد و این جریان یک دلیل قاطع بر اثبات عقیده بوسیله خبر واحد و اقامه حجت بر مردم بوسیله آن است، چون اگر اینگونه نبود رسول خدا جبه فرستادن معاذ سبه تنهایی اکتفا نمینمود. و این چیزی است که آشکار و واضح است و الحمد لله رب العالـمین.
کسی که آنچه را بیان داشتم نپذیرد یکی از دو امر بر او لازم آید و راه سومی وجود ندارد:
۱) اول اینکه بگوئیم: فرستادگانش عقاید را به مردم تعلیم نمیدادند چون رسول خدا جآنها را به انجام اینکار دستور نمیداد بلکه فقط آنها را مأمور به تبلیغ احکام عملی میکرد. این نظر در عین حال که با حدیث معاذ سمخالف است ابطالش بسیار بدیهی و واضح است.
۲) دوم اینکه بگوئیم: فرستادگان مأمور به تبلیغ عقاید و احکام عملی بودهاند و این کار را هم انجام دادهاند و تمام عقاید اسلامی را از آن جمله این سخن مزعوم که میگوید عقیده به وسیله حدیث آحاد ثابت نمیشود را به مردم ابلاغ کردهاند چون این سخن نیز چنانکه گفته شد در ذات خویش عقیده است بنابراین بر این رسولان لازم بوده به مردم بگویند: به عقایدی که آنها را به شما ابلاغ میکنیم ایمان آورید ولی بر شما واجب نیست به آن مؤمن باشید چون خبر آحاد هستند. این نیز چون دلیل قبلی باطل است و چیزی که لازمه باطل باشد نیز باطل است. پس این سخن باطل گردید و وجوب استناد به خبر آحاد در عقیده نیز ثابت شد.
[۷] متفق عليه.