مطالعه همراه با تفکر
بهتر است کسی که مطالعه میکند به دقت در مورد آن چیزی که میخواند، بیندیشد. نویسندهای میگوید: خواندن بدون فکرکردن، بدتر از نخواندن است.
کسی که میخواند و با پرتو تفکر و دقت نظر در جاده کلمات قدم میزند، اگر این مسیر را به درستی بپیماید، ممکن است با حقایقی به شرح زیر روبرو شود:
۱- یافتههای ناشی از مطالعه خویش را با دانستههای درون ذهنش به هم میآمیزد و به نکات جدیدی میرسد.
۲- با خواندن مطالب به فکر فرو میرود و در مورد آنها میاندیشد و سوالاتی در ذهنش پدید میآید که او را به سوی کسب دانستههای جدید هدایت میکند و چراغ علم و دانش او فروزانتر میشود.
۳- هر چیزی را چشم بسته قبول نمیکند و چه بسا نوشتهای را پر از اشتباه یافته و آن را از ذهن میزداید.
۴- به نقد مطالب خوانده شده میپردازد و مزایا و معایب آن را سنجیده و کفه ترازو را مینگرد که به کدام سو متمایل است، آیا به سلامت جسم و روح او کمک میکند و یا تخریب گر اوست.
۵- ابهامات پدید آمده در ذهنش را پیگیری میکند و با نویسنده مطلب ارتباط برقرار کرده و به تبادل نظر میپردازد و علاوه بر کسب اطلاعات بیشتر، دانستههایش را به نویسنده منتقل میکند و سبب رفع کاستیهای قلم نویسنده شده و به او کمک میکند تا در آینده بتوان مطالب کاملتری خلق کند.
۶- امروزه رسالت سنگینی بر گردن مطالعهکننده وجود دارد، زیرا اوست که قادر است به نویسندگان کمک کند تا آنان در راه خویش قدمهای درستی را بردارند. خوانندگان منفعل و بدون فکر، چه بسا زمینهساز شکلگیری نویسندگانی در جامعه شوند که قلم آنان اثرات نامطلوبی بر جامعه برجا بگذارد، اثراتی که سالیان آینده به یکباره پدیدار میشود.
۷- خواننده فعال در خصوص مطالب خوانده شده با متخصصان و اندیشمندان مشورت کرده و آن را مورد تحلیل قرار میدهد و از نکات سودمند آن میآموزد و از خطرات آن آگاه میشود. چه بسیار نوشتههایی که بدون فکر خوانده شدهاند و خوانندگان شان به مصیبتها گرفتار شدهاند.