حقیقت توحید از دیدگاه ائمه

پس بنابراین مشکل کجاست؟!

پس بنابراین مشکل کجاست؟!

این مشرکان حقیقتاً اقرار می‌کردند که خداوند، خالق و رازق و احیاء کننده و میراننده می‌باشد ولی با این وجود بعضی از عبادات را برای غیر خدا انجام می‌دادند، همچنانکه می‌فرماید: ﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ[یونس: ۱۸]. «آنها غیر از خدا، چیزهایى را مى‏پرستند که نه به آنان زیان مى‏رساند، و نه سودى مى‏بخشد; و مى‏گویند: «این‌ها شفیعان ما نزد خدا هستند!».

مشرکان می‌گفتند که خداوند، عظیم است و ما گناهکار و ناچاراً باید واسطه‌هایی میان ما و خداوند وجود داشته باشد پس واسطه‌هایی میان خود و خداى خود می‌گرفتند و دعا و کمک و قربانی و نذورات خود را نثار و تقدیم این واسطه‌ها می‌کردند.

اگر جایز باشد این سؤال را از آن‌ها پرسید، آیا باور دارید که این بت‌ها اله و معبود بر حق شما هستند یا این‌که آن‌ها واسطه‌هایی میان شما و معبودتان می‌باشند که مملوک خدا می‌باشند؟ آن‌ها جواب می‌دهند که بله این‌ها مملوک پروردگار می‌باشند و برای همین ما دعاها و مددجویی‌ها و قربانی‌ها و نذورات خود را صرف آن‌ها می‌کنیم تا ما را به خداوند نزدیک کنند.

خداوند گفته مشرکان را نیز اینگونه بازگویی می‌کند: ﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّينُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ[الزمر: ۳] «آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آن‌ها که غیر خدا را اولیاى خود قرار دادند، دلیلشان این بود که: «ما این‌ها را نمى‏پرستیم مگر بخاطر این‌که ما را به خداوند نزدیک کنند!»».

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه جلد ۱ ص ۱۱٩ در مورد مشرکان مکّه نقل می‌کند که: (مشرکان در عبادت بت‌ها با هم اختلاف داشتند، بعضی از آن‌ها بت‌ها را شریک خداوند می‌دانستند و به آن لفظ شریک می‌گفتند و از جمله سخنانشان در تلبیه اینگونه بود: «لبیك اللهم لبیك، لبیك لا شریك لك إلاَّ شریکاً هو لك، تـملکه وما ملك» و بعضی از بت‌ها عنوان شریک بر آن‌ها اطلاق نمی‌شد. بلکه بت‌ها را وسیله و ابزاری برای رسیدن به الله قرار می‌دادند و این‌ها همان کسانی بودند که می‌گفتند: +مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ_.

خداوند در کتاب کریمش تناقضی را که مشرکان با آن زیسته‌اند بیان می‌کند آن هنگامی که مشرکان دچار سختی و ملامتی می‌شدند به فطرت اوّلیّه‌ای که بر آن خلق شده بودند باز می‌گشتند و دعا و نیایش و طلب را فقط خاص وی می‌گردانیدند ولی هنگامی که سختی و مشکل آن‌ها بر طرف می‌شد به شرک خود باز می‌گشتند و برای خداوند شریکانی قرار می‌دادند در حالی که می‌دانستند که نافع و ضرر رساننده واقعی خداوند متعال می‌باشد.

خداوند می‌فرماید: ﴿وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَا رَبَّهُۥ مُنِيبًا إِلَيۡهِ[الزمر: ۸]. «هنگامی که ضرری به انسان می‌رسد در آن حال به دعا و توبه به درگاه خداوند رود».

این همان دعای فطرت می‌باشد، سپس می‌گوید: ﴿ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُۥ نِعۡمَةٗ مِّنۡهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدۡعُوٓاْ إِلَيۡهِ مِن قَبۡلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادٗا[الزمر: ۸]. «اما هنگامى که نعمتى از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلا خدا را مى‏خواند از یاد مى‏برد و براى خداوند همتایانى قرارمى‏دهد».

﴿وَإِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فِي ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِيَّاهُ[الإسراء: ۶٧] «و هنگامى که در دریا ناراحتى به شما برسد، جز او، تمام کسانى را که (براى حل مشکلات خود) مى‏خوانید، فراموش مى‏کنید».

این همان دعای فطرت می‌باشد سپس می‌گوید: ﴿فَلَمَّا نَجَّىٰكُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ أَعۡرَضۡتُمۡۚ وَكَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ كَفُورًا[الإسراء: ۶٧]. «اما هنگامى که شما را به خشکى نجات دهد، روى مى‏گردانید، و انسان، بسیار ناسپاس است».

﴿قُلۡ أَرَءَيۡتَكُمۡ إِنۡ أَتَىٰكُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ أَوۡ أَتَتۡكُمُ ٱلسَّاعَةُ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ تَدۡعُونَ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ٤٠ بَلۡ إِيَّاهُ تَدۡعُونَ فَيَكۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَيۡهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِكُونَ٤١[الأنعام: ۴۰-۴۱]. «بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا (براى حل مشکلات خود،) غیر خدا را مى‏خوانید اگر راست مى‏گویید؟!. (نه،) بلکه تنها او را مى‏خوانید! و او اگر بخواهد، مشکلى را که بخاطر آن او را خوانده‏اید، برطرف مى‏سازد، و آنچه را (امروز) همتاى خدا قرارمى‏دهید، (در آن روز) فراموش خواهید کرد».

﴿وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ أُحِيطَ بِهِمۡ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ لَئِنۡ أَنجَيۡتَنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ[یونس: ۲۲].

«و گمان مى‏کنند هلاک خواهند شد، در آن هنگام، خدا را از روى اخلاص مى‏خوانند که: اگر ما را از این گرفتارى نجات دهى، حتما از سپاسگزاران خواهیم بود!».

﴿فَإِذَا رَكِبُواْ فِي ٱلۡفُلۡكِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ يُشۡرِكُونَ٦٥[العنکبوت: ۶۵].

«هنگامى که سوار بر کشتى شوند، خدا را با اخلاص مى‏خوانند (و غیر او را فراموش مى‏کنند); اما هنگامى که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد، باز مشرک مى‏شوند».

﴿وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوۡجٞ كَٱلظُّلَلِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ فَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞ[لقمان: ۳۲]

«و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مى‏خوانند; اما وقتى آن‌ها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مى‏گیرند (و به ایمان خود وفادار مى‏مانند)».

﴿قُلۡ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ تَدۡعُونَهُۥ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةٗ لَّئِنۡ أَنجَىٰنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ٦٣[الأنعام: ۶۳]

«بگو: چه کسى شما را از تاریکی‌هاى خشکى و دریا رهایى مى‏بخشد؟ در حالى که او را با حالت تضرع (و آشکارا) و در پنهانى مى‏خوانید; (و مى‏گویید:) اگر از این (خطرات و ظلمت‌ها) ما را رهایى مى‏بخشد، از شکرگزاران خواهیم بود».

﴿وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ٱلضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوۡ قَاعِدًا أَوۡ قَآئِمٗا فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُ ضُرَّهُۥ مَرَّ كَأَن لَّمۡ يَدۡعُنَآ إِلَىٰ ضُرّٖ مَّسَّهُۥ[یونس: ۱۲]

«هنگامى که به انسان زیان (و ناراحتى) رسد، ما را (در هر حال:) در حالى که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، مى‏خواند; اما هنگامى که ناراحتى را از او برطرف ساختیم، چنان مى‏رود که گویى هرگز ما را براى حل مشکلى که به او رسیده بود، نخوانده است!».

﴿وَإِذَا مَسَّ ٱلنَّاسَ ضُرّٞ دَعَوۡاْ رَبَّهُم مُّنِيبِينَ إِلَيۡهِ ثُمَّ إِذَآ أَذَاقَهُم مِّنۡهُ رَحۡمَةً إِذَا فَرِيقٞ مِّنۡهُم بِرَبِّهِمۡ يُشۡرِكُونَ٣٣[الروم: ۳۳]

«هنگامى که رنج و زیانى به مردم برسد، پروردگار خود را مى‏خوانند و توبه‏کنان بسوى او بازمى‏گردند; اما همین که رحمتى از خودش به آنان بچشاند، بناگاه گروهى از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک مى‏شوند».

معنای «لا إله إلا الله» این نیست که خالقی غیر از خدا وجود ندارد بنابراین حتی آن‌هایی که با اسلام می‌جنگند معتقد هستند به این‌که هیچ خالقی به جز الله نیست.

لا اله إلا الله دارای ابعادی است که انسان جز در سایه انبیاء به آن نمی‌رسد و این انسان در تحریف و بد شکل کردن آن جدّیت به خرج داده تا جایی که آن را با تصورات مادّی محدود کرده و واسطه‌هایی را میان خالق و عبد ایجاد کرده است.

و داستان قوم نوح ÷جز یک نماد بارز از چگونگی تحوّل و تغییر گروهی از اولیاء مثل (ودّ) و (یغوث) و (یعوق) و (نسر) به معبودهاى مورد پرستش چیز دیگری نیست و این تغییر و تحول در اثر مدت زمان و پس از نسل‌ها ایجاد شده است.

ابن بابویه قمی در کتاب خود، علل الشرائع، جلد ۱ صفحه ۳ از حریز بن عبدالله سجستانی و جعفر بن محمّد در مورد این آیه: ﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَكُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسۡرٗا٢٣[نوح: ۲۳]. نقل می‌کند و می‌گوید: این‌ها انسان‌هائی بودند که خدا را می‌پرستیدند و آنگاه که مردند قوم آن‌ها ناراحت شدند و مرگ آن‌ها بسیار برایشان سخت آمد و در این هنگام ابلیس (لعنه الله) نزد آن‌ها آمد و گفت: بت‌هایی را به شکل این اشخاص بسازید تا بدانها بنگرید و بدان آرامش بیابید و خدا را عبادت کنید. پس بت‌هایی را در شکل این افراد برای آن‌ها آماده کرد و اینان بدان نگریسته و خدا را عبادت می‌کردند. وقتی که زمستان و باران شروع شد بت‌ها را داخل خانه‌ها برده و همچنان خدا را می‌پرستیدند تا زمانی که یک قرن سپری شد و فرزندان این‌ها گفتند که پدران ما این بت‌ها را می‌پرستیدند پس آن‌ها نیز این کار را کردند و برای این است که خداوند می‌فرماید: «آن قوم گفتند که خدایانشان از جمله ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نکنید» [۱۵].

عبارت «لا اله الا الله» آسانترین چیزی است که بر زبان جاری می‌شود ولی دلالت آن بر آنچه که امروزه تصور می‌شود بیشتر است. به همین خاطر خداوند فرموده: ﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ[محمد: ۱٩]. پس بدان (بفهم) که خدایی به حق جز خدای یگانه نیست و نفرموده: «فقل لا اله الا الله» پس بگو: خدایى به حق جز خداى یگانه نیست. چون منظور همان اقراری است که ما بیان کردیم یعنی شهادت ظاهری و باطنی بر این‌که خدا یکی است و کسی بحق جز او نیست.

پس معنای «لا اله الا الله» این است که هیچ معبود برحقی که شایسته پرستش باشد غیر از خدا وجود ندارد و هیچ روزی دهنده ای غیر از خدا نیست و هیچ مدبّری غیر او نیست. جز از خداوند متعال نمی‌ترسیم و جز بر او توکّل نمی‌کنیم و جز از او نمی‌خواهیم و. جز به او پناه نمی‌بریم و جز به سوى او تضرع نمی‌کنیم. و دستانمان را جهت دعا کردن جز برای او بلند نمی‌کنیم حتى برای انبیاء و اولیای وی.

حقیقتاً خداوند پیامبرانی را فرستاده که از آن‌ها اطاعت کنیم نه این‌که از آن‌ها مدد و کمک بخواهیم! ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ[النساء: ۶۴]. «و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود».

خداوند پیامبران را فرستاده که از او خبر بدهند نه این‌که مردم را پیش وی ببرند. پس اینان رسولان خدا برای ما هستند نه رسولان ما برای خدا!. یعنی آنچه که خداوند خواسته برای ما بیان می‌کنند و به ما می‌رسانند.

[۱۵] علل الشرائع، ابن بابویه قمی، ج ۱، ص ۳.